به مناسبت روزی که هیچ بودگان هر چیز گردند
آنچه که مسلم است زنان و مردان نیروی کار، همدوش هم و متحدانه در مقابله با مشکلات موجود جامعه کار و کارگری هستند. به عبارت دیگر چالشهای بیرونی ، نه تنها زنان کارگر را از مبارزه با مشکلات درونی و ویژهای که با آن روبرو هستند، باز نمیدارد بلکه همچنین حمایت مردان کارگر را هم میطلبند تا مانع هر گونه گسیختگی در یگانگی جامعه کارگران و مبارزه عمومی آنان شود./
*****
امسال در حالی «روز جهانی کارگر» از راه میرسد که افزایش افسار گسیخته تورم و بالا رفتن روزانه قیمت کالاهای ضروری، زندگی را بر کارگران، کارمندان، پرستاران، معلمان و اقشار کم درآمد سخت و کمرشکن کرده است و قدرت خرید مزد بگیران و آنهایی که درآمد ثابتی دارند، کاهش داده است.
طبق گزارش مرکز آمار ایران در دی ماه ۱۳۹۰ در آمد خانوادههای کارگری شهری و روستایی به طور فاحشی کمتر از هزینهها و مخارج آنهاست و حداقل دستمزد، هیچ مطابقتی با زندگی فعلی وانسانی ندارد؛ این عدم تطابق هزینه و درآمد به علت نابرابری دستمزد زنان و مردان به مراتب بیشتر و بارزتر است.
از سوی دیگر طبق اخبار و گزارشها افزایش بی رویه واردات کالا، ورشکستگی کارخانجات تولیدی، تعطیلی برخی از آنها به دلیل نداشتن مواد اولیه ناشی از تحریم اقتصادی و افزایش بیکاری، سلطه مناسبات دلالی، توزیع نابرابر درآمدها، به تعویق افتادن پرداخت دستمزد ماهیانه و عدم پرداخت بازنشستگی و سنوات کارگران باعث تنزل رفاه و امنیت اقشار مزد ـ و حقوق بگیر و سختی معیشت آنها شده است.
گذران سختی زندگی موجبات انجام اضافه کاریها، پذیرش شغلهای دوم و سوم، زیر رده کاری و کاذب را فراهم کرده که دست فروشی از جمله شغلهای کاذب است و به طور روز افزونی زنان خود سرپرست یا سرپرست خانوار برای رفع نیازهای اقتصادی و مالی خود و خانواده به آن مبادرت میورزند و درآمد زایی میکنند.
قبل از همه مشکل اساسی کارگران کمبود کار است. بحران بیکاری و گستردگی روز بروز آن با توجه به رشد سالیانه جمعیت کشور هم، زندگی انسانها را که مستقیم به اقتصاد بسته، با خطر مواجه کرده و طبق گزارش آمار نیروی کار سال ۱۳۹۰ نرخ بیکاری زنان دو برابر مردان است. بیکاران مجبور به پذیرش هر کاری میشوند و به تبع آن و به نظر صاحب نظران حوزه اجتماعی، آسیبهای اجتماعی زیادی را دامن می زند مثل بزه کاری، حاشیه نشینی، اعتیاد، خودکشی، فقر، کودک آزادی و خشونت علیه زنان که شایعترین آن خشونت خانگی است و رابطه مستقیم آن با عدم اشتغال و همچنین کمی درآمد بدیهی است.
مشکل کارگران و مزد بگیران دستمزد ناچیز آنان است که کفاف زندگی و اجاره خانه، درمان و آموزش را نمیدهد و کودکان کار زاییده شرایط اقتصادی خانوادههای کم در آمد هستند چون حقوق کم و دستمزد پایین سرپرست خانواده هزینه زندگی را نمیپوشاند.
نداشتن بیمه درمانی، تأمین اجتماعی و بازنشستگی و قراردادهای کوتاه مدت و اخراج عوامل وضعیت فلاکت بار کارگران ایران را تشکیل میدهد. نبود قرارداد رسمی امکان پایین نگه داشتن دستمزدها و دسترسی به نیروی کار ارزان را برای کارفرما فراهم میکند و زنان کارگرو کودکان کار نیز نیروی ارزانتر کار را تشکیل میدهند؛ قراردادهای موقت مانع امنیت شغلی کارگران میشود؛ اخراج آنان را سهل میگرداند و کارگر حق هیچگونه اعتراضی در مقابل کارفرما ندارد. هیچ مرجع مدافعی وجود ندارد و تشکل کارگری پر اثری هم نیست که در دفاع از حقوق کارگران برآید و عرصه تاخت و تاز و بدون در و پیکر کارفرمایان را کنترل و محدود کند.
از دیگر مشکلات کارگران نبود ایمنی و سلامت کار است. به طور مثال آلودگی صوتی در کار با دستگاهها و سرو صدای آنها، آلودگی تنفسی در اثر کار با مواد شیمیایی، آسیب بینایی در اثر کارهای شعله وری و جوشکاری، آلودگی محیطی چون نبود نور کافی و نمور بودن و خطرات فیزیکی مثل گرما و سرما آسیب بدنی و روحی کارگران را باعث میشوند؛ مسلما نبود امکانات پیشگیری از حوادث حین کار تنها از صرفه جویی و سودجویی کوتاه مدت کارفرما در شرایط کار ناشی میشود که هزینهای را نمیخواهد متقبل شود، در حالیکه تجهیزات ایمنی کار، رعایت اجباری و نهادینه کردن آن در دراز مدت میتواند حتی موجب بالا رفتن و با کیفیتتر شدن محصول با انرژی کمتری شود.
سطح دستمزدها و مزایا، مهندسی ایمنی و بهداشت محیط کار، زمان بندی ساعات کار، وضعیت اشتغال و توسعهیافتگی در هر جامعهای و کشوری فقط و فقط خبر از وجود، نقش و قدرت تشکلها و سندیکاهای مستقل کارگری آن جامعه میدهد.
در کشور جمهوری اسلامی ایران که ابتدا رهبران آن در گفتار دست کارگر را میبوسیدند، تحمل شنیدن صدای هیچ کارگری در دفاع از حق معیشت وزندگی برای خود و دیگران وجود ندارد و هیچ تشکل کارگری را که در این راستا حرکت کند، بر نمیتابد و فعالین آن احضار، تهدید و راهی شکنجه گاه و زندانهای طویل المدت میشوند.
بی دلیل نیست به گزارش فدراسیون نظارت بر مدافعین حقوق بشر ایران فعالین سندیکای اتوبوس رانی چون رضا شهابی بعد از ۲۲ ماه گذراندن زندان به ۶ سال زندان و ۷ میلیون تومان جریمه نقدی محکوم میشود، ۳ سال محکومیت زندان برای ابراهیم مددی که بعد از گذراندن آن بالاخره در آخرفروردین ۹۱ آزاد شد و همچنین فعالین سندیکای مستقل دیگری مثل شاهرخ زمانی، محمد جراحی، علی نجاتی، ساسان واهبی وش، بهنام ابراهیم زاده، رسول به داغی (بداقی)، محمد حسینی، مهدی فراحی شاندیز، فرزاد احمدی، مهرداد امیر وزیری، پدرم نصراللهی و علی اخوان سر از بندقرنطینه و زندانها در میآورند.
از راهپیمایی کارگران در روز جهانی کارگر رژیم وحشت زده است و خود را در جا در تقابل و برافکنده میبیند. طبق گزارشات آخرین راهپیمایی کارگران در روز کارگر و اعلام رسمی مطالبات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی آنها در سال ۱۳۸۶ بوده است. بعد از آن کارگران فقط اجازه تجمعاتی در مکانهای سر بسته داشتهاند؛ این در حالی است که مجوز برگزاری راهپیمایی و رفع دیگر مشکلات کنونی که کارگران و زحمتکشان ایران با آن دست به گریبانند، ازانجام تعهدات ایران به مقاوله نامههای سازمان بینالمللی کار است. تخلفات برشمرده حکومت که در شرایط کار و کارگری ایران اعمال می شود، ضرورت بازرسی این سازمان از ایران را ایجاب میکند.
زنان کارگر و چالشها
اگرچه مشکلات زنان کارگر کارخانهها، کارگاههای کوچک و زنان که در خانه کار میکنند با هم متفاوت هستند و اساساً کار زنان در خانهها که به رسمیت شناخته شده نیست تا مبارزه برای مزایایی به دنبال داشته باشد. اما مبارزه زنان برای:
ـ دستمزد برابر با مردان
ـ رفع هر نوع خشونت جنسی و روحی کارفرمایان و سرپرستان کارگاهها
ـ تشکیل تشکلهای مستقل ویژه خود که قانون کار فعلی آن را به رسمیت نمیشناسد
ـ داشتن فرصتهای برابر شغلی و آموزش در محیط کار
ـ ممنوعیت کارسنگین در زمان بارداری.
ـ مهدکودک، یکسال مرخصی زایمان، کمک هزینه بارداری و مزایای تولد فرزند
ـ بازگشت کارگرزن بعد از پایان مرخصی زایمان به کارسابق خود
ـ استراحت گاه جهت شیردهی کودکان و ساعات شیردهی را جزء ساعات کار محسوب کردن ادامه دارد؛ هرچند بسیاری از کارفرمایان با ایجاد محدودیتهایی درشرایط استخدام زنان سعی دارند اصلا کار به مرحلهای نیانجامد که مجبور به پرداخت مزایای ویژه زنان شوند.
از سوی دیگربخشی از مردان کارگر به دلیل همان پنداشتهای مردسالارانه و پدر سالارانه زنان را رقیب کاری نه همکار خود میدانند یا که آنان را درجه دو و فرودست میپندارند که این نگاه واپس گرای فرهنگی و سنتی نگاهی حکومتی هم است و سعی دارد با شیوههای گوناگون و قانونهای مختلف زنان را دوباره به خانهها و پستو خانهها برگرداند. اما آنچه که مسلم است زنان و مردان نیروی کار، همدوش هم و متحدانه در مقابله با مشکلات موجود جامعه کار و کارگری هستند. به عبارت دیگر چالشهای بیرونی، نه تنها زنان کارگر را از مبارزه با مشکلات درونی و ویژهای که با آن روبرو هستند، باز نمیدارد بلکه همچنین حمایت مردان کارگر را هم میطلبند تا مانع هر گونه گسیختگی در یگانگی جامعه کارگران و مبارزه عمومی آنان شود.
ما زنان – ۸ اردیبهشت ۹۱