از حال خوب تا حال بد در رختخواب
جامعه ایران در حالت فوران انرژی جنسی است. هرچند تابوها، قوانین سختگیر و محدودیتهای اجتماعی اجازه نمیدهند که روابط جنسی سیر طبیعی خود را طی کند و اغلب تمایلات جنسی به کانال تشکیل خانواده و ازدواج سوق داده میشود بیآنکه آموزشها و زمینههای لازم برای آن فراهم شود
***
جامعه ایران در حالت فوران انرژی جنسی است. هرچند تابوها، قوانین سختگیر و محدودیتهای اجتماعی اجازه نمیدهند که روابط جنسی سیر طبیعی خود را طی کند و اغلب تمایلات جنسی به کانال تشکیل خانواده و ازدواج سوق داده میشود بیآنکه آموزشها و زمینههای لازم برای آن فراهم شود. به همین دلیل است که در عین فوران نیازهای جنسی، بسیاری از زوجهای ایرانی از رابطه جنسیشان ناراضیاند و علی اکبر سیاری، معاون بهداشت وزارت بهداشت ایران، مدتی قبل اعلام کرد که در مطالعهای که روی ۴۰۰ خانواده انجام شده، ۶۳ درصد زوجین ذکر کردهاند از روابط جنسیشان رضایت ندارند.
این نارضایتی گاه در فضای داخل خانه محبوس میشود و در قالب بحث و جدل و درگیریهای زناشویی، افسردگی و بیماریهای روانی جلوه میکند و گاه از خانه بیرون میرود و به شکل روابط موازی، خیانت، و ازدواج مجدد در میآید.
با این حال روزی نیست که خبری درباره اثر رابطه جنسی سالم بر سلامت روح و روان منتشر نشود و نتیجه تحقیقات علمی این اثربخشی را ثابت نکند.
رابطه جنسی چطور حالمان را خوب میکند؟
ارگاسم یا اوج لذت جنسی تنها یک لحظه هیجانی نیست. امتداد این لحظات کوتاه جسمی، ساعتها و روزها در زندگی هر فرد باقی میماند. آنچه اتفاق میافتد، حتی بزرگتر از ترشح اکسیتوسین و تغییرات جسمی و هورمونی است.
سازمان بهداشت جهانی در سال ۲۰۰۲ تعریفی از سلامت جنسی ارائه داده است: «حالت آسایش و بهباشی جسمی، عاطفی، روانی و اجتماعی مرتبط با فعالیتهای جنسی؛ این حالت صرفا با نداشتن بیماری، اختلال یا مشکل جنسی یکی نیست، بلکه سلامت جنسی مستلزم نگاهی مثبت و احترامآمیز به روابط جنسی و نیز داشتن تجربههای لذتبخش و ایمن جنسی و به دور از هرگونه تبعیض است و در حفظ آن، حقوق هر دو طرف باید محترم شمرده شده، از آن محافظت شود و این حقوق تأمین شوند.»
این تعریف از سلامت جنسی اهمیت روابط متقابل مثبت را نشان میدهد.
افسانه، زنی ۳۵ ساله است که شش ماه پیش به یکی از کشورهای اروپایی مهاجرت کرده است: «در ایران دوست پسر نداشتم. هیچ وقت رابطه جنسی نداشتم. دلم میخواست رابطه جنسی را تجربه کنم اما محدودیتهای جامعه مانع شد. مدتها به همین دلیل افسرده بودم و تحت درمان دارویی قرار گرفتم. حس میکردم نقصی دارم که رابطهای را نمیتوانم شروع کنم. از خودم بدم میآمد. از وقتی که به دنبال یک رابطه از ایران خارج شدم، حالم خیلی بهتر شده است.»
در یک رابطه جنسی کامل و خوب عناصری وجود دارد مثل احترام به شریک جنسی، که اساس رفتار جنسی یک زوج را تشکیل میدهد. بر مبنای این احترام فرد به نیازهای روحی و جسمی شریک جنسیاش توجه بیشتری نشان میدهد. توجه و درک شریک جنسی، بر کیفیت رابطه اثر میگذارد و نتیجه رابطه را بهتر میکند.
بسیاری از نارضایتیهای جنسی، ناشی از بیاحترامی و بیتوجهی به خواستهای شریک جنسی است: «وقتی میبینم که شوهرم تنها برای ارضای جنسی سراغم میاید و در حالت عادی اصلا توجهی به خواستههایم ندارد، سرخورده میشوم. اصلا نمیخواهم با او رابطه داشته باشم. ترجیح میدهم از او کلامی محبتآمیز بشنوم تا اینکه هر شب با هم بخوابیم. رابط جنسی ما منظم است، اما اجباری است و او در دل رابطه هم توجهی به احساسات من و چیزهایی که میخواهم نمیکند. من هیچوقت راضی نیستم و بعد از رابطه تا ساعتها افسرده میشوم.»
یکی از شاخصهای یک رابطه جنسی در خدمت سلامت روانی، آن است که افراد پس از برقراری رابطه جنسی احساس لذت و رضایت داشته باشند و دچار احساس گناه و اضطراب و نقص و کمبود نشوند. بررسیهای علمی نشان میدهد که رضایت جنسی حاصل از چنین رابطهای حتی میتواند در سلامتی بدنی و طول عمر بیشتر افراد مؤثر باشد.
اما وقتی امنیت روانی در یک رابطه وجود نداشته باشد، رابطه جنسی عکس خود عمل میکند و تبدیل به نوعی خشونت میشود. در فرهنگ ایرانی اغلب این زنها هستند که این نوع خشونت را تحمل میکنند؛ یعنی در حالی که رابطه شرکای جنسی در بیرون از رختخواب پر از تحقیر و خشونت و ناامنی است، رابطه جنسی تبدیل میشود به شکل تازهای از اعمال خشونت علیه فردی که در رابطه مدام تحقیر میشود. در حالی که، اگر رابطه روزمره، انسانی و سرشار از احترام باشد، رابطه جنسی به تقویت امنیت روانی کمک خواهد کرد و شرکای جنسی سکس را عامل امنیت روانی بیشتر و عمیقتر خود خواهند یافت.
چطور نداشتن رابطه جنسی سالم حالمان را بد میکند؟
آیا میتوان ادعا کرد که ریشه بسیاری از تنشها و ناآرامیها در روابط تامین نشدن نیازهای جنسی است؟ آیا ممکن است که تامین نشدن این نیازها افراد را دچار مشکلات روانی کند؟
پاسخ به هر دوی این سوالها مثبت است. محققان پس از تحقیق روی صدها زن و مرد، دریافتهاند که رابطه جنسی سالم یعنی منظم و درست، محرک مغز است. همه افراد به خصوص زنان در یک رابطه صمیمانه و دور از تنش و استرس، سیگنالهایی به مغزشان فرستاده میشود که به طور مستقیم روی رگهای مخ تاثیر میگذارد و به نوعی آنها را احیا و بازسازی می کند. اما افرادی که رابطه جنسی خوبی ندارند، بیشتر در معرض افسردگی و آلزایمر قرار میگیرند.
احساس رضایت از زندگی با بهتر شدن رابطه جنسی تقویت میشود و فرد از اینکه امکان دوست داشتن پیدا کرده، شادتر میشود و رضایتش از زندگی بالا میرود. امید به زندگی با عمق پیدا کردن رابطه جنسی بیشتر میشود و به دنبال آن استرس کم میشود. رابطه جنسی سالم صمیمیت و احترام ایجاد میکند و فرد را از حمایت عاطفی روانی برخوردار میکند که نتیجه آن کم شدن استرس از راه تخلیه هیجانی و جنسی است.
در حالی که رابطه جنسی خوب و کامل میتواند به بالابردن سطح احساس مثبت کمک کند و روحیه شخص را بالا ببرد، تحقیر و شرط و شروط گذاشتن برای یک رابطه جنسی، هیجانات جنسی را تحت شعاع قرار میدهد: «مشکل اصلی جنسی ما این است که همسرم اندامم را مسخره میکند. مدام درباره کاهش وزن حرف میزند یا درباره اندام هنرپیشهها. من فقط کمی اضافه وزن دارم اما از لخت شدن خجالت میکشم. او می گوید باید شبیه هنرپیشهها شوی. این باعث میشود که اصلا از رابطه جنسی فرار کنم.» این را یک زن ۲۹ ساله میگوید که تنها دو سال است ازدواج کرده است.
شرط و شروط اما تنها مختص مردان نیست، زنان هم از این شرطها میگذارند. احمد، یک مرد ۳۸ ساله اهل تهران است: «دوست دخترم همیشه برای رابطه جنسی شرط میگذارد. اگر چیزی بخواهد و فراهم نشود، به من اجازه نمیدهد حتی به او نزدیک شوم. حس میکنم رابطه از نظر او تنها اهرم فشار است. طوری است که حس میکنم یک حیوان دستآموزم که هر بار خوب دم تکان دهم جایزهام سکس است.»