امروز:   فروردین ۱۰, ۱۴۰۳    

روایت مادران دانش‌آموزان دبستان اسوه حسنه از آتش سوزی و سخنان یک نماینده مجلس

یک نماینده مجلس: وقتی یک نگهبان با یکی از نمایندگان زاهدان درگیر می‌شود حساسیت نشان داده و جلسه غیرعلنی برگزار می‌کنیم، کمیته‌ حقیقت یاب تشکیل داده و در بوق و کرنا کرده و حتی وزیر را تهدید به استیضاح می‌کنیم. همه این کارها برای این است که به یکی از نمایندگان بی احترامی شده است. همزمان با این اتفاق چهار دانش‌آموز معصوم زاهدانی در آتش سوختند. ما کدام وزیر را احضار و استیضاح کرده‌ایم؟..مادر یک دانش آموز : کت و شلواری و لباس فرم پوش و وکیل و مدیرکل می آمدند و می رفتند و روی خاکسترها پا می گذاشتند. ای کاش فقط یک نفرشان قبل از این فاجعه یک نظارت جزیی می کرد.. ./

*****

به‌ گزارش ‌ایسنا، محمد قسیم عثمانی در جلسه علنی امروز (چهارشنبه) مجلس شورای اسلامی در تذکری، گفت: وقتی یک نگهبان با یکی از نمایندگان زاهدان درگیر می‌شود و به او بی‌حرمتی می‌کنند حساسیت نشان داده و جلسه غیرعلنی برگزار می‌کنیم، کمیته‌ حقیقت یاب تشکیل داده و در بوق و کرنا کرده و حتی وزیر را تهدید به استیضاح می‌کنیم. همه این کارها برای این است که به یکی از نمایندگان بی احترامی شده است.

وی افزود: همزمان با این اتفاق چهار دانش‌آموز معصوم زاهدانی در آتش سوختند. ما کدام وزیر را احضار و استیضاح کرده‌ایم؟

بنا به گزارشی در ایران وایر وقتی آتش سوزی جان سه کودک معصوم را گرفت و سومی را با دردی کشنده و جانکاه راهی بخش ویژه بیمارستان «علی بن ابی طالب» زاهدان کرد، تازه همه مسوولان استانی و فرا استانی یادشان افتاد برای بازدید از مدرسه «اسوه حسنه» که وضعیتی کاملا غیراستاندارد و ناایمن دارد، راهی آن جا شوند.

مادر یکی از کودکان مقطع پیش دبستانی این مدرسه که در اولین ساعت های انتشار خبر، در محوطه مدرسه حضور داشته است، به «ایران وایر» می گوید: «کت و شلواری و لباس فرم پوش و وکیل و مدیرکل می آمدند و می رفتند و روی خاکسترها پا می گذاشتند. ای کاش فقط یک نفرشان قبل از این فاجعه یک نظارت جزیی می کرد تا آن راهروهای تنگ و تاریک و آن بخاری قهوه ای “آترا” و حتی گالن بزرگ پر از نفت کنار بخاری را که بغلِ پرده های قابل اشتعال و دیوار تماما چوبی گذاشته شده بود، ببیند.»

به گفته او، آن اتاق عملا یک بمب در آستانه انفجار بوده است: «هیچ عقل سالمی قانع نمی شد که آن همه کودک معصوم را در این اتاق غیر استاندار بچپاند. باز هم خدا را شکر که زنگ تفریح بود. شاید اگر ساعت کلاس و درس بود، ما شاهد یک فاجعه به مراتب بزرگ تر بودیم.»

«ایرنا» در گزارش خود از این فاجعه، از دیوارهایی نوشت که تماما از شعله های سرکشیده به سقف، سیاه شده بودند و فقط یک گوشه دیوار سفید مانده بود؛ همان جا که کارشناسان می گویند محل پناه آوردن چهار کودک اسیرمانده در شعله های آتش به آغوش هم دیگر بوده است.

آن طور که «شهلا»، مادر یکی از کودکان نجات یافته مقطع پیش دبستانی به «ایران وایر» می گوید، حادثه در اولین دقایق زنگ تفریح رخ داده است: «دانش آموزی به نام “صبا عربی” برای برداشتن لقمه تغذیه اش راهی کلاس می شود. دسته کیفش به بخاری نفتی روشن گیر می کند و بخاری که به شکل ناایمن و بسیار سست و بی پایه کار گذاشته شده بوده، وارونه می شود.»

شعله های بخاری به سرعت به گالن نفت موجود در اتاق سرایت می کند و به دیوار چوبی و پرده پلاستیکی قابل اشتعال می رسند. در این میان، صبا عربی، «مونا خسروپرست» و «مریم نوکندی» که داخل کلاس گیرافتاده بودند، از ترس شعله ها به گوشه دیوار پناه می برند و منتظر رسیدن کمک می مانند: «دخترکی به نام “یکتا میرشکار” به خاطر رابطه دوستی و علاقه ای که به صبا داشته است، خودش را از راهرو به داخل کلاس می رساند تا دوستش صبا را نجات بدهد.»

هر چهار دانش آموز مقطع پیش دبستانی در میان شعله ها گرفتار می شوند اما هیچ کدام از مسوولان مدرسه برای نجات جان کودکان تلاش نمی کنند. راهروی منتهی به کلاس باریک است، به حدی که عبور و مرور را سخت می کند. شعله ها از پشت پنجره زبانه می کشند و به میز و نیمکت های چوبی می رسند: «در نهایت، یکی از مغازه دارهای محله که از سر و صدای داخل مدرسه کنجکاو شده بوده، به دل آتش می زند و بچه ها را از میان شعله ها بیرون می کشد. شاید اگر کسی از مسوولان مدرسه زودتر به دادشان می رسید، آن طفل های معصوم در بهت و وحشت جان نمی دادند.» (ماهرخ غلامحسین پوردر ایران وایر)

۲۸ آذر ۹۷

نظرات بسته است

جستجو
Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Post Type Selectors
آرشیو مطالب قدیمی