امروز:   فروردین ۹, ۱۴۰۳    
ما زنان در شبکه های اجتماعی
مارس 2024
د س چ پ ج ش ی
 123
45678910
11121314151617
18192021222324
25262728293031
آخرین نوشته ها

اعتراض علیه گرانی، حق بود یا جرم؟ / گزارش نرگس محمدی از اوین

آیفون زنگ می خورد. ورودی جدید داریم. برای آوردن زندانی به دفتر بند فرا خوانده می شوم. وقتی وارد دفتر شدم پیرزنی عصا در دست دیدم. لرزش دستانش مشهود بود. لبخندی معنادار برلب داشت. پرسیدم مادر جانم چند ساله اید؟ گفتند بالای ۸۰سال. گویی به زمین کوبیده شدم. گفت مادر جان ۲ماه است در انفرادی بودم آنجا لرزش دستانم زیاد شده. شرایط سختی بود. بغض در گلو دستانش را به آرامی می فشارم…/

*****

چند ماه پیش.

آیفون زنگ می خورد. ورودی جدید داریم. برای آوردن زندانی به دفتر بند فرا خوانده می شوم. وقتی وارد دفتر شدم پیرزنی عصا در دست دیدم. لرزش دستانش مشهود بود. لبخندی معنادار برلب داشت. پرسیدم مادر جانم چند ساله اید؟ گفتند بالای ۸۰سال. گویی به زمین کوبیده شدم. گفت مادر جان ۲ماه است در انفرادی بودم آنجا لرزش دستانم زیاد شده. شرایط سختی بود. بغض در گلو دستانش را به آرامی می فشارم. دستش را در دستم نگه می دارم و با دستی دیگر به عصا، راه می افتیم. یک طبقه باید بالا برویم چند بار می ایستد و نفس می گیرد. بلافاصله تختش را با گلرخ و فاطمه مرتب می کنیم. شرمسارانه می گویم ببخشید بضاعت ما همین است، قدری استراحت کنید. نگاهی به بالش می اندازد و با همان لحن پیر و مؤدبانه می گوید این که پادشاهی است دوماه با این استخوان های بدنم، روی پتوی سربازی و سر بر پتوی سفت خوابیدم. تو چرا می گویی شرمنده ام؟ مادر پیر یکی از معترضان به گرانی در جامعه بوده است.

چند وقت دیگر صدای آیفون در می آید. چند دختر جوان بین ۱۹تا ۲۷سال وارد بند می شوند. آنها هم بازداشت شدگان اعتراضات اخیر بوده اند. یکیشان می گوید من خودم چون کار می کردم نسبت به گرانی اعتراض داشتم و تا حالا نه کاری کرده بودم نه در تجمعی شرکت کرده بودم ولی وقتی گفتند علیه گرانی جمع می شویم من هم آمدم. قرار بوده تجمع در ۱۱مرداد و مقابل پارک شهر باشد اما بچه ها می گفتند اصلاً تجمعی شکل نگرفت یعنی نگذاشتند که شکل بگیرد. همه را بازداشت کردند. یکیشان می گفت من اصلاً قصد مشارکت در تجمع را نداشتم آنجا محلی است که من صنایع دستی ام را می فروشم. چند وقت است که در آن محل این کار را می کنم اما هر چه در دادگاه گفتم قاضی گوش به حرفم نداد. دخترهای جوان در دادگاه به ریاست آقای مقیسه به شش ماه تا یک سال حبس محکوم شده اند. ۲ماه هم در قرچک در میان متهمان عادی نگهداری شدند. یاد مادر پیر افتادم که برای اعتراض به گرانی آمده بود و سر از سلول انفرادی درآورده بود. دخترها هم علیه گرانی آمده بودند و سر از قرچک درآورده بودند.

باورم نمی شود سیستم امنیتی- قضایی با جوانانی که فقط برای اعتراض به گرانی به خیابان ها آمدند چنین رفتار خشونت آمیزی در پیش بگیرد. جوانانی که پر از شور و عشق و امیدند و متأسفانه به دلیل بی لیاقتی و فساد سیستماتیک حکومتی و شیوه های استبدادی برای اعتراض به وضعیت موجود از مسالمت آمیزترین و مدنی ترین راه یعنی اجتماعات علنی بهره گرفته اند و اکنون به جای دانشگاه هایشان کنج زندان نشسته اند.

آیا تجمع علیه گرانی حق مردم بود یا عملی مجرمانه؟ مسئولانی که در بیانات تلویزیونی تجمعات را از حقوق بنیادین ملت بر شمردند و قول رسیدگی دادند آیا منظورشان از رسیدگی همین بود؟

منبع: سایت کانون مدافعان حقوق بشر

۹ آذر ۹۷

نظرات بسته است

جستجو
Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Post Type Selectors
آرشیو مطالب قدیمی