رییس جمهور اگر واقعیت را نمیگوید لااقل سکوت کند
«من فکر نمیکنم فردی به خاطر روزنامهنگاری یا فعالیت رسانهای دستگیر شده باشد.» این جمله حسن روحانی، رئیس جمهور ایران در نیویورک است که شوک بزرگی را به روزنامه نگاران و خانوادههای روزنامه نگاران زندانی وارد کرد .این سخنان در حالی اظهار شده است که سازمان گزارشگران بدون مرز در آخرین گزارش سالیانه خود ایران را در میان یکی از پنج زندان بزرگ جهان برای روزنامهنگاران قرار داده است و هم اکنون دهها روزنامه نگار در ایران در زندان بسر میبرند
***
واکنش خانوادهها به اظهارات روحانی
ریحانه طباطبایی، مرضیه رسولی، ساجده عرب سرخی، کیوان صمیمی، علیرضا رجایی، مسعود باستانی، احمد زیدآبادی، سعید رضوی فقیه، بهمن احمدی امویی، سراج الدین میردامادی از جمله روزنامه نگاران زندانی هستند که به جرم فعالیتهای روزنامه نگاری در زندان بسر میبرند.
معصومه ملول، مادر مسعود باستانی روزنامهنگار زندانی با ابراز تعجب از اظهارات حسن روحانی به «جرس» میگوید: «ما واقعا از صحبتهای آقای روحانی تعجب کردیم. اگرچه انتظار نداشتیم که آقای روحانی اعتراف کنند که در ایران روزنامه نگار زندانی داریم و یا حتی از روزنامه نگاران زندانی دفاع کنند اما این انتظار را داشتیم که به دروغ متوسل نشوند. ایشان حداقل میتوانستند سکوت کنند. ما انتظار چندانی از آقای روحانی نداریم و از محدودیتها و مشکلات و مسائل با خبر هستیم و تا الان هم به خاطر همین مسائل در قبال دولت سکوت کردیم و از عدم حرکت دولت برای آزادی روزنامه نگاران و فعالان سیاسی دربند انتقاد نکردیم. با توجه به تجربه دولت آقای احمدینژاد این انتظار را از آقای روحانی که ـ درباره پاکدستی و صداقت دولتاش وعده میداد ـ نداریم که دوباره همان ادبیاتی را بکار ببرند که در هشت سال دولت احمدینژاد زیاد شنیدیم و از آن گریزان بودیم.»
مسعود باستانی در ابتدای دهه هشتاد فعالیت خبرنگاریاش را آغاز کرد و خیلی زود به سربیری هفته نامه «ندای اصلاحات» در اراک رسید. او از جمله سردبیران سایت «جمهوریت» بود و سابقه خبرنگاری در روزنامههای شرق، جمهوریت و کارگزاران را دارد. وی سرانجام در دادگاههای نمایشی به شش سال زندان محکوم گردید و هم اکنون در زندان رجایی شهر بسر میبرد.
مادر باستانی در ادامه توضیح میدهد: «مسعود یک روزنامه نگار مستقل بود که با رسانههای مستقل همکاری میکرد وی سردبیری سایت جمهوریت را برعهده داشت و سابقهٔ خبرنگاری در روزنامههای شرق، جمهوریت و کارگزاران را نیز داشت. وی چندین بار به دلیل فعالیتهای شغلیاش بازداشت شد. البته درست است که اتهام مسعود را اقدام علیه امنیت ملی و تبانی و اجتماع گفتند اما مصداقهایی که برای این اتهامات آوردهاند همه فعالیتهای روزنامه نگاری مسعود بوده است و دقیقا این خلاف قانون بود که برای مسعود که فعالیت رسانهای داشته در دادگاه انقلاب او را به ۶ سال محکوم کنند؛ در حالی که طبق قوانین باید با حضور هیئت منصفه مطبوعات و رئیس دادگاه رسانه به اتهاماتش رسیدگی میشد اما خلاف قانون عمل کردند. باز تکرار میکنم مصداقهایی که در برگه رای دادگاه مسعود هست مصداقهایی است که مرتبط با کار روزنامه نگاری او بوده است. از زمان انتخابات سال ۱۳۸۸ به این طرف بیش از ۱۵۰ و ۲۰۰ روزنامه نگار در این ایام به جرم فعالیتهایشان بازداشت شدند. بسیاری حکم زندان خود را گذراندند و بسیاری هم الان در زندان هستند و خیلیها هم پرونده باز دارند. مگر میشود آقای روحانی از اینها اطلاع نداشته باشند! ایشان چطور در زمان انتخابات و شعارهای انتخاباتیشان وعده بر آزادی میداد پس واقف بودند که چه کسانی در بند و حصر هستند.
متاسفانه در این یکسال دولت آقای روحانی شرایط نه تنها بهتر نشده بلکه روز به روز بدتر هم شده و فشارها افزایش یافته است. مرخصی مسعود عملا لغو شده و ملاقات حضوری محدود است و شرایط زندان همچنان بد است. خلاصه هیچ بهبودی حاصل نشده و شرایط زندانیان هیچ تغییری نکرده است و بدتر هم شده است.»
سیامک قادری، خبرنگار سابق خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) است که به نشراکاذیب، تبلیغ علیه نظام متهم وبه چهار سال حبس تعزیری و ۸۰ ضربه شلاق محکوم شد. این روزنامه نگار که چندی پیش با پایان یافتن دوران محکومیتش از زندان آزاد شد، علیرغم ۱۸ سال سابقه کار در خبرگزاری ایرنا اخراج شده است.
این روزنامه نگار باسابقه با بیان اینکه به شدت از سخنان آقای روحانی ناراحت است، میگوید: «الان بسیاری از افراد در ارتباط با جنبش سبز و فعالیتهای روزنامه نگاری و حقوق بشری در زندان هستند و فکر کنم این سکوتی که فعالان جنبش سبز و اصلاح طلب در این یکسال گذشته کردند دیگر فایدهای ندارد و امر را بر آقایان مشتبه کرده است. مردم ایران و جنبش سبز از این سیستم طلبکار هستند و اینطورتصور نشود که اگر روند اشتباهات گذشته را تغییر دادند تمام آن اشتباهات تمام شده است. واقعا انتظار چنین سخنانی از ایشان نمیرفت و اگر کسی غیر از آقای روحانی بود واکنشها بسیار جدیتر بود.
الان بسیاری از عزیزانی که که زندان هستند از جمله دکتر رجایی، کیوان صمیمی، مسعود باستانی و بهمن امویی به دلیل حرفه روزنامه نگاری در زندان هستندف نه به اتهام خلافکاری و جنایت. مسلم است که حرفه روزنامه نگاری ایجاب میکند که روزنامه نگاران انتقاد کنند و واقعیتهایی که در جامعه رخ میدهد را انعکاس دهند. اگر روزنامه نگاران نسبت به آن وقایع و جنایات سال ۸۸ که صدها نفر را در خیابان به گلوله بستند سکوت میکردند دیگر حرفه روزنامه نگاری معنا نداشت. رسالت حرفه روزنامه نگاران ایجاب میکرد که نسبت به آن حوادث واکنش نشان دهند و آن را بازتاب دهند. بسیاری از روزنامه نگاران که اتهام تبلیغ علیه نظام به آنها زده شد تنها به خاطر انعکاس آن حوادث و نشان دادن برخورد حکومت با جنبش مردمی بوده است.»
وی خاطرنشان میکند: «یک روزنامه نگار برای تهیه خبر یا گزارش باید در رخدادها شرکت کند. برای مثال خود من به خاطر شرکت در تظاهرات اعتراضی بدون هیچگونه عمل اعتراضی به اجتماع و تبانی متهم شدم و ۳ سال بابت همین مسئله حکم زندان گرفتم و یکسال آن بابت مطالبی که نوشتم. بنابراین از صحبتهای آقای روحانی نباید به سادگی گذشت و خیلی جدی باید با آن برخورد کرد زیرا اگر جلوی این انحرافات در صحبتهایشان گرفته نشود این قضیه همچنان ادامه پیدا میکند و مانند همان سال ۸۸ میشود که آقای احمدینژاد فارغ البال و راحت هر چه دلش میخواست میگفت.»
این روزنامه نگار سرشناس خطاب به رئیس جمهور میگوید: «خوب است آقای رئیس جمهور از تاریخ درس بگیرند و سرنوشت کسانی که واقعیات را کتمان کردند را ببنیند که در چه جایگاهی قرار دارند. درست است که بسیاری از افرادی که واقعیات را گفتند و الان دارند هزینه آن را میپردازند و در حبس و حصر هستند؛ اما اعتبار زیادی در میان مردم دارند. آقای روحانی بخاطر همین اعتبار جنبش سبز و رهبران و حامیان جنبش سبز بود که توانستند از مردم رای بیاورند. بنابراین، آقای روحانی فراموش نکنند که اعتبار آدمها بسته به عملکردشان خیلی زود مخدوش میشود و اگر قرار باشد وارد روندی که رژیم پیش گرفته شود و با آن روند حرکت کند مسلم است که مقبولیت و اعتبار خود را از دست خواهد داد و همین الان هم بسیاری از مردم منتقد هستند که آقای روحانی نسبت به وعدههایی که مبنی بر رفع حصر و آزادی زندانیان سیاسی و عقیدتی دادند عمل نکرده است و فقط میگویند شرایط کشور این جور است. پس اگر قرار بود شرایط کشور به همان شکل باقی بماند و تغییر نکند که در زمان آقای احمدینژاد حداقل میتوانستیم راحتتر انتقاد کنیم.»
وی به محرومیت خود از حرفه روزنامه نگاری اشاره کرده و تصریح میکند: «بابت فعالیتهای روزنامه نگاری اخراج شدم و زندان آن فعالیتها را هم کشیدم. بعد از پایان دوران محکومیت تلاش کردم بتوانم فعالیت روزنامه نگاری خود را ادامه دهم اما میگفتند مطالبم بدون نام و اینها باشد و من هم به خاطر مخالفت ماهیتی با این خواسته و اینکه میخواستم شفاف فعالیت کنم حاضر به انجام فعالیت روزنامه نگاری با این شرایط نشدم. فعالیت رسانهای و روزنامه نگاری از نظر این رژیم یک شغلی است که حساسیت آن بالاست و به خاطر همین به راحتی اجازه نمیدهند هر کسی مستقل در این عرصه فعالیت کند. انتظار دارند که زانو بزنیم و بگوییم اشتباه کردیم که هیچوقت حاضر نیستیم به دروغ بگوییم اشتباه کردیم و بخاطر همین هم اجازه فعالیت به ما داده نمیشود.»
سیامک قادری در پایان تاکید میکند: «بعد از شروع به کار دولت آقای روحانی حداقل چندین روزنامهنگار بازداشت شدند و چند روزنامه توقیف شد. البته میشود گفت که دولت در این زمینه مقصر نیست و بخشهای غیرانتخابی حکومت این اقدامات را انجام میدهد اما واقعیت این است که دولت در بهبود این فضا میتواند کار کند. دولت میگوید فضای عمومی کشور بهبود یافته اما من معتقدم بهبودی در این عرصه هم حاصل نشده است و همچنان محدودیت و زندان و حصر وجود دارد. ایشان وعده داده بودند که انجمن صنفی روزنامه نگاران را باز میکند اما وزیر کابینه خودش مخالف این امر بود. اگر اشاره آقای روحانی مبنی بر بهبود اوضاع کشور بر میگردد به کانون نویسندگان که عکسهای آن منتشر شده و ببنید در یک زیرزمین و در شرایط مخفی مجمع عمومی خود را برگزار و انتخابات برگزار کردند. آیا به این میشود گفت فضای باز و آرام! اگر منظورشان هم این است که تورم کاهش پیدا کرده و وضعیت اقتصادی مردم بهتر شده، باز باید گفت در وضعیت اقتصادی آمار و ارقام که نان و آب برای مردم نمیشود و مردم با آمار و ارقامی که دولت اعلام میکند زندگی نمیکنند؛ کمااینکه در دولت آقای احمدینژاد هم آمار خوب ارائه میدادند اما زندگی سخت مردم روی دیگر سکه بود. آقای روحانی اگر واقعا میخواهند نشان دهند که فضا تغییر کرده به دوره انتخابات سال ۹۲ برگردند و یک ارزیابی کنند که به کدامیک از وعدههای خود در باز شدن فضای سیاسی عمل کردهاند. ایشان که نباید به این آشکاری دروغ بگویند حداقل مثل آقای خاتمی بگویند تمام حرفها را نمیتوانند بزنند اما دروغ نگویند.»
سراجالدین میردامادی، روزنامه نگار دیگر زندانی است که پس از بازگشت به ایران پس از نزدیک به ۳ ماه بازداشت روز یکشنبه پنجم مرداد ماه در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی به ۶ سال حبس تعزیری محکوم شد و هم اکنون در بلاتکلیفی بسر میبرد.
او به اتهام تبلیغ علیه نظام به یک سال و به اتهام اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت ملی به ۵ سال حبس تعزیری و در مجموع به ۶ سال حبس تعزیری محکوم شد. علاوه بر آن ۵ سال محرومیت از فعالیت روزنامه نگاری و ۲ سال ممنوع الخروجی بعد از پایان حبس را به او دادهاند.
حسین میردامادی، پدر سراجالدین میردامادی میگوید: «الآن بیش از ۴ ماه است که سراج در بند امنیتی دو الف سپاه در زندان اوین با متهمین بمب گذاری و جاسوسی در یک جا نگهداری میشود. از یکماه و نیم پیش که حکم اولیه شش سال حبس را دادند وکیل ایشان به این رای اعتراض کرد و به شعبه ۱۵ تسلیم کرد و خود سراج هم یک لایحهای نوشت و به حکمش اعتراض کرد اما از آن زمان تاکنون قاضی صلواتی هیچ اقدامی انجام نداده و مانند دفعات قبل در رسیدگی به پرونده کارشکنی میشود و قاضی صلواتی پاسخی نمیدهد. الان سراج تنها به جرم روزنامهنگاری در بلاتکلیفی بسر میبرد و رسیدگی هم نمیشود.»
وی در ادامه توضیح میدهد: «مواردی که منجر به صدور چنین رایی برای سراج شده است همان فعالیتهای روزنامه نگاری از سال ۸۸ به این طرف بوده است. مفصل تمام کارهای خبرنگاری و روزنامه نگاری او را لیست کرده بودند و جزء موارد اتهامی برایش زدند.»
آقای میردامادی با اشاره به سخنان روحانی بیان میکند: «البته آقای روحانی شاید درست میگویند زیرا تمام این روزنامه نگارانی که در زندان بسر میبرند اتهاماشان را امنیتی زدهاند و به جای اینکه برای این روزنامه نگاران طبق قوانین با حضور هئیت منصفه دادگاه مطبوعات تشکیل دهند٬ پرونده آنها را در دادگاه انقلاب مورد رسیدگی قرار دادند. یعنی ظاهر ماجرا را به شکلی درست کردهاند که آقای روحانی هم میتواند ادعا کند که روزنامه نگاری به اتهام فعالیت روزنامه نگاری در زندان نیست و تمام فعالیتهای روزنامه نگاری که انعکاس واقعیات و اخبار واقعی و نقد بوده را در ذیل اتهامات امنیتی آوردهاند. فکر کنم آقای روحانی هم به این موضوع بخوبی واقف هستند و شاید ملاحظاتی دارند و نمیتوانند از زبان رئیس جمهور این واقعیت را اعتراف کنند زیرا برای کشور مشکل ایجاد میشود. اما آنچه مسلم است اینکه ما روزنامه نگار زندانی داریم و طبق گزارشها ایران در رده کشورهایی است که بیشترین روزنامه نگاران زندانی را دارند. ما انتظار داریم آقای روحانی اگر نمیخواهند واقعیت روزنامه نگار زندانی در ایران را بگویند حداقل این موضوع را پنهان هم نکنند. ما صحبتهای آقای هاشمی در مشهد را قبول میکنیم که آقای روحانی دارند به وعدههایشان عمل میکنند اما حداقل آقای روحانی یک نشانهای که دولت در حال تلاش برای باز شدن فضای سیاسی کشور است و در حال رایزنی با لایههایی از حکومت است را نشان دهند. در هر حال آنچه مسلم است اینکه در این یکسال گذشته وضعیت روزنامه نگاران بهتر که نشده بدتر هم شده است.»
طی آخرین گزارش سازمان گزارشگران بدون مرز از وضعیت روزنامهنگاران در ایران هم اکنون ایران پنجمین زندان بزرگ روزنامهنگاران در جهان است. طبق اعلام این سازمان هماکنون ۵۸ روزنامهنگار و شهروند وبنگار در زندانهای ایران بهسرمیبرند که ۲۵ تن از آنان در فاصله یک سال گذشته بازداشت و زندانی شدهاند.
ـ انکار روزنامهنگاران زندانی؛ واکنشی که از روحانی انتظار نمیرفت
مژگان مدرسی ـ جرس
۸ مهر ۱۳۹۳