امروز:   فروردین ۱۰, ۱۴۰۳    

شهین‌دخت صنعتی؛ بانوی گل سرخ​

شهین دخت صنعتیبیشتر از آنکه به نامی که خانواده‌اش به او داده‌اند شناخته شود به لقبی معروف بود که مردم دهستان لاله‌زار کرمان به او دادند و نام فیلمی شد که مجتبی میرتهماسب چند سالی بعد از مرگش درباره او ساخت: «بانوی گل سرخ» زنی که به همراه همسرش با بنیان نهادن شرکت گلاب زهرا کشت گل سرخ را جایگزین خشخاش و تریاک کرد.

 

**********

شهین‌دخت صنعتی؛ بانوی گل سرخ​

بیشتر از آن که به نامی که خانواده‌اش به او داده‌اند شناخته شود به لقبی معروف بود که مردم دهستان لاله‌زار کرمان به او دادند و نام فیلمی شد که مجتبی میرتهماسب چند سالی بعد از مرگش درباره او ساخت:« بانوی گل سرخ» شهین دخت سرلتی (صنعتی) زنی که به همراه همسرش همایون صنعتی‌زاده با بنیان نهادن شرکت گلاب زهرا کشت گل سرخ را جایگزین خشخاش و تریاک کرد.

اگر قرار باشد در میان زنان تاثیرگذار ایرانی در حوزه صنعت و کارآفرینی زنی را انتخاب کنیم حتما به یکی از نام‌هایی که می‌رسیم نام شهین‌دخت صنعتی است. او در ۳۰ فروردین ۱۳۱۲ در اصفهان متولد شد و بعد از پایان دوران تحصیلات مقدماتی برای ادامه تحصیل در رشته فلسفه به تهران آمد و در این جا بود که از طریق مهین‌دخت صنعتی‌زاده با برادر او همایون آشنا شد. همایون در آن زمان برای بسیاری از اهالی فرهنگ و هنر نام آشنایی بود. او که خواهرزاده میرزا یحیی دولت آبادی و صدیقه دولت‌آبادی بود بنیانگذار موسسه انتشارات فرانکلین بود.موسسه‌ای که بیش از چند دهه به انتشار مهمترین آثار فرهنگی و ادبی آمریکایی و اروپایی دست زد و به یکی از مهمترین نهادهای فرهنگی ایران در دهه‌های سی تا پنجاه تبدیل شد. شهین‌دخت بعد از ازدواج با همایون با توجه به تخصصی کسب کرده بود همراه با او در راه‌اندازی سازمان‌ کتاب‌های جیبی و کاغذسازی پارس شد و در نهایت نیز سرپرستی پرورشگاهی را برعهده گرفت که توسط خانواده صنعتی در کرمان راه‌اندازی شده بود. شهین‌دخت و همایون هر چند خود صاحب هیچ فرزندی نشدند اما در این پرورشگاه جمع زیادی از کودکان بی‌سرپرست کرمانی را مانند فرزندان خود سرپرستی می‌کردند. آن‌ها یکی دو سال قبل از انقلاب تصمیم گرفتند تا تهران را ترک و به کرمان بیایند. در همین کوچ بود که تصمیم بزرگ زندگیشان را گرفتند. صنعتی از پدرش ملکی را در منطقه لاله‌زار کرمان به ارث برده بود که گل‌‌های خشخاش در آن کاشته می‌شد. او بعد از استقرار در این منطقه با همراهی همسرش تصمیم گرفت تا به جای خشخاش که از آن مواد مخدر گرفته می‌شد درختان گل محمدی را بکارند و بعد از وارد کردن دستگاه‌های گلاب‌گیری کار خود را توسعه دهند. همایون خاطره‌های خوبی از گلاب گیری‌هایی داشت که در زمان پدربزرگش دیده بود. او و شهین به خاطر اعتقادشان با آن که می‌دانستند کشت خشخاش چه سودی دارد راه خود را تغییر دادند.

کارخانه صنعتی گلاب‌ زهرا در ۱۳۵۸ به صورت رسمی در حالی تاسیس شد که فعالیت بسیاری از شرکت‌های صنعتی‌زاده مانند بنیاد فرانکلین و انتشارات کتاب‌های جیبی به خاطر انقلاب تعطیل شده بود. با وجود آن که انقلاب باعث اختلال در بسیاری از برنامه‌های کشور شده بود اما با تلاش شهین‌دخت کارخانه راه افتاد.  آن‌ها نام زهرا به معنی شکوفه‌های گل را که نام دختر خواهر صنعتی‌زاده نیز بود برای این شرکت انتخاب کردند و کار خود را با محصول باغ خودشان شروع کردند و خیلی زود توانستند به عنوان اولین واحد تولیدی در ایران گواهینامه ارگانیک کسب کنند. با آن که این کارخانه توسط هر دوی این زوج بنیان‌گذاری شده بود اما آن‌چنان که خود صنعتی نیز در نامه‌هایش به خواهرش می‌تویسند بیشترین بار این شرکت بر دوش شهین بود:« با ی که این روزها من و شهین بر دوش می‌کشیم سنگین و نفس‌گیر است. نمی‌دانم با چه زبانی و چگونه از شهین تشکر کنم. به معنی واقعی کلمه شیرزن است. هفته‌قبل در موزه صنعتی نمایشگاه سالیانه صنعت کشاورزی استان افتتاح شد. از جمله غرفه‌ها غرفه گلاب زهرا بود. چون بستری بودم نتوانستم در این مراسم افتتاح شرکت کنم. شهین به جای من شرکت کرد. امام جمعه‌ی شهر و استاندار او را مورد مرحمت قرار می‌دهند و شهین مسائل و مشکلات صنعتی و کشاورزی را چنان طرح می‌نماید که دعوتش نمودند تا در سمینار حل مشکلات صنعتی و کشاورزی استان شرکت کتد. او که به علت سفر به تهران نتوانست در آن شرکت کند و من به جایش رفتم. روی هم رفته جفت خوبی است و علی رغم تلخی‌ها و شیطنت‌های کودکانه‌اش همنشین و همدم مطبوع و دلپذیری است. از جمله کارهایی که بایستی در تهران انجام دهند خرید مقادیر هنگفت شیشه و سرشیشه و سایر نیازمندی‌های گلاب‌گیری است. خوشمزه آن‌جاست که بایستی برای چند موسسه دیگر هم که نیاز به ششه و لوازم دارند نیز جنس تهیه کند. خداوند بر توانایی‌اش بیفراید. » – نامه‌های همایون صنعتی‌زاده به خواهرش ص ۹۰
شهین در یکی از  روزهای نخست کار خود متوجه اتفاقی نادر می‌شود و می‌فهمد با وجود آبیاری نشدن جوانه‌های گل سرخ، در منطقۀ خشک و بی‌آب و سوزان کرمان، گل ها رشد می‌کنند و به ثمر می‌رسند. همایون صنعتی‌زاده می‌گوید، این به معجزه می‌مانست.

کارگاه کوچک گلاب‌گیری با تلاش صنعتی‌زاده و همسرش به یک کارخانۀ صنعتی گلاب‌گیری بدل شد که در تولید آن از هیچ مادۀ شیمیایی استفاده نمی‌شود. گلاب که هیچ، پنج درصد روغن گل جهان که مصارف آرایشی دارد، در این کارخانه تولید می‌شود. حتا تفالۀ برگ گل‌ها به صورت خشت در می‌آید و در گرمابخشی و افروختن آتش کاربرد می‌یابد.

گلاب زهرا به سرعت با تلاش شبانه‌روزی شهین‌دخت توانست به عنوان بزرگترین تولیدکنند و صادر کننده گلاب و روغن گل مطرح شود و رقابت را به دست بگیرد. این شرکت درست در روزهایی جنگ با وجود مشکلات زیاد توانست کلیه زمین‌های منطقه لاله‌زار و مناطق اطراف را به باغ‌های گل محمدی تغییر شکل دهد. شهین‌دخت زندگی خود را وقف کار کرده بود و جمع زیادی از زنان و مردان این منطقه را در کارخانه استخدام کند. او در کنار کار کارخانه و تدوین کتاب‌هایی چون رایحه درمانی و پژوهش برای پیدا کردن موادی چدید آن‌چنان که باز در نامه‌های همایون می‌توان دید به زندگی بچه‌های پرورشگاه نیز نظارت می‌کرد و بساط تحصیل و ازدواج‌ آن‌ها را فراهم می‌کرد. شهین آن‌چنان در کار غرق بود که گاهی همایون در نامه‌هایش از خواهرش مهین که دوست نزدیک او بود می‌گوید از او بخواه کمی مرخصی بگیرد. شهین دخت صنعتی اما بعد از سه دهه تلاش برای آبادانی منطقه لاله‌زار و رونق کارخانه خود در ۲۲ بهمن ۱۳۸۳ در اثر تصادف فوت کرد و پیکرش در دهستان لاله‌زار کرمان همان‌جایی که سال‌ها محل زندگیش بود به خاک سپرده شد. سال‌ها بعد از درگذشت او مجتبی میرتهماسب فیلم‌ساز شناخته شده تصمیم گرفت فیلمی درباره شرکت گلاب زهرا و بنیانگذارانش بنویسد. شرکتی که با محوریت زندگی شهین دخت به روایت همایون صنعتی‌زاده با نام بانوی گل‌سرخ در جشنواره‌های مختلفی شرکت کرده است. این فیلم که به تصویر کشیدن داستان زندگی است که گل را جایگزین خشخاش و گلاب را به جای تریاک کرد پیش از نوروز به صورت رسمی در کتابفروشی‌ها منتشر شد.

طاهره تسلیمى، شهروند خبرنگار
از سری مطالب زنان تاثیرگذار ایران

نظرات بسته است

جستجو
Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Post Type Selectors
آرشیو مطالب قدیمی