امروز:   فروردین ۱۰, ۱۴۰۳    
ما زنان در شبکه های اجتماعی
مارس 2024
د س چ پ ج ش ی
 123
45678910
11121314151617
18192021222324
25262728293031

زادت روزت مبارک پرنده آبی?

«و این منم زنی تنها در آستانه فصلی سرد» هشتمین روز دی ماه را بخاطر بسپاریم،زیرا به باورِ احمد شاملو «پرنده آبی» شعر ایران در چنین روزی زاده شد.فروغ یک اتفاق کم نظیر در هژمونیِ فرهنگ مرد سالار ایران است. به بیانی دیگر فروغ چهره مخدوش زن ایرانی را احیا کرد

 
 
 

***

 

 

«و این منم زنی تنها در آستانه فصلی سرد» هشتمین روز دی ماه را بخاطر بسپاریم،زیرا به باورِ احمد شاملو «پرنده آبی» شعر ایران در چنین روزی زاده شد.فروغ یک اتفاق کم نظیر در هژمونیِ فرهنگ مرد سالار ایران است. به بیانی دیگر فروغ چهره مخدوش زن ایرانی را احیا کرد.
زنی که تا دیروز جایگاهش در آشپزخانه و بستر معنا می یافت و صرفا با نگاه جنسیتی در چشم ها زنده بود،بعد از حضور نمادین فروغ زمزمه های فمنیستی دیگربار جان گرفتند و زنان ایرانی بیشتر از قبل به توانمندی های خود در عرصه زندگانی پی بردند.
فروغ فرخزادعصیانگر بود؛شاعری دردمند که با شهود و‌غریزه به پیکار شعر رفت و لحن او‌ در تقریر شعر بر پایه گفتار به شکلی متوازن رسید.زنی که میخواست سخن بگوید،با چاقویی که تاریخ بر گلوی او نهاده بود.
یافته های اخیر بشر نشان می دهد،بخشی از مغز زن که او را به سخن گفتن وا می دارد ۲۰ تا ۳۰ درصد نسبت به مغز مردان وسیع تر است. از این رو اگر اندکی به مجموعه «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» نظر بیفکنیم به سادگی در می یابیم، شکل منقطع و پازل وار شعر فروغ از گلوی زنی به پرواز در آمده که نیاز دارد با نجوایی آرام سخن بگوید،موهای دختر سید جواد را بکشد و تمام «شادی» «خشم» و «اندوهش»رابه شکل پرش هایِ ذهنی با زبان گفتار و روزمره به مرز شاعرانگی و جنون برساندتا درونش را التیام بخشد با قریحه ای ناب و حلاوتی تکرارنشدنی.
فروغ مستند «خانه سیاه است» را با کمک «ابراهیم گلستان» ساخت فیلمی هولناک که نوع دیگری از زیستن را به قاب چشم ها بخشید و در همان اثنا حضانت «حسین منصوری» را پذیرفت اقدامی بی بدیل که تنها سرچشمه آن مهرمادرانه فروغ بود که نانش را با کودکِ جذامی قسمت کند.
تجدد در شعر فروغ امری ذاتی ست.حتی بعد از انقلاب ایران با تلاش های مکرر ،شعر فروغ در محاقِ سانسور و ممیزی فرو نرفت وآلترناتیو دیگری از جنسِ «طاهره صفارزاده»نیز نتواست در برابر سیلانِ کلام فروغ دوام بیاورد. حتی «سلمان هراتی» از شاعران موسوم به جریان انقلاب به شعر فروغ علاقه غم انگیزی داشت و در نگارش شعر بسیار متاثر از او بود.اما با توجه به فضای بسته و امنیتی دهه شصت آرام به «ظهیرالدوله» سر میزد تا کسی متوجه حضورش نشود. فروغ یگانه پیامبری بود که برای زنان ایران زمین شعر سُرود و نیروی شگفتِ مادرانه و زنانگی او از جنس دیگرسانی برخوردار بود و‌ همین اتفاق نادر او را از همنسلانش متمایز کرد. فروغ با منادی خونین قلمش جهان را روایت کرد «این جهان پر از صدای پاهای حرکت مردمی ست که همچنان که تو را می بوسند در ذهن خود طناب دار تو را می بافند»
فروغ تنها شاعری ست که می توان قدرت نافذ کلام او را با حافظ قیاس کرد. شاعری که پیش گویی کرد و حاشا مرگ نیز یارای آن نداشت از تکثیر سلولی شعر او بکاهد. توگویی آینه ای را بر زمین بکوبی و شگفتا مرزهای دیدن به هزاران چشم تکثیر شود. اگر به وقایع اخیر و‌تحولات اجتماعی ایران بی طرفانه بنگریم شعر فروغ را می توان بارها و بارها زمزمه کرد.
«در سرزمین قدکوتاهان معیارهای سنجش همیشه بر مدار صفر سفر کرده اند».
«و هیچکس نمیدانست که نام آن کبوتر غمگین کز قلبها گریخته، ایمان است »شعر فروغ خواهد ماند زیرا تنها صدایی بود در میان صداها که تن به میان مایگی و ابتذال نداد.

حامد رحمتی – زمستان

۸ دی ۹۸

نظرات بسته است

جستجو
Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Post Type Selectors
آرشیو مطالب قدیمی