امروز:   فروردین ۱۰, ۱۴۰۳    
ما زنان در شبکه های اجتماعی
مارس 2024
د س چ پ ج ش ی
 123
45678910
11121314151617
18192021222324
25262728293031

شهر زنده، شهر زنان

احیای محلات زنده نیاز به شهروندانی کنشگر دارد و برای همین تمامی پرکتیس‌های امنیت شهری مورد توصیه مرکز بین‌المللی پیشگیری از جرم و برنامه اسکان بشر ملل متحد، چه برنامه‌های متمرکز بر جنسیت و چه سایر برنامه‌ها(جوانان، توسعه شهری، بسیج اجتماعی، حکمرانی محلی و پلیس) که همگی نیز دارای جنبه‌هایی جنسیتی هستند، اجتماع‌محور و کنش‌محورند و در هیچ یک فیزیک محور یا پلیس مبنا نیست. به همین دلیل باید گفت، شهر برای تامین امنیت زنان، شهروندان زنده می خواهد

 

 

 

***

 

 

 

تصوری از نظم وجود دارد که در آن امنیت با عناصر فیزیکی، حضور پلیس، بیگانه‌پرهیزی و جدایی‌گزینی (به عنوان اجتناب از مواجهه با مخاطرات) تعریف می‌شود. گونه‌ای نظم پاستورال که به دنبال یک فضای مراقبت‌شده است. این نگاه حتی در توصیه‌های شهرسازانه برای تأمین امنیت زنان (و البته کودکان) نیز به کار می‌رود. گونه‌ای پاستوریزه‌سازی فضای شهری که از طریق آن بتوان از زنان و کودکان مراقبت کرد، زیرا آنها را مخاطراتی چون غریبه‌ها و مردمان بد تهدید می‌کند.

وقتی از ناامنی شهر صحبت می‌کنیم، از چه صحبت می‌کنیم؟ به قول جین جیکوبز: «هنگامی که مردم می‌گویند یک شهر یا بخشی از آن هم‌چون جنگل و یا خطرناک است، به معنی این است که در پیاده‌راه‌های آن احساس امنیت نمی‌کنند.» برنامه‌ریزی شهری متعارف، از جنبش باغ شهر، مرکززدایان تا شهرتابناک و زیباشهر با خیابان و پیاده‌رو اما چه می‌کند؟ آن را حذف می‌کند یا نادیده می‌گیرد.

توصیه‌هایش چیست؟ راه حل‌های آن یا خزیدن درون خودروها یا جداسازی‌ها و نرده‌کشی های‌ ذهنی و عینی بین محدوده‌های تفکیک‌شده و یا تحمل خشونت برای قربانیان کم‌درآمد آن و سعی در کنترلش با پلیس و نور است. این تصاویر البته شکل اغراق‌شده و اعلای ایده‌های شهرسازی متعارف برای برقراری امنیت است، گرچه این تصاویر اغراق‌شده روزی روزگاری در غربِ وحشی، بسیار رایج بود و اکنون نیز بسیار برایمان آشنا هستند.

اما گونه‌های تلطیف‌شده‌تری از این رویکردها هم وجود دارند. تقلیل مساله امنیت زنان به مداخلات فیزیکی یا برجسته‌سازی عامل نور به عنوان کیمیایی شفادهنده، هنوز بسیار کاربرد دارند. آیا نوسازی راه حلی برای تأمین امنیت است؟ آیا پارک‌ها امنیت ایجاد می‌کنند؟ جمع‌آوری آسیب‎دیدگان اجتماعی چطور؟ دوربین‌های کنترل، چشمان ناظر خوبی هستند؟ استقرار هرچه بیشتر کانکس و کیوسک نیروی انتظامی معقول نیست؟ راه حل‌های آشنایی نیستند؟ این‌ها چه می‌سازند؟ درست حدس زدید، حذف چشمان ناظر انسانی و جایگزینی چشمان ناظر مصنوع (دوربین و پلیس) به جای آن. ناامنی به چه مرتبط است؟ بافت قدیمی؟ گروه های‌اقلیتی و فقرا و مطرودان؟ حاشیه‌نشینی؟ تاریکی؟ هیچکدام!

ناامنی حاصل خیابان ناموفق یا حذف خیابان است. اما خیابان موفق چیست؟ یک خیابان موفق شهری برای حضور بیگانگان و حفظ سرمایه‌های خود تجهیز شده است. مرزبندی روشنی بین فضای عمومی و خصوصی در آن وجود دارد، خیابان را نمی‌توان به کوریدور داخلی تقلیل داد و کارکرد خیابان موفق را از آن انتظار کشید. در خیابان موفق، چشم‌ها باید به روی خیابان گشوده باشند و نور اینجاست که یک عامل کمکی به چشم‌های گشوده به خیابان است. اگر چشمی به خیابان نباشد، نور چندان کمکی نمی‌کند. سالن تاریک تئاتر امن‌تر از راهروی روشن قطار زیرزمینی در ساعات خلوت است. در خیابان موفق پیاده‌روها باید پیوسته مورد استفاده قرارگیرند زیرا هیچ چشمی منظره خالی خیابان را تماشا نمی‌کند و استفاده‌کنندگان از خیابان به چشم‌هایی کمکی برای ساکنان تبدیل می‌شوند.

برای همین شهری که خیابانش خالی از دستفروش، نوازنده خیابانی و حتی گدا باشد یا مغازه‌های متنوع در خیابان و کافه‌هایی با صندلی‌هایی در پیاده‌رو و در کل پیاده‌رو‌هایی مناسب نداشته باشد، امن نیست. مهم‌تر از شکلِ فضا و جسمِ آن، استفاده از فضا و جانِ آن است که شهر را امن می کند. اما این بخشی از ماجراست، یک شهر با پیاده‌روهای زنده، برای امنیتی بیشتر نیاز به محله‌هایی زنده دارد. آیا محله‌های زنده با مناسبات سنتی پیشین که مبتنی بر روابط خانوادگی، خانواده‌های گسترده، خانه‌های به اصطلاح قمرخانمی، ناموس‌پرستی لوطیان محل و همسایگان مداخله‌گر بودند، ممکن است؟ واضح است هرآنچه سخت و استوار است دود می‌شود و به هوا می‌رود. جای آن را چه چیز اما می‌تواند پر کند و آیا می‌توان محلات زنده را احیاء کرد؟

جین جیکوبز از پایش داوطلبانه ساکنان و استفاده‌کنندگان از فضا می‌گوید. این پایش داوطلبانه اما ابعادی فراتر از بعد فردی هم دارد و آن ابعاد جمعی و نهادی آن است. باشگاه مادران که از آلمان شروع شد و اکنون شبکه بین‌المللی باشگاه مادران در کشورهای مختلف آمریکای لاتین، اروپای شرقی، آفریقا و آسیا وجود دارد، یک نمونه قابل توجه از این نهادها و کنش‌های جمعی برای پایش داوطلبانه از راه همیاری است. احیای محلات زنده نیاز به شهروندانی کنشگر دارد و برای همین تمامی پرکتیس‌های امنیت شهری مورد توصیه مرکز بین‌المللی پیشگیری از جرم و برنامه اسکان بشر ملل متحد، چه برنامه‌های متمرکز بر جنسیت و چه سایر برنامه‌ها(جوانان، توسعه شهری، بسیج اجتماعی، حکمرانی محلی و پلیس) که همگی نیز دارای جنبه‌هایی جنسیتی هستند، اجتماع‌محور و کنش‌محورند و در هیچ یک فیزیک محور یا پلیس مبنا نیست. به همین دلیل باید گفت، شهر برای تامین امنیت زنان، شهروندان زنده می خواهد.

محمد کریم آسایش (عضو مجمع حق بر شهر باهمستان)

دیده بان آزار  ۲۷ آذر

نظرات بسته است

جستجو
Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Post Type Selectors
آرشیو مطالب قدیمی