مصائب زنان و سیاست
گفتمان سیاسی امروز پاسخگوی زن مطالبهگر نیست؛ سهمیه زنان در مشارکتهای سیاسی و در سیاستگذاریهای عمومی کشور در طول سالهای پس از انقلاب هنوز به وضعیت مطلوب و هنجار خود نرسیده است. اگرچه زنان نقش بهسزایی در جامعه امروز برعهده دارند و نیمی از جمعیت این سرزمین را تشکیل میدهند اما همچنان در نهادهای تصمیمگیر و مدیریتی، سهم کمی را به خود اختصاص میدهند. مشکل عمده عدم وجود سازمانهای حمایتگر است و زنان در جایگاههای مدیریتی به اندازه مردان پذیرفته نمیشوند. درحالیکه نگاههای تحلیلگر زنان در حوزه اجتماع دقیقتر و جزئینگرتر از مردان است اما حمایت تمام قد از زنان سیاستمدار وجود ندارد…
در اروپا زنان سهم قابل توجهی در مناصب کلان سیاسی دارند. برای مثال در کشورهایی چون آلمان، لیتوانی، استونی، کرواسی و نروژ و بریتانیا زنان توانسته اند مناصب قدرت را در اختیار بگیرند اما در ایران چالش های مهمی حضور زنان را در عرصه های سیاسی تهدید میکند و ما شاهد آن هستیم که در دولت دوازدهم نیز آنگونه که باید به زنان در هیات وزرا توجهی نشد که میتوان برخی از این مسائل را به صورت اجمالی بیان کرد.
سنت و سنت گرایی
سایه سنت و تفکر سنت گرایی بر حضور زنان در عرصه های سیاسی سایه سنگینی است که نتایج آن در شورای شهر در استان ها به چشم میخورد. سنت اگر مخالف حضور زنان در عرصههای اجتماعی نباشد اما حضور آنها را منوط به رعایت شروط و قوائد سنتی میکند، حال آنکه جامعه سنت گرای ما به خودی خود جامعه مرد سالاری است و مساله عدالت جنسیتی در اخذ پستهای سیاسی پاشنه آشیل بسیاری از زنان توانمند این عرصه است. برای مثال در دولت اعتدالی باوجود تلاش نمایندگان زن در مجلس شورای اسلامی و پیشنهاد انتخاب وزیران زن که با تهیه نامه ای با همین محتوا به رییس جمهور و قرائت آن در صحن علنی مجلس اتفاق افتاد اما رییس جمهور پیرو دیدگاههای سنتی تنها ۳۰ درصد از سهم کابینه دولت تدبیر و امید را به زنان اختصاص داد و کابینه همچنان مردانه باقی ماند. جامعه سنتی نیز نقش مهمی در این زمینه دارد؛ چرا که حضور نقش زنان در پست های مهم سیاسی را نمی پذیرد و همین امر مانع معرفی زنان به جامعه قدرت میشود و متاسفانه زنان توانمند ما را در سایه نگه میدارد.
عدم وجود نظام تشکیلاتی برای حضور زنان
حرکت در یک نظام تشکیلاتی منسجم یکی از مهمترین نیازهای امروز زنان سیاسی کشور است؛ چراکه همفکری و بازیابی تفکرات مشترک سیاسی در یک نظام فکری همسو میتواند در جامعه جریانسازی ایجاد کند و همین جریان که حاصل تلاش جمعی زنان در یک فعالیت مشترک است به شکل گیری هدفی واحد منجر میشود؛ بنابراین وحدت رویه در یک نظام تشکیلاتی دستیابی به هدف را تسهیل میکند.در مقابل حرکت انفرادی نیز به هدر رفت انرژی و عدم دستیابی به هدف مطلوب منجر میشود.برای مثال میتوان به نقش حضور زنان در پیروزی انقلاب اسلامی اشاره کرد. مشارکت زنان در تظاهرات انقلابی تعریف جدیدی از حضور اجتماعی زنان در جامعه سنتی و بسته بود؛ حضوری که حکایت از تاسیس نگاه معنایی جدیدی در کردار و گفتار زنان جامعه میداد. بنابراین با این تعبیر برای دستیابی به جامعه مدرن باید یک نظام ساختاری مشخص برای حضور زنان در عرصه سیاسی تعریف کرد؛ چرا که گفتمان سیاسی امروز که لباس مدرنیته نیز بر تن دارد، پاسخگوی جامعه زنان مطالبه گر امروز نیست.
نبود وجود سازمان های حمایتگر زنان
یکی از مشکلات عمده حضور زنان در عرصههای مختلف سیاسی عدم وجود سازمان های حمایتگر است؛ به این معنا که در نظام سیاسی امروز زنان در جایگاههای مدیریتی به اندازه مردان پذیرفته نمیشوند، حال آنکه نگاههای تحلیلگر زنان در حوزه اجتماع دقیق تر و جزعی نگر تر از مردان است اما حمایت تمام قد از زنان سیاستمدار وجود ندارد. یکی از دلایل اینکه فشارهای زیادی روی اندک زنانی است که پستهای مهم دولتی دارند و مجبور به استعفا می شوند. همچنان که در دولت اصلاحات موارد بسیاری به چشم میخورد.حال سوال اینجاست درجهان مدرنیته که حضور زنان را در جایگاههای تصمیم گیری تعریف میکند و اندیشهای متضاد با مفهوم ترکیب واژگانی «رجال سیاسی» در ایران دارد، چرا نمی توان تابوهای سیاسی ایران را که در حافظه تاریخی جامعه حک شده پاک کرد و نسخه های تازهای برای زنان مطالبه گر ایران پیچید؟!
فاطمه طارمی / فعال سیاسی
قانون ـ ۱۸ دی ۱۳۹۷