ضعیفه ۲
برای این که خوانندگان دریابند چرا «ضعیفه» این قدر مرید آقای احمدی نژاد است به سخنان ایشان دربارهٔ زنان (بخوانید ضعیفهها) که خلاصهای از آن در اینجا میآید توجه کنند. (میان پرانتزها از «ضعیفه» است). ایشان در سفر آذربایجان خود گفت:
******************
برای این که خوانندگان دریابند چرا «ضعیفه» این قدر مرید آقای احمدی نژاد است به سخنان ایشان دربارهٔ زنان (بخوانید ضعیفهها) که خلاصهای از آن در اینجا میآید توجه کنند. (میان پرانتزها از «ضعیفه» است). ایشان در سفر آذربایجان خود گفت:
«… شغل مادری فقط مخصوص بانوان است، چرا که آنها دارای حوصله، عاطفه، محبت و عشق مادری هستند. ما کمتر دیدهایم که مادری وقتی بچهاش گریه میکند از آن بگذرد. مادران نقش تربیت فرزندان را بر عهده دارند و من معتقدم که اگر نقش تربیت فرزندان را به آقایان بدهیم بشریت بر میافتد (البته «ضعیفه» مجبور است که هم از این سخن دفاع کند و هم از قانون حضانت بچهها توسط پدر در وقت طلاق) چرا که آقایان توانایی تربیت بچهها را ندارند. مثلاً مدیریت خانه دست خانمهاست. با پولی که ما (منظور قویهها) برای خرجی به خانمها میدهیم، به خوبی خانه را اداره میکنند… جوامعی که نقشها را عوض کردهاند یا کنار گذاشتهاند، متلاشی شدهاند؛ مثلاً پدر نقش مادری را بر عهده گرفته و مادر نقش پدری را… زنان (ضعیفهها) دارای صبر و حوصله هستند. مثلاً در نظر بگیرید وقتی یک بچه گریه میکند، مادر از شب تا صبح از او نگهداری میکند و خواب ندارد، ولی پدران چه میکنند؟ پدران بار اول که بچه گریه میکند بیدار میشوند، ولی دفعههای بعد بیدار نمیشوند، چرا که توان نگهداری از بچه را ندارند و حتی نیز ممکن است برای جلوگیری از شنیدن جیغ بچه، پشتی را روی دهان بچه بگذارند تا بچه ساکت شود (این اعمال فقط از عهدهٔ مردانی چون آقای احمدی نژاد سر میزند). به همین دلیل است که میگویم اگر تربیت بچهها به دست مردان بیفتد نسل بشر از بین میرود (به! به! به!). ما به کشورهای دیگر که میرویم، پیرزنهایی را میبینیم که صبحهای زود دارند خیابانها را تمیز میکنند. آیا به نظر شما این پیشرفت است؟ کجا پیشرفت است؟ ما زنانی را میبینیم که به کارهای مردانه میپردازند، مثلاً در معدن کار میکنند و دایم سنگهای معدن را از این منطقه به منطقهٔ دیگر منتقل میکنند. آیا این پیشرفت است؟ نه، این پیشرفت نیست، زیرا از نظر اسلام زن لطیف، ریحانه، و گل است (البته گل تو گلدون اندرونی است نه بیرونی!) و اگر در جامعهای عطوفت مادری نباشد، آن جامعه بی عاطفه میشود….
****************************
در میان اخبار یک روزنامه، در یکی از خیابانهای شهر، خواندم که ضعیفههایی که خود را زن مینامند اقدام به جمع آوری امضا کردهاند و میکنند تا نگذارند مجلس طرحی را که نمیدانم چیست به تصویب برساند. اگر آن موقع که برادر احمدی نژاد شهردار بود و اقدام به زیبا سازی شهر نمیکرد و دستشوئی نمیساخت، من کجا میتوانستم بروم چادر و مقنعه و روسری خود را باز کنم و کمی از موهای خود را بکنم و تسکین یابم. اگرچه مجبور شدم کمی بدوم تا به دستشوئی برسم و مجبور شدم ده دقیقهای هم توی صف بایستم، اما بالاخره بدون اینکه نامحرمی تار مویی از من ببیند، مشتی از آنها را کندم و خیال خود را راحت کردم و به خود گفتم باید کاری کرد. آخر، چه معنا دارد که ضعیفه امضا کند. ضعیفه باید انگشت بزند، آن هم نه هر انگشتی؛ باید انگشت کوچکش باشد. تازه باید مردش یا پدرش این کار را برایش بکند، یعنی آن انگشت را بگیرد و در جوهر فرو برد و روی کاغذ بزند. آن هم نه هر کاغذی، فقط کاغذ سند ازدواج. الله اکبر از این دوره و زمانه.
۱ آبان ۸۶