امروز:   اسفند ۲۹, ۱۴۰۲    

” زینب الرازویی”، زنی که اسلام‌گرایان را به ترس و وحشت انداخته است

هفته نامه معروف فرانسوی لوپوئن در تازه ترین شماره خود با ” زینب الرازویی” روزنامه نگار و کاریکاتوریست سابق نشریه طنز “شارلی هبدو” گفتگو کرده است.” زینب الرازویی” زنی که در اسلام گرایان ترس ایجاد می کند، پس از حمله خونین تروریستی اسلام گرایان افراطی به نشریه “شارلی هبدو” از۸ ژانویه سال ۲۰۱۵ تحت محافظت ویژه پلیس فرانسه قرار دارد و چند مأمور پلیس به طور شبانه روزی از وی محافظت و مراقبت می کنند

 

 

 

***

 

 

 

هفته نامه معروف فرانسوی لوپوئن در تازه ترین شماره خود با ” زینب الرازویی” روزنامه نگار و کاریکاتوریست سابق نشریه طنز “شارلی هبدو” گفتگو کرده است.” زینب الرازویی” زنی که در اسلام گرایان ترس ایجاد می کند، پس از حمله خونین تروریستی اسلام گرایان افراطی به نشریه “شارلی هبدو” از۸ ژانویه سال ۲۰۱۵ تحت محافظت ویژه پلیس فرانسه قرار دارد و چند مأمور پلیس به طور شبانه روزی از وی محافظت و مراقبت می کنند. ” زینب الرازویی” که از آن موقع به عنوان یکی از چهره های بسیار مخالف اسلام سیاسی شناخته می شود، تمامی هم و غم خود را برای شناساندن و بر ملا کردن چهره خشن اسلام به کارگرفته است. او به طور دائم تحت تهدیدهای اسلام گرایان است که وی را به قتل تهدید می کنند. آخرین کتاب او تحت عنوان:” فاشیسم اسلامی را باید نابود کرد” عمق اندیشه های او را در مبارزه با اسلام سیاسی نشان میدهد. او فرانسوی-مراکشی است و دختر یک کارگر فنی نیروی هوایی مراکش است. او خود را فِمینیست و یک “آته” (خداناباور)، ولی با فرهنگ اسلامی میداند.

در اینجا ما فرازهایی را از گفتگوی لوپوئن با ” زینب الرازویی” انتخاب کرده ایم که در زیر می آید.

لوپوئن می پرسد که شما در سال ۲۰۰۹ اولین تهدید را از سوی علمای مراکش به صورت فتوا دریافت کردید، آیا آنان شما را به مرگ تهدید کرده بودند؟

” زینب الرازویی” در پاسخ می گوید در سال ۲۰۰ پس از اینکه ما یک پیک‌نیک را با همکاری جنبش برای آزادی های فردی در ماه رمضان سازمان دادیم، از سوی علمای مراکش در لیگ محمدیه تهدید شدیم. آنان با صدور بیانیه ای(فتوا) این اقدام ما را حرکتی علیه آموزه های خدا وپیامبر اسلام دانستند. حرکتی که مستوجب مجازات بسیار سختی و پند دهنده به دیگران است. ببینید که آنان برای اینکه ما در ماه رمضان می خواستیم غذا بخوریم این بیانیه را صادر کردند. برای من این فتوا یک افتخار بود، فکر کردم که تصویر آن را قاب کرده و در سالن خانه ام بر دیوار قرار دهم. وقتی بالا ترین مرجع  فقه اسلامی کشوری شما را به عنوان شخصی بر می گزیند که باید از بین رود، این موضوع نشان می دهد که شما بر جایی انگشت گذاشته اید که ترس و نگرانی  در آنان به وجود آورده است.

لوپوئن می پرسد شما در سخنان و نوشته های خود توضیح میدهد که ” اسلام مذهبی برای صلح ، دوستی و عشق ” نیست. شاید این رویکرد آنان را شوکه کند؟

” زینب الرازویی” در پاسخ می گوید: آیا شما مذهبی را در جهان سراغ دارید که دهها قرن پیش بدعت گذاشته شده و بتواند واقعاً خود را با نیازها و هنجارهای کنونی ما تطبییق بدهد و پاسخ مناسبی برای نیازهای کنونی ما داشته باشد. هر جامعه ای که دستورات مذهبی را مطابق کتاب و سنت به کار گیرد، حتی مذهب مسیحیت، نمی تواند در زمینه بسیاری از خواست های کنونی جامعه کنونی در زمینه هایی از جمله پذیرش هم جنس گرایی، جلوگیری از بارداری ، طلاق پاسخ مناسب و در خوری به جامعه کنونی بدهد.

” زینب الرازویی” در ادامه می گوید که این موضوع را درک نمی کند که چرا مسلمانان اصرار دارند که مذهب خود را مذهب صلح و عشق و دوستی معرفی کنند، در حالی که آنان در برابر تمامی تلاش های منطقی و انتقادی در باره دگم های مذهبی خود جبهه می گیرند.

او می گوید: در همه متون مقدس اسلامی زن ستیزی آشکار را می بینیم. این متون صریحاً چند همسری و برده داری را مجاز کرده است و توحش را تشویق می کند. همچنانکه در آیه ۱۲ سوره ۸ قرآن مشاهد می شود. این آیه می گوید: من ترس و وحشت در قلب مشرکان ایجاد می کنم، شما می توانید آنان را در قسمت سر و انگشت مورد ضرب و شتم قرار دهید.”

” زینب الرازویی” می گوید : البته این موضوع به این معنی نیست که مسلمانان اساساً افراد صلح طلبی نیستند، بسیاری از آنها صلح طلب هستند ولی آنها این رویکرد را نه براساس متون مقدس اسلامی، بلکه به  عنوان عنصر انسان دوستانه ای که در وجود هر انسانی وجود دارد و به آنان می گوید که این عنصر، ارزش والاتری از متون مذهبی دارد، انجام می دهند.

لوپوئن می پرسد شما ترجیح می‌دهد که بین اسلام و اسلام گرایی فرقی قایل نشوید، چرا؟

” زینب الرازویی” در پاسخ می گوید: در نگاه من دو اسلام وجود دارد، نخست اسلامی که به عنوان مذهب شناخته می شود که  شامل متون قرآنی، سیرت و سنت پیامبر و فقه اسلامی است. دوم تمدن اسلامی که واقعیت های دیگری را بیان می کند، واقعیاتی که با هنجارهای متداول اجتماعی زمان هماهنگی دارد  و برخی به اشتباه آن را ناشی از مذهب اسلام می دانند.  فرهنگ اسلامی شامل سنت های اجتماعی، فرهنگ شاعرانه، موسیقی و یا آشپزی و غیره می شود. این ها می تواند هیچ ربطی به اسلام نداشته باشند، ولی از سایر تمدن ها، از جمله تمدن یهودی، مسیحی و تمدن های کهن و غیر مذهبی نشأت گرفته باشد.

او در ادامه می گوید: اسلام گرایی یک جریان سیاسی است که اعتقاد دارد اسلام باید در عرصه اجتماعی و زندگی روزمره مردم دخالت کند. اجرای بدون کم و کاست متون مذهبی در زندگی اجتماعی  بدون توجه به بعد زمانی یعنی اسلام گرایی.

او می گوید: اسلام در هرحال یک مذهب سنت گراست. یک مسلمان باید قوانین و سنت های اسلامی را به دقت اجرا کند. باید ۵ وعده نماز بخواند، روزه بگیرد، به حج برود در عید قربان باید گوسفند قربانی کند. اما نباید فراموش کرد که باورها با نحوه زندگی مردم گره می خورد. اگر متون و دستورات اسلامی را در زندگی روزمره خود بدون کم و کاست اجرا کنیم، این به معنی ” اقتداراگرایی مطلق” مذهب بر فرد است. رویکردی که هرگونه آزادی فردی را از میان می برد.

لوپوئن می پرسد چرا شما در آخرین کتاب خود از “فاشیسم مذهبی” سخن می گوید، در حالی که “فاشیسم” یک پدیده تاریخی قرن بیستم است؟

” زینب الرازویی” در پاسخ می گوید که ” اسلام گرایی” یک پدیده قرن بیستم است و خاستگاه تاریخی آن دقیقاً به سال های ۱۹۳۰ میلادی بر می گردد. تقریباً تمامی سازمان ها و یا رژیم های اسلام گرا که امروز وجود دارند، از بدنه و قالب فرقه اخوان المسلمین خارج شده اند. این جنبش در سال ۱۹۲۸ توسط حسن البنا، پدربزگ طارق رمضان بنیان نهاده شده است. حسن البنا هیچگاه ستایش خود برای هیلتر را مخفی نکرده است. از سوی دیگر، یک مشاهده ساده در باره کم و کیف اسلام گرایی در سال ۲۰۱۹ می تواند به ما نشان دهد که این پدیده، هیچ ربطی به معنویت فردی ندارد، بلکه به منزله یک بلوک هویتی است که در بردارنده بسیاری از مختصات و روش های “فاشیسم” است. اسلام گرایی یعنی: تقدس گرایی کورکورانه، توصیف خداگونه رهبر دائمی، پیامبر اسلام، محمد، که ۱۵ قرن پس از او با نامش به خود اجازه کشتن می دهند، همانطور که دیدیم چه بر سر همکاران من در نشریه شارلی هبدو آوردند. چون فاشیسم؛ اسلام گرایی نیز بازوی مسلح خود را دارد، بازویی که به نام این ایدئولوژی، دیگران را می کشد. اسلاگرایی همانند فاشیسم تبعیض جنسیتی را نسبت به زنان اعمال می کند و هم جنس گرایی را سرکوب می کند. چون فاشیسم، اسلاگرایی تمامیت خواه بوده و به طور روشنی منطق “امپریالسیتی” دارد و برای توسعهِ دگم های خود هم از جهاد و هم از طرق سیاسی اقدام می کند.

رادیو فرانسه – ۲۷ فروردین ۹۷

نظرات بسته است

جستجو
Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Post Type Selectors
آرشیو مطالب قدیمی