روزهای کرونایی: ایرانیها به فروشگاهها یورش نبردند
گفتوگو با سامان صداقت، نویسنده و هنرمند ساکن ایران؛ ویروس جدید کرونا که باعث ایجاد بیماری کووید-۱۹ میشود، این روزها به یک بحران جهانی تبدیل شده است. در ایران تاکنون ۲۴ هزار نفر به این بیماری مبتلا شدهاند و حدود دو هزار نفر نیز جان باختهاند. اما اثرات ویروس کرونا تنها به همین مرگ و میرها خلاصه نمیشود، روابط ما را دستخوش تغییر کرد، شهرها را به تعطیلی کشاند و بار دیگر ما را در کنج خانهها جمع کرد…
در روزهایی که میتوان «روزهای کرونایی» خواند، شکل همبستگی و همدلی انسانها با یکدیگر در سراسر جهان دستخوش تغییر شد. اما همچنان این همدلی و همبستگی در شکلهای بدیع آن است که میتواند دوای درد روزهای خانهنشینی به خاطر شیوع کرونا باشد. روایت آنچه مردم در مواجهه با بحران کرونا در هر نقطه از جهان تجربه میکنند، پُل ارتباطی مناسبی برای دیدن شباهتها و تفاوتها و ایجاد بیشتر همدلی است.
در این رابطه، «زمانه» با افرادی در کشورهای مختلف، از ایران گرفته تا چین و ایتالیا، پرسشهایی را در میان گذاشته است تا بحران کرونا را از نگاه شهروندان در نقاط مختلف جهان منعکس کند. در گفتوگوی زیر، سامان صداقت (نام مستعار)، نویسنده و هنرمند ساکن ایران، از تجربیاتش در هنگام بحران کرونا و قرنطینه خودخواسته میگوید. به باور سامان، در فقدان مدیریت و کارآمدی دولت، مردم با متانت و آرامش با بحران کرونا برخورد کردند.
■ فرزاد صیفیکاران: آیا به شفافیت اطلاعرسانی دولت در موردشیوع ویروس کرونا اعتماد دارید؟
سامان صداقت: در شهر تهران زندگی میکنم، متأسفانه هیج اعتمادی به اخبار دولت ندارم، از آنجایی که در موارد مختلف، مانند آبان ۹۸، هواپیمای اوکراینی و… حاکمیت همیشه دروغ گفته، هرگز نمیتوانم به اخبار و اطلاعرسانیهای دولت اعتماد کنم. نگاهی به سخنان ضد و نقیض مسئولین، گویای این مطلب است که نباید به آنها اعتماد کرد، خصوصا در مورد آمار مبتلایان و فوتشدهها. البته ناگفته نماند که دولت تلاش میکند این اعتماد از دست رفته را تا حدودی احیاء کند، اما موفق نبوده است و مردم به روشهای شخصی با این بیماری مواجه میشوند، بعضی جدی گرفتهاند و بعضی نه.
■ اقدامات دولت برای مقابله با ویروس کرونا در ایران را کافی و موثر میدانید؟
ــ: متأسفانه خیر، خصوصا برای پیشگیری از شیوع بیماری هیچ اقدام مناسبی نکردند. اگر به موقع بیماری اعلام شده بود، اگر شهر قم قرنطینه میشد، اگر دستکم جلوی مسافرتهای نوروزی مردم گرفته میشد و… البته در بعضی موارد اقدامات دولت خوب بوده است، مثلا تقاضای کمککردن از هنرمندان و افراد مشهور تا با اطلاعرسانی در فضای مجازی مردم را آگاه کنند. اما مشکل بزرگ اینجاست که دولت ایران بسیار دیر اقدام کرد. صلاحدیدهای سیاسی و اقتصادی، روابط عمیق و دوستانه (بخوانید به نوعی خدمتگزارانه) با دولت چین، باعث شد امروز با مشکلات بزرگی مواجه باشیم که میرود تا فاجعهای بزرگ را رقم بزند.
■ واکنش مردم در محل زندگی شما چگونه است، آیا توصیههای پزشکی لازم را رعایت میکنند؟ فضای عمومی به چه صورت است، آیا ترس و استرس وجود دارد؟
ــ: واکنش مردم به کرونا را میتوان به چند بخش تقسیم کرد:
یک: کسانی که بیماری را جدی گرفتهاند و بدون توجه به رفتار و گفتار دولت، تصمیم به قرنطینه گرفتهاند. این بخش از مردم معمولا قشر متوسط فرهنگی جامعه هستند. کسانی که معمولا به دانشگاه رفته و تا مقطع لیسانس درس خواندهاند، با فضای مجازی آشنا هستند، میتوانند درک درستی از اعداد و ارقام و پیشبینیهای احتمالی شیوع و گسترش بیماری داشته باشند. همینها هستند که کمپینهایی برای حمایت از کادر درمانی تشکیل دادند و حتی کمکهای مالی به مناطق محروم ارسال کردند تا جلوی شیوع بیشتر بیماری را بگیرند. در اینجا باید بگویم این قشر بسیار مهم هستند و به نظر من آیندهی ایران به واسطهی حضور ایشان (احتمالا) درخشان و امیدوارکننده خواهد بود.
دو: کسانی که بیماری را جدی نگرفتهاند و تلاش میکنند به زندگی عادی خود بپردازند. وقتی با ایشان صحبت میکنید میگویند بالاخره باید زندگی کرد و نباید صحبتهای سیاستمداران را جدی گرفت. اینها معمولا افراد نسل قبل (یا همان نسل پیش از انقلاب) هستند، رویدادهای مهمی را در زندگی خود دیدهاند: «انقلاب»، «درگیریهای مسلحانهی خیابانی»، «هشت سال جنگ و جیرهبندی مایحتاج مردم»، «اعدامهای بیرحمانهی دههی شصت»، «سرکوبهای خیابانی سالهای ۷۸،۸۸ و۹۸»، این گروه آنقدر مصیبت دیدهاند که خود را فولاد آبدیده میدانند. هرچند نگاهشان قابل تأمل و توجه است، اما یک چیز را ندیدهاند: «بیماری همهگیر»، این گروه گمان میکنند «کرونا» نیز مانند سیل و جنگ و… است، در حالی که چنین نیست. بیماریهای همهگیر گاهی ضربههای هولناکتر و جدیتری نسبت به جنگ و خشونتهای دولتی، به یک کشور وارد میکند. از طرفی نوعی لجبازی در این بخش از جامعه دیده میشود، میخواهند به جوانترها بگویند: «ما از این چیزها زیاد دیدیم، نیازی به نصیحت و هشدارهای شما نداریم.»
سه: کسانی که «به کرونا اعتقاد ندارند»، اینها معمولا به چند دسته تقسیم میشوند:
متعصبان مذهبی: این گروه، معتقدند مرگ و زندگی دست خداست و ماجرای کرونا توطئهی دشمنان است تا اماکن و عقاید مذهبی مردم را نابود کنند. رفتارهایی از این گروه طی مدت اخیر دیده شده که بازتابهای گسترده (و حتی جهانی) داشته است، مانند لیسیدن ضریح، حمله به حرم امام رضا و حضرت معصومه برای گشودن درها و… یا سینهزنی و روضهخوانی و… که رفتارهاشان را دفاع تمام قد از عقایدشان مقابل دشمنان اسلام میدانند.
افراد افسردهی جامعه: این گروه هیچ توجهای به شدت وخامت اوضاع ندارند، معتقدند از زندگی در جمهوری اسلامی هیجگاه خوشحال نبودهاند و چیزی جز بدبختی و رنج ندیدهاند. این افراد میگویند: «خدا کند بمیریم و از شر این زندگی خلاص شویم.» برایشان مرگ و زندگی در ایران یکسان است و ابدا اخبار مربوط به «کرونا» را نه تنها پیگیری نمیکنند که هیج اهمیتی هم برایشان ندارد. معمولا اینها اقشار تهیدست جامعهاند که نتوانستهاند تحصیل کنند یا شغل و درآمدی برای خویش به دست آوردند، خود را قربانیان سیاستهای غلط اقتصادی و فرهنگی جمهوری اسلامی میدانند. در بین این افراد افسرده حتی تحصیلکردهها نیز دیده میشوند.
ناآگاهان جامعه و کسانی که چارهای جز بیاعتنایی به بیماری ندارند: این گروه معمولا افراد به حاشیهرانده شده و فقیر و درماندهی جامعه هستند، مانند کودکان کار، دستفروشان، متکدیان و… این افراد معمولا از آموزشهای ابتدایی نیز محروم ماندهاند و عدم دسترسی به اخبار صحیح و نداشتن امکانات و دانش کافی (مانند دسترسی به اینترنت و…) اطلاعات چندانی از خطرهای احتمالی کرونا ندارند، شاید بتوان گفت این بخش از جامعهی ایرانی، آسیبپذیرترین و البته مظلومترین هستند. بهجز اینها کارمندان و کارگرانی که برای امرار معاش چارهای جز ادامهدادن به کار خود ندارند نیز دیده میشوند. این گروه ناچارند به بیماری و خطرهای آن چندان توجهی نکنند (اگر توجه کنند هم فایدهی چندانی ندارد) و خود را در معرض خطر قرار دهند چرا که اولویت اصلیشان «نان» است.
■ اگر در قرنطینه به سر میبرید، از تجربیاتتان در روزهای قرنطینه بگویید، چگونه آن را سپری میکنید؟ تجربه قرنطینه برای شما به چه معناست در جهانی که تا قبل از شیوع ویروس کرونا، دهکده جهانی خوانده میشد؟
ــ: بله، حدودا یک ماه است که در قرنطینهی خودخواسته هستم. معمولا روزها را با مطالعه، تماشای فیلم، گفتوگوی تلفنی با دوستان و کارهایی از این دست سپری میکنم. این ببکاری بیسابقه باعث شد تا بیشتر اخبار را پیگیری کنم.
آنچه برای من (تا این لحظه) باعث شده نگاهم به جهان کمی تغییر کند، رفتار مردم کشورهای مختلف در این موقعیت خاص است. مثلا یورش مردم بعضی از کشورهای پیشرفته به فروشگاهها برای من بسیار قابل توجه بود، رخدادی که در ایران شاهد آن نبودیم، سودجویی و احتکار یا فساد دولتی (چیزی که همیشه وجود داشته) دیده شد، اما مردم با متانت و آرامش مثالزدنی با این بیماری مواجه شدند. شاید همین موضوع باعث شود که به اندیشهی دهکدهی جهانی جور دیگری نگاه کنم.
من معتقدم برخلاف آنچه امروز به نظر میرسد (بستن مرزها)، اتفاقا بشر بسیار عمیقتر از دوران پیش از کرونا به دهکدهی جهانی نیازمند خواهد شد. در مواردی مانند بیماریهای همهگیر (که پیش از این هم در تاریخ رخ داده) مردم جهان بسیار به کمک و همراهی یکدیگر نیازمندند. با بستن مرزها نمیشود جلوی حرکت ویروسها را گرفت چون آنها مرز و ملیت نمیشناسند. مثلا در ۱۹۱۸ میلادی و همهگیری آنفولانزا، مرز کشورها بسته بود، هنوز اتحادیهی اروپا شکل نگرفته بود، اما این بسته بودن مرزهای سیاسی مانع شیوع بیماری شد؟ خیر! تنها چیزی که میتواند به انسان معاصر کمک کند، اتفاقا حذف مرزهای سیاسی، تبعیضهای جنسیتی و ملیتی است. مثلا گمان میکنم (شاید هم بشود گفت این یک پیشنهاد است) مردم جهان مجبور شوند قوانین زیستمحیطی بسیار جدیتری برای اوضاع زمین وضع کنند و مانع کشتار حیوانات بهصورت بیرویه و نادرست شوند (چیزی که در جنوب شرقی آسیا شاهدش هستیم که اتفاقا باعث شیوع همین بیماری و آنفولانزاها شده.) حتی پروندهی کشورهایی که ناقض حقوق حیوانات و محیط زیست هستند به شورای امنیت ارجاع شود و با آنها برخوردهای قاطعانهای شود. به همین علت گمان میکنم انسان معاصر چارهای جز کمککردن به همنوعان و محافظت از محیطزیستاش ندارد، برای رسیدن به این مقصد شاید بهترین روش همان اندیشهی دهکدهی جهانی، اما با رویکردی دقیقتر و عملیتر باشد.
■ چه نگرانیهایی درباره خانوادهتان برای شما وجود دارد و چگونه با آن مقابله میکنید؟
ــ: من و خانوادهام در ایران هستیم. خوشبختانه بهجز یکی دو نفر بقیه به اصول بهداشتی و توصیههای پزشکان عمل میکنند، از اینرو چندان نگران نیستم. البته میکوشم با اطلاعرسانی از طریق فضای مجازی به همهی افراد خانواده و دوستانم از آنها محافظت کنم. اما چیزی که ذهن مرا بیش از هر چیزی نگران کرده، ادامهی این وضعیت است. اگر وضعیت به این شکل ادامه پیدا کند، ممکن است بهجز بیماری، رخدادهای هولناک دیگری مانند قحطی و… هم به وجود آید. همین موضوع باعث میشود بیشتر نگران آینده باشم تا اکنون.
■ همبستگی جامعه برای مقابله با این بحران را چگونه میبینید و پیشنهاد شما برای همدلی همگانی در زمان بحران شیوع ویروس کرونا چیست؟
ــ: همانطور که در پاسخ به سوالات قبل اشاره کردم، فعلا بیشر از همه قشر متوسط فرهنگی با هم متحد شدهاند تا بیماری را ریشهکن کنند، هرچند که این کافی نیست، اما امیدوارکننده است. فعالیت در شبکههای اجتماعی و توصیه به خانوادهها بهترین راه برای ایجاد یک همبستگی ملی (در غیاب دولت بیاعتنا به وضعیت مردم) است. بیش از هر چیز اطلاعرسانی و آگاهیدادن میتواند موثر باشد، البته یک مسئلهی مهم را هم باید در نظر بگیریم، افراد زیادی در جامعه زندگی میکنند که شکیبایی لازم برای ماندن در قرنطینه را ندارند یا از امکانات اقتصادی کافی برخوردار نیستند.
گمان میکنم اولا کمک به اقشار ضعیف بسیار مهم است تا بتوانند بدون نگرانی بابت امرار معاش، در خانه بمانند و ثانیا برای افرادی که ترس از تنهایی دارند چارهای اندیشیده شود. مثلا بعضی از افراد سالمند بلد نیستند با اینترنت کار کنند یا اینکه توانایی انجام کارهای روزانهشان را ندارند. باید برای این گروه از جامعه چارهای اندیشیده شود تا بتوانند با شرایط جدید خود را تطبیق دهند.
فرزاد صیفیکاران
زمانه ـ ۵ فروردین ۱۳۹۹