آسیبشناسی زبانِ زنان و مردان
زنان و جایگاهشان در زبان، مسئلهای است که از دیرباز نظر زبانشناسان بسیاری را به خود جلب کرده. نخستین دسته از زبانشناسانی که به این مقوله پرداختند؛ نگاهشان به زبانِ زنان، نگاهی منفی و مغرضانه بود. جسپرسن– زبانشناس دانمارکی- زبان مردان را پر قدرت و با صلابت میشمرد که مملو است از تخیل و خلاقیت. به باور او، نبود زبان مردان خطری جدی است برای کلیت زبان چه که در نبودش، زبان، بی روح و خشک خواهد شد.
************
آسیبشناسی زبانِ زنان و مردان
زنان و جایگاهشان در زبان، مسئلهای است که از دیرباز نظر زبانشناسان بسیاری را به خود جلب کرده. نخستین دسته از زبانشناسانی که به این مقوله پرداختند؛ نگاهشان به زبانِ زنان، نگاهی منفی و مغرضانه بود. جسپرسن۱– زبانشناس دانمارکی- زبان مردان را پر قدرت و با صلابت میشمرد که مملو است از تخیل و خلاقیت. به باور او، نبود زبان مردان خطری جدی است برای کلیت زبان چه که در نبودش، زبان، بی روح و خشک خواهد شد. ۲
جسپرسن معتقد بود که زنها دامنهٔ لغوی کمتری نسبت به مردان دارند و آنچه را نیز که در اختیارشان است به درستی استفاده نمیکنند. او زنان را متهم میکرد به عاجز بودن در ساختن و پرداختن جملات و براین باور بود که زنان بیش از مردان سخن می گویند هرچند سخنانشان بار معنایی خاصی را در بر ندارد. ۳
اگر حتی نظرات جسپرسن را بپذیریم و عملاً زبانِ زنان را زبانی منفعل و ناراست قلمداد کنیم- چنانکه او کرده- باز تیر پیکان اتهام به سمت مردان خواهد بود زیرا در طول تاریخ، زنان همواره مورد بی مهری مردان بودهاند. بسیاری از ایشان حق تحصیل نداشتهاند و آنان نیز که از این موهبت برخوردار گشتهاند؛ غالب اوقات از مزایا و امکاناتی که مردان به هنگام تحصیل داشتهاند بهرهای نمیبردند. شوربختانه، زنان هنوز در برخی کشورها حق مدرسه رفتن را ندارند. در گذشته مردان بیش از زنان مسافرت میکردند و نتیجتاً افراد بیشتری را میدیدند و فرصت بیشتری نیز داشتند تا دامنهٔ لغوی خود را قویتر کنند. از دیگر سو زنان بسیار منزویتر از مردان بودند چه که دامنهٔ ارتباطی کمتری داشتند- و این خود دلایل بسیاری دارد که مهمترین آنها نگاه مردسالارانهای بود که این حق انسانی زنها را نادیده میگرفت- بنابراین هرگاه که میخواستند سخنی بگویند هیچ راهی نداشتند جز استفادهٔ مکرر از آن دست کلماتی که آموخته بودند. جسپرسن براین باور بود که زنان بیش از مردان سخن می گویند اما هیچ گاه دلیل و مدرکی در دفاع از گفتهٔ خود ارائه نکرد.
پروفسور رابین لکاف۴– زبانشناس مشهور آمریکایی- در کتاب مهم خود به نام «زبان و جایگاه زنان» از منظری آکادمیک به بررسی زبان زنان و تفاوتش با زبان مردان میپردازد. او زبان زنان را اینگونه توصیف میکند:
«در زبان زنان کلمات و حروف رکیک جایگاهی ندارند. زنان از جملات سوالی زیادی استفاده میکنند. هم چنین زبانشان پر است از صفت و اسم رنگها. جملات زنان از نظر دستوری تا حد بسیار زیادی تابع قواعد زبان میباشد. به هنگام ادای جملات خبری، از تن صدای بلندتری استفاده میکنند و زبانشان مؤدبانه و محترمانه است.» ۵
برخلاف سخن جسپرسن که زنان را عملاً موجوداتی ناقص میپنداشت تا جایی که حتی توانایی ساختن و پرداختن جملات را ندارند؛ لکاف در کتاب خود با مشخصههایی که برای زبان زنان نام برده، گفتهٔ جسپرسن را رد میکند و معتقد است که جملات زنان به مراتب صحیحتر از جملات مردان است. بنابراین هیچ دلیلی وجود ندارد که تصور کنیم زنان نمیتوانند بهتر از مردان سخن بگویند.
دکتر اَنِبل مونی۶ در کتاب «زبان، جامعه و قدرت» مشخصههای لکاف را دلیلی میداند بر انتظارات مردم از زبان زنان. به تصور او اگر این مشخصهها را منحصر به زبان زنان ایده آل بدانیم؛ بنابراین زنان متفاوتتر از مردان سخن می گویند زیرا که جامعه چنین انتظاری از ایشان دارد.
آنگونه که اشاره شد لکاف یکی از مشخصههای مهم زبان زنان را استفادهٔ آنان از جملات سوالی میداند. بر طبق نظر او؛ زنان از جملات سوالی بیشتری استفاده میکنند که این خود نشان بلاتکلیفی و ضعف زنان در هنگام سخن گفتنشان است.
دکتر انبل مونی در کتاب خود به بررسی نقطه نظرات لکاف پرداخته و در فصل ششم مینویسد:
« تحقیقات نشان میدهد که هرچند زنان از جملات سوالی بیشتری استفاده میکنند ولی بهره گیری از این جملات در جهت تسهیل مکالمه و ارتباط بیشتر با مخاطب است. تحقیق جنت هولمزـ تحقیق وی بر نحوهٔ استفادهٔ زنان و مردان از جملات سوالی است.ـ عیناً این موضوع را به اثبات میرساند. در نقطهٔ مقابل، مطالعهٔ هولمز بر زبان مردان و زنان، اطلاعات کم نظیری را نیز در ارتباط با نحوهٔ استفادهٔ مردان از جملات سوالی میدهد. به باور او مردان از جملات سوالی برای بیان ضعف خود استفاده میکنند.» ۷
بنابراین به کارگیری از جملات سوالی منحصر به زنان نیست، بلکه مردان هم از این مهم بهره می برنند.
در صفحهٔ ۱۹ کتاب «زبان و جنسیت» خانم مری تالبوت میخوانیم که: «مطالعهٔ دقیق، جامع و بی طرفانه بر زبان و جنسیت افراد در نتیجهٔ مطالعهٔ وسیعتر بر زبانها و گویشهای محلی ممکن شد… فارغ از طبقهٔ اجتماعیای که زنان به آن تعلق دارند، بیشتر آنان سعی میکنند زبان را به گونهٔ صحیحتر و استانداردتری نسبت به مردان صحبت کنند…»
پروفسور پیتر ترودگیل۸ – زبان شناس انگلیسی- سالها پیش مطالعهٔ جامعی بر زبان زنان و مردان طبقات مختلف اجتماعی کرد. تحقیقی که بعدها به تحقیق «نوریچ» معروف گشت زیرا که این مهم در شهر نوریچ انگلستان انجام شد. او از روشهای متفاوتی استفاده نمود تا مطالعهٔ دقیقتری بر زبان زنان و مردان طبقات مختلف اجتماعی داشته باشد.
ختم میشوند چگونه تلفظ میکنند. “ing”ترودگیل در پی این بود تا بداند زنان ومردان، کلمات انگلیسیای را که به
او پس از تکمیل تحقیق خود به آنالیز جایگاه زنان و مردان پرداخت و نتیجهاش را در کتابی که به سال ۱۹۷۴ نوشت، منعکس کرد. ترودگیل در این کتاب با بررسی تفاوت زبان مردان و زنان، جایگاه اجتماعی ایشان در جامعه را اینگونه ارزیابی میکند:
« ۱. زنان در جامعهٔ ما- منظور جامعهٔ انگلیس است- جایگاه اجتماعی متزلزلتری نسبت به مردان دارند… بنابراین برای ایشان مهم است که حتی به لحاظ زبانی هم که شده در جهت تثبیت جایگاه لرزان خود تلاش کنند… از آن جایی که نمیتوان زنان را با شغلشان سنجید، دیگر المانهای اجتماعی چون نحوهٔ گفتارشان بسیار مهم است [ زیرا که در جهت شناخت زبان زنان کمک شایانی میکند.]
۲. مردان را در جامعهٔ ما، میتوان با شغلشان، میزان درآمدشان و شاید تواناییشان سنجید… در بیشتر مواقع، این مهم برای زنان امکان پذیر نیست…» ۹
شاید بتوان گفت که زنان، صحیحتر و بلیغتر از مردان سخن می گویند تا جایگاه متزلزل خود را تثبیت کنند ولیکن مردان چون نیازی به اثبات جایگاه اجتماعی خود نمیبینند از زبانی غیر رسمیتر استفاده مینمایند. پروفسور دیوید کریستال۱۰– زبان شناس برجستهٔ انگلیسی- به تفاوت بین زبانِ زنان و مردان از منظر متفاوتتری مینگرد. در وهلهٔ اول، کریستال تفاوتی قائل میشود بین زبان انگلیسی و دیگر زبانهای دنیا. او در کتاب «زبان چگونه کار میکند» مینویسد:
« در برخی زبانها نظیر ژاپنی و تایلندی، زنان و مردان متفاوت سخن می گویند، زیرا که از گرامر و کلمات متفاوتی استفاده میکنند. در زبان انگلیسی هیچ فرم خاص گرامری وجود ندارد که منحصر به یک جنسیت باشد…از بین کلماتی که به نظر میرسد زنان بیشتر استفاده میکنند میتوان کلمات عاطفی و محبت آمیز را نام برد… در یک مکالمه، مردان بیشتر از زنان سخن دیگران را قطع میکند و بطبع بیشتر به مخالفت با آن چه گفته شده میپردازند و یا با بی اعتنایی از موضوعات مطرحه میگذرند و در صورت نیاز جواب مختصری میدهند. در حالت دیگر موضوعات جدیدتری را وارد بحث میکنند و مایلند که تصمیمات را خود گرفته و به دیگران منتقل کنند… آن گونه که پیداست مردان به جهت نقش اجتماعیای که در جوامع سنتی داشتند، در مکالماتشان نیز نقش پررنگتری ایفا میکنند و به نوعی سعی دارند خود متکلم وحده باشند. در صورتی که زنان در یک مکالمه بیشتر نقش حامی مردان را ایفا میکنند و به ایشان اجازه میدهند تا قدرت خود را به رخ بکشند.»
بسیارانی بر این باورند که زبانها، زنان و مردان را به یک چشم نمینگرند و از عوامل مهم تفرقه و تبعیض بین این دو جنسیت به حساب میآیند. همگان میدانند که به زنان در گذشته نگاه جنسیتی میشده -متاسفانه هنوز برخی جوامع، زنان را صرفاً جنسی ضعیف و دوم قلمداد میکنند- و شوربختانه کلماتی هم که در توصیف ایشان به کار میرفته، غالباً بد و منفی بودهاند. از طرف دیگر کلماتی که در توصیف مردان استفاده میشده، بار معنایی مثبتتری داشتهاند و شاید این عامل به تنهایی نشان دهندهٔ نگاه زن ستیز و مردانهٔ غالب زبانهای بشری باشد. برای مثال در زبان فارسی، هرگاه بخواهیم مرد بالغی را که تا به حال ازدواج نکرده توصیف بنماییم از کلمهٔ «مجرد» استفاده کرده اما در توصیف دختر بالغی که ازدواج نکرده از الفاظی نظیر «پیر دختر»، «ترشیده» و بعضاً کلمات نامقول دیگری استفاده میکنیم. به هنگام توصیف زنانی که از همسران خود طلاق گرفتهاند و یا شوهرانشان را از دست دادهاند لفظ «بیوه زن» به کار گرفته میرود چرا برای مردانی که مطلقهاند و یا همسرانشان را از دست دادهاند از کلمهای نظیر و معادل «بیوه مرد» استفاده نمیکنیم؟
این ایراد زبانی و بعضاً فرهنگی منحصر به زبان فارسی نمیشود بلکه زبان انگلیسی هم با این ایراد روبه رو است زیرا در انگلیسی برای توصیف مرد بالغ مجرد از کلمهٔ « بَچلِر»۱۲ استفاده میشود. این کلمه بار معنایی مثبتی دارد و مشخصاً برای مردان مجردی به کار میرود که تاکنون ازدواج نکرده ولی هر زمان بخواهند میتوانند ازدواج کنند. برای دختران بالغی که ازدواج نکردهاند، کلمهٔ «اسپینستر» استفاده میشود. این کلمه برعکس معادل مردانهاش بار معنایی منفیای دارد و به دخترهای مجردی که تاکنون ازدواج نکردهاند و از سن ازدواجشان گذشته، اطلاق میشود.
نگاه جنسیتی به زن باعث شده، زبانی که در توصیف ایشان به کار میرود مبالغه آمیز، منفی و مغرضانه باشد. در بیشتر زبانها کلمات بیشماری را میتوان یافت که در جهت توصیف زنان بدکاره استفاده میگردد. دیوید کریستال در فصل ۴۸ کتاب «زبان چگونه کار میکند» آمار تکان دهندهای میدهد از تحقیقی که زبان شناسان بر زبان انگلیسی انجام دادهاند و در طی آن تعداد قریب بر ۲۲۰ کلمه را یافتنه اند که تماماً برای توصیف زنان هرزه و فاسد به کار میروند. در همین تحقیق، تعداد کلماتی که در زبان انگلیسی برای توصیف مردان فاسد استفاده میشوند تنها شامل ۲۲ کلمه شده است. تردیدی ندارم اگر جستاری بس مختصر در زبان فارسی داشته باشیم، به اعداد و ارقامی شبیه آن چه ذکر شد خواهیم رسید.
فهرست مراجع:
Otto Jespersen ۱)
۲) رجوع کنید به:
Talbot, M (2010). Language and Gender. 2 Edition. Polity.
۳) همان
Robin Lakoff ۴)
۵) رجوع کنید به:
Lakoff, R (2004). Language and Woman’s Place: Text and Commentaries (Studies in Language, Gender, and Sexuality). Rev Exp Edition. Oxford University Press.
Annabelle Mooney ۶)
۷) رجوع کنید به:
Mooney, A. (2011) The Language, Society and Power: An introduction, London: Routledge.
Peter Trudgill ۸)
۹) رجوع کنید به:
Trudgill, P. (1979) The Social Differentiation of English in Norwich (Cambridge Studies in Linguistics). Edition. Cambridge University Press.
David Crystal ۱۰)
۱۱) رجوع کنید به:
Crystal, D (2007) How Language Works: How Babies Babble Words Change Meaning And Languages Live Or Die. Edition. Penguin UK.
Bachelor ۱۲)
نیما خرمروز
سایت ادبی، فرهنگی و اجتماعی درنگ ـ ۱۳ فروردین ۱۳۹۵