امروز:   فروردین ۳۱, ۱۴۰۳    
ما زنان در شبکه های اجتماعی
آوریل 2024
د س چ پ ج ش ی
1234567
891011121314
15161718192021
22232425262728
2930  
آخرین نوشته ها

گزارشی از مراسم خاکسپاری ریحانه جباری

reyhanehروز یکشنبه ۴ آبان ۹۳ یک روز بعد از سر به دار شدن ریحانه جباری مراسم خاک سپاری او در قطعه ۹۸ بهشت زهرا با حضور جمع کثیری از خانواده ریحانه ، مادرش شعله پاک روان و پدرش فریدون جباری و تعداد زیادی از فعالین جنبش زنان و جمعی از هنرمندان تحت شرایط امنیتی شدید و حضور ده ها نفر از نیروهای ضد شورش برگزار شد

***

مراسم قرار بود ساعت ده صبح روز یکشنبه یعنی یک روز بعد از به دار آویختن وی برگزار شود. به خانواده ریحانه بخصوص مادر مبارزش شعله پاکروان گفته شده بود که حق شرکت در مراسم را قبل از رسیدن ریحانه به بهشت زهرا را ندارد و او بایستی بر سر محل تعیین شده بماند و خود وزارت اطلاعات جسد را به سر مزار می آورد.
صبح ساعت نه در مینی بوسی عازم مترو بودم که مردی میانسال از من پرسید که نوشته بالای سر راننده مینی بوس که نوشته بود “بهاری … انتظاری… ” چه معنی دارد آنقدر ناراحت اعدام ریحانه بودم که حوصله جواب به او را نداشتم اما او خودش گفت که همش می خواهند حواله بدهند به آمدن کسی از غیب و سپس ادامه داد که ریحانه را اعدام کردند چون یک اطلاعاتی را کشته بود و سپس در صندلی عقب نشست و دو مرد جوان دیگر حرف او را تائید کردند. و همه شروع کردند به فحش دادن به بالایی ها.
با مترو خودم را رساندم به ایستگاه حرم که نزدیک به بهشت زهرا است. راننده ای فریاد می زد ریحانه جباری سوار شو! معلوم بود که تعداد زیادی خواهان رفتن به قطعه ۹۸ بوده اند. چند نفر سوار شدیم حدود ده و ربع به محل رسیدم جمع کثیری جمع بودند و تازه پیکر ریحانه را با برانکارد بر سر مزار آورده بودند. مادر ریحانه استوار و خونسرد بر بلندی خاکی که از درون مزار بیرون ریخته بودند ایستاده بود. جمعیت دور مزار اکثرا زن بودند و برخی از جمله خواهر ریحانه به شدت گریه می کردند. همان دقایق اول مادر ریحانه با صدای رسا اعلام کرد که من مادرم ولی ریحانه به من گفته بود که گریه و زاری نکنید و لباس سیاه نپوشید و بدین خاطر من گریه نمی کنم و از شما می خواهم که به افتخار ریحانه کف بزنید و هله هله کنید. جمعیت هلهله سرداد و کف زد. خواهر ریحانه به شدت گریه می کرد و زمانی که پیکر ریحانه را به درون قبر که حدو دو سه متر گود بود می بردند او ضمن گریه مرتب می گفت ببخش ریحانه ببخش . و از طرفی به طرف دیگر می رفت. هنگامی که پیکر در قبر مستقر شد او فریاد زد ریدم به این دین آخر این چه دینی است. نیروهای اطلاعاتی در میان جمعیت با لباس شخصی بودند و هر کسی را که اقدام به گرفتن فیلم می کرد را فوری به سراغش می رفتند و تلاش می کردند که دوربین یا موبایلش را بگیرند. از جمله دختر جوان شجاعی که به دور دستش فرهور پیچیده بود را زمانی که می خواست فیلم بگیرد مردی شخصی پوش به وی حمله کرد و خواست که دوربین را بگیرد اما دختر با همه نیرو او را هل داد و اجازه نداد که موبایلش را ببرند. و گفت من از مردن نمی ترسم و حق من است که اینجا باشم و علیه ظلم هستم.
مردی که به نظر پدر ریحانه بود تلاش می کرد که کمک کند اما یک اطلاعاتی از همان ابتدا کنار مادر ریحانه ایستاده بود و تلاش می کرد که کارها را توسط آدم های خودش به سرعت انجام بدهد . زمانی که شروع کردند به خاک ریختن روی پیکر ریحانه خواهر او وارد قبر شد و سعی می کرد که پیکر او را در آغوش بگیرد . در این لحظه مادر به وی به آرامی گفت دخترم بیرون بیا. و در این لحظه مردی با لهجه کردی فریاد زد ظلم باقی نمی ماند او فورا مورد حجوم چند لباس شخصی قرار گرفت. بعدا معلوم شد که خانواده پدر ریحانه جباری از کردهای کرمانشاه هستند و اکثرا کردی صحبت می کردند. زن دیگری که سیاهپوش بود چند بار گفت که ریحانه مانند یک مرد مبارزه کرد و او شهید است. کاش می گفت مانند یک شیر زن!
آقای فروغی وکیل ریحانه نیز در مراسم حضور داشت و طی سخنان کوتاهی اعلام کرد که ریحانه جباری نتوانست از حقوق خودش دفاع کند و قوه قضائیه نیز نگذاشت که این پرونده ابهاماتش رفع شود. و اظهار داشت که دنبال پرونده را خواهد گرفت. البته معلوم نیست که آیا این قول او مانند قول های قبلیش باشد.
پرونده ریحانه جباری حدود هفت سال طول کشید وکیل اول او آقای مصطفائی که اکنون در خارج بسر می برد و در واقع به خاطر دفاعیاتش از چندین پرونده پر ابهام توسط قوه قضائیه مدتی در زندان بسر برد و سپس به خاطر پرونده سکینه محمدی به خارج متواری شد. وکیل دوم ریحانه جباری صمد خرمشاهی بود که بعد از مدتی فروغی جای وی را گرفت او تلاش کرد که دادگاه ریحانه دوباه برگزار شود اما جانیان حاکم این اجازه را ندادند و با دوز و کلک پرونده را بستند در حالیکه شیخی متهم دیگر پرونده هیچگاه تحت تعقیب قرار نگرفت.
در این مراسم آقای فراهانی پدر گلشیفته فراهانی به همراه چند هنرمند دیگر سالمند حضور داشتند.
مزدوران اطلاعاتی با سرعت هر چه تمام تر مزار را پر از خاک کردند . و از حاضرین خواستند که محل را ترک کنند. مادر ریحانه گفت که به من گفته اند که حرف نزنم و ضمن تشکر از شرکت کنندگان ریحانه از آنان خواست که به تالار مسعود واقع در تهران نو بروند. حاضرین چند دسته گل بزرگ را بر مزار ریحانه گذاشتند. در لحظات آخر چند زن به دور مزار حلقه زده و به شدت گریه می کردند. و جمعیت رفته رفته به سوی ماشین ها می رفتند که حدود بیست موتور ضد شورش به همراه چند ون گشت ارشاد از خیابان مجاور مزار عبور کردند و مواظب بودند که جمعیت شعار ندهد.
گفته می شود که قبل از آغاز مراسم بسیاری از مردمی را که قصد شرکت در مراسم را داشتند را برگردانده بودند .
ریحانه در یک پیام صوتی ضبط شده که در فیس بوک و سایت های اینترنتی موجود است قاضیان پست جمهوری اسلامی را متهم به شکنجه و دروغگویی و توطئه کرده بود. او گفته بود که در ایران زنان را به جرم زیبا بودن صورت یا زیبا بودن صدا و یا زیبا بودن اندیشه سرکوب می کنند و اینکه مرگ پایان زندگی نیست. او همچنین وصیت کرده بود که در صورت اعدام خواهان اهداء اعضای بدنش مثل قلب و کلیه و …به نیازمندان است. اما به نظر می آید که مزدوران وزارت اطلاعات صلاح ندیدند که این امر انجام شود چون به شدت به ضررر طرح های مزورانه شان تمام می شد.
بدین نحو وزارت اطلاعات با عجله بی مانند از ترس اعتراض مردم ریحانه را به خاک سپرد . اما ریحانه جباری با مقاومت بی مانند در مقابل خواست وزارت اطلاعات از کانال فرزند سربندی مقتول برای انجام یک مصاحبه تلویزیونی و دروغ خواندن انهامش در مورد قصد تجاوز سربندی مقتول مبنی بر تجاوز مرگ را پذیرا شد و همچون ندا آقا سلطان و سحر محمدی ها و ستار بهشتی ها وهزاران دیگر فرزندان خلق که در راه مبارزه با ارتجاع اسلامی حاکم جان باختند مانند یک قهرمان مرگ را پذیرا شد اما در اذهان ملیون ها زن و مرد این سرزمین ماندگار شد . یادش گرامی باد.

گرامی باد خاطره ریحانه جباری قهرمان!
درود بر مادر مبارز ریحانه جباری شعله پاکروان و پدر رنجدیده فریدون چباری و خواهر و خانواده ریحانه جباری!

باشد تا با ادامه مبارزه برای سرنگونی ر‍ژیم توحش اسلامی کل قوانین پوسیده قضائیه جمهوری اسلامی را به همراهان سران جنایتکارش مانند پور محمدی ها و لاریجانی ها و خامنه ای ها و روحانی ها و احمدی نژادها را

به زباله دان تاریخ بفرستیم. و در دادگاه های عادلانه خلق به همه این جنایات رسیدگی کنیم!

 

سهراب سلیمانی ـ روشنگری
پنجم آبان ۹۳

نظرات بسته است

جستجو
Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Post Type Selectors
آرشیو مطالب قدیمی