شهردار آینده تهران یک زن است؟
احتمال زیادی وجود دارد که در دوره بعدی شوراها با نسلی از شهرداران زن روبهرو باشیم. با این همه، معرفی شهردار زن از سوی اصلاحطلبان نیاز به گفتمانسازی و تصمیمگیری دارد. از سویی معرفی شهردار زن به عنوان یک گام اساسی از سوی اصلاحات بستگی به این مساله دارد که درطول زمان باقی مانده تا انتخابات، معرفی شهردار زن تا چه اندازه در سطح افکار عمومی مطرح و توجیه شود
***
به گزارش ایسنا، روزنامه «آرمان» آورده است: دوره پنجم انتخابات شوراهای شهر نگاههای بسیاری را به سوی خود جلب کرده است. بر این اساس اصولگراها اگرچه شرایط متفاوتی نسبت به انتخابات ریاستجمهوری ۹۶ ندارند، به تعبیر بسیاری از تحلیلگران جریان اصولگرایی با این همه میلشان بیشتر به این است که همه تخم مرغهای خود را در سبد شورای شهر بگذارند.
اصلاحطلبان این بار صرفنظر از توجه به انتخابات ریاستجمهوری ۹۶ به دنبالسازو کاری برای پیروزی در انتخابات شورای شهر هستند، انتخاباتی که رویدادهای اخیر حساسیتهای بسیار زیادی را حول آن ایجاد کرده و موجب شده نگاه به انتخابات این دوره از شورای شهر جدیتر شود. حتی بعید نیست شرایط موجود به معرفی و در نهایت انتخاب یک شهردار زن در تهران منتهی شود. در این راستا «آرمان امروز» با آذر منصوری فعال سیاسی اصلاحطلب به گفتوگو پرداخته است که در ادامه آن را از نظر میگذارنید.
برنامه و مکانیزم اتخاذی اصلاحطلبان درانتخابات شورای شهر چیست؟
خط مشی اصلاحطلبان درانتخابات ۹۶ تداوم راه انتخابات ریاستجمهوری سال ۹۲ و انتخابات مجلس شورای اسلامی اسفندماه ۹۴ یا به تعبیری همان اتحاد، انسجام و رسیدن به ائتلاف حداکثری است. اگر این مسیر ادامه پیدا کند اصلاحطلبان میتوانند به تناسب گامهایی که در انتخابات ۹۲و ۹۴ برداشتهاند در انتخابات ۹۶ نیز گام دیگری بر دارند. اهمیت انتخابات شورای شهر کمتر از انتخابات مجلس شورای اسلامی نیست. شوراها خردترین نهاد دموکراتیک هستند که درقانون اساسی ایران وجود دارند. شوراها ظرفیت بی بدیلی برای دموکراتیزاسیون در حوزه مدیریت شهری است و به تعبیری نهال دموکراسی در ایران شوراهاست. اگر به درستی اصلاحات بتواند از این ظرفیت استفاده کند تغییرات بسیار مطلوبی در ساختار شوراها ایجاد خواهد شد. زیرا علاوه بر اینکه شورای عالی استانها که به عنوان یک نهاد تصمیم گیر در سطح کلان کشور در قانون شوراها ایفای نقش میکنند همه شوراهای شهر، شهرستان، روستا، بخش واستان به تناسب ظرفیت و اختیاری که دارند در تعیمق مشارکت مردم، توزیع عادلانه منابع در شهرها، پیشگیری از فساد در حوزههای شهری شفافسازی و پاسخگویی باید اثرگذار بوده و در این سمت و سو ایفای نقش کنند. ضمن اینکه یکی از وظایف جدی شوراها نهادینه کردن حوزه مشارکت مردم در حوزه مدیریت شهری است. قاعدتا این نگاه نسبت به شوراها در تعیین شاخصهای جریانی که مورد حمایت اصلاحطلبان قرار میگیرد بسیار موثر و تعیین کننده است. بنابراین در نهایت اصلاحات با این رویکرد و چهارچوب وارد سازو کار انتخابات شورای شهر میشود.
منظورتان این است رویکردی که نسبت به انتخابات شورای شهر به عنوان پارلمان محلی از سوی جریانهای سیاسی اتخاذ میشود با انتخابات مجلس شورای اسلامی وریاستجمهوری متفاوت است؟
در واقع باید متفاوت باشد و نباید با نگاه سیاسی به انتخابات شورای شهر پرداخت. زیرا رویکردی که منتج به بستن یک لیست واحد اصلاحطلبی برای انتخابات شورای شهر میشود باید ناشی از یک رویکرد اجتماعی و تخصصی- شهری باشد. زیرا حوزه مدیریت شهری همانطور که از نام آن پیداست بیشتر یک مساله اجتماعی بوده و نیاز به تخصص شهری دارد و بهطور کل ماموریتی در حوزههای شهری و شهرداریها قلمداد میشود. علاوه بر این تجربه چهار دوره اخیر شورای شهر نیز نشان داده است در هر دوره که نگاه و جهتگیری جریان سیاسی در بستن لیستها حاکم بوده است پس از انتخابات اثرات خود را به نحو جدی در انتخاب شهردار، تمرکز شوراها، توزیع عادلانه منابع در شهرداریها، شهرها و پیشگیری از فساد سیستماتیک نشان داده است. نمونه اخیر همان جدلهایی است که طی یک ماه اخیر با شهرداری تهران صورت گرفته است. بنابراین علاوه بر اینکه باید این نگاه کلان در ائتلاف شورای شهر وجود داشته باشد، باید رویکرد اصلاحات در انتخابات شورای شهر سال ۹۶ ادامه راه این جریان در انتخابات ۹۲ و ۹۴ باشد تا بتوانند گامهای بعدی را در انتخابات آتی بردارند. بنابراین این پیچیدگیها و ساختار موجود در شورای شهر است که انتخابات شوراها را از انتخابات مجلس متمایز میکند.
اصلاحطلبان در شورای شهر در رابطه با زنان چه برنامهای دارند؟ بهطور کل زنان در ساختار آینده شورای شهر تا چه اندازه مورد توجه جریان اصلاحطلبی هستند؟
اصلاحات درباره زنان همان مسیری که در انتخابات ۹۴ در پیش گرفته است را به نحوی در سطح گفتمانسازی، اهمیت و افزایش حضور زنان در این نهاد منتخب دموکراتیک هم دنبال خواهد کرد. این جریان در تلاش است تا حداقل۳۰ درصد از سهم لیستهای انتخابات شورای شهر به زنان اختصاص پیدا کند. زیرا ۳۰ درصد همان کف مورد انتظاری است که در شورای شهر برای زنان وجود دارد. با نگاهی به انتخابات شوراهای شهر و روستا در دورههای گذشته میتوان دریافت که از همان نخستین دوره، حضور زنان در انتخابات شورای شهر بیشتر از انتخابات مجلس شورای اسلامی بوده است. بر اساس اخباری هم که وجود دارد، تعداد داوطلبان زن در چهارمین دوره از انتخابات شورای شهر و روستا در سراسر کشور ۱۲ هزار تن بوده است که ۶ هزار تن از این زنان توانستند توجه و آرای عمومی را به خود جلب کنند و این مساله نشان میدهد که زنان در انتخابات شورای شهر درصد حضورشان نیز پررنگ بوده و از سویی احتمال رای آوری آنها نیز به تدریج بسیار بیشتر از انتخابات مجلس شورای اسلامی است. بنابراین این ۳۰ درصد در حقیقت میتواند به عنوان یک مطالبه حداقلی مطرح شود، اما با توجه به تجربهای که در انتخابات گذشته وجود دارد تعداد زنان در پنجمین دوره از انتخابات شورای اسلامی بسیار بیشتر از ۳۰ درصد است. از سویی همانطور که مشاهده شد اخیرا در چند شهر ایران چند زن رئیس شورای شهر شدهاند. به نظرم این مساله نشان میدهد که گفتمانسازی اصلاحطلبان و تلاش آنها در جهت ضرورت مشارکت سیاسی زنان و لزوم مدیریت زنان در رئوس تصمیمگیری کشور تاثیر خود را گذاشته است و به همان ترتیب نیز این مسیرادامه خواهد داشت.
میتوان شاهد حضور گسترده زنان در سطح مدیریتی بود؟ آیا اصلاحطلبان در این دوره شهردار زن معرفی میکنند؟
با توجه به مسائلی که به آن اشاره شد، معتقدم که در دوره پنجم انتخابات شوراها حضور زنان افزایش پیدا میکند این خود به تنهایی نشانگر آن است که نرخ حضور و مشارکت زنان در سطوح مدیریتی کشور در حال افزایش است. علاوه بر آن، این روند حاکی از آن است که میتوان آیندهای امیدبخش برای زنان در مدیریت کلان کشور پیشبینی کرد. علاوه بر این احتمال بسیار زیادی وجود دارد که در دوره بعدی شوراها با نسلی از شهرداران زن روبهرو باشیم. اما با این همه معرفی شهردار زن از سوی اصلاحطلبان نیاز به گفتمانسازی و تصمیمگیری دارد. از سویی معرفی شهردار زن به عنوان یک گام اساسی از سوی اصلاحات بستگی به این مساله دارد که درطول زمان باقی مانده تا انتخابات، معرفی شهردار زن تا چه اندازه در سطح افکار عمومی مطرح و توجیه شود. از سویی اگر زنان در سطوح مدیریت شهرداری حضور داشته باشند این حضور میتواند در تلفیق فضای شهرها، زیباسازی فضای شهری، بهبود کیفیت مبلمان شهری و درتوزیع عادلانه منابع در شهرداریها موثر واقع شود، به همین علت این احتمال وجود دارد که شهردار آینده تهران یک زن باشد.
چه مسالهای سبب میشود که زنان در انتخابات شورای شهر حضور بالاتری نسبت به انتخابات مجلس شورای اسلامی داشته باشند؟
زنان درانتخابات شورای شهر پس از قبول مسئولیت به عنوان نماینده در پارلمان محلی، برخلاف زنان در مجلس شورای اسلامی نیازی به نقل مکان ندارند و درحوزههای انتخابیه خودکه معمولا شهرهای کوچکی است مردم نسبت به آنها شناخت دارند و درنهایت میتوانندآرای بالایی برای کسب کرسیهای پارلمان محلی کسب نمایند. درواقع اقبال بالای مردم نسبت به زنان درانتخابات شورای شهر برگرفته از ساختار فرهنگی، اجتماعی و تاریخی جامعه ماست و این مساله سبب میشود که درحوزه مدیریت شهری هم تمایل زنان به عنوان انتخاب شوندگان بالا باشد واز سویی نیز مردم با توجه به گستره دایره انتخاباتی خود نام زنان را در لیستها ببیند و درنهایت به آنها رای دهند. به نظر علت اصلی تفاوت حضور و رای بالای زنان در انتخابات شورای شهر نسبت به انتخابات مجلس شورای اسلامی نیز در همین مساله است. بدین ترتیب حضور زنان و اقبال بیشتر مردم به آنها نیاز به گفتمانسازی دارد تا این نگاه جریانسازی شود. زیرا به همان میزان که مردان میتوانند نمایندگی یک شهرستان و استان را به عهده بگیرند زنان هم میتوانند از عهده این مسئولیت بر آیند مشروط بر اینکه برای رفع محدودیت و مرزهای موجود بر سر راه زنان برنامهریزیهای لازم صورت بپذیرد.
آیا هدف اصلاحطلبان تنها انتخاب شهردار است، یا برعکس در پی اصلاح ساختار شهرداری هستند ؟
قاعدتا توجه و هدف اصلی اصلاحطلبان، اصلاح ساختار شهرداریهاست. به همین علت اصلاحطلبان باید برای حوزه مدیریت شهری برنامه داشته باشند. برنامهای که با یک چشمانداز چهار ساله تدوین شده باشد و همچنین باید مشخص کند که برنامه این جریان برای اصلاح ساختار شهرداریها، کارآمد کردن شهرداریها و توزیع عادلانه منابع به شهرداریها چیست. بخشی از فساد موجود در شهرداریها به قوانین این سازمان باز میگردد. این قوانین دست شهرداریها را آنچنان باز گذاشته است که منتهی به تعیین رقمهای سقف و کف غیر معمولی میشود که وقتی دامنه این ارقام و اختیارات شهرداری مورد بررسی قرار میگیرد به خوبی میتوان پی برد که این دامنه ارقام با توجه به اختیارات شهرداری موجب تولید فساد و رانت در شهرداریها میشود. نمونه بارز آن تخفیفی است که در صدور مجوز به شهرداری اعم از توافقات و کمیسیون ماده ۱۰۰به شهرداری تهران داده شد. بخشی از این تخلفات تحت تاثیر ضعفی است که در قوانین شهرداری وجود دارد، به همین علت لازم است جریان اصلاحات برای اصلاح این قوانین و کارآمدتر کردن آن در جهت پیشگیری از فساد و توزیع عادلانه منابع، برنامهریزی داشته باشد. بخش دیگر آن به شفافسازی عملکرد حوزههای شهری و پاسخگو کردن شهردار در مقابل برنامهها و رفتارش باز میگردد. بنابراین در گام نخست باید چهارچوبی برای پاسخگویی اعضای شورای شهر طراحی کرد. زیرا به نظر میرسد که دراین دو حوزه به نحوی با چالش روبهرو هستیم.
بخشی از مشکلات شهرداریها به شورای شهر باز میگردد.
قاعدتا نقش اصلی شوراها نظارت برشهرداریهاست و این نظارت شورای شهر بر عملکرد شهرداری تعریف نشده است. بنابراین باید مساله نظارت اعضای شورای شهر بر عملکرد شهرداریها در برنامه جریانهای سیاسی در انتخابات آتی روشن باشد. همچنین هر یک از احزاب و جریانهایی که لیستی در انتخابات شورای شهر ارائه میدهند در این لیست باید روشن شود که برنامه آنها در جهت ملزم ساختن بیشتر منتخبان به تعهدات، مطالبات مردم، شفافسازی و پاسخگویی چیست. این طور نباشد که تنها لیستی ارائه شود، مردم به آن رای دهند و پس از آن مردم هیچ برنامهای برای ارتباط با منتخبان خود و هیچ نظارتی برعملکرد اعضای شورای شهر نداشته باشند. اینجاست که باید گفت اصلاحات باید یک برنامه بسیار جدی در این حوزه بهویژه نسبت به شفافسازی و پاسخگویی، برای ارتباط دوسویه با مردم داشته باشد. از این رو اگر ما خواهان رفع فساد در شهرداریها، پاسخگویی نسبت به آنها و تقسیم منابع عادلانه شهرداریها در همه نقاط شهرها بهویژه تهران هستیم باید نقش شورایارها برای نظارت برعملکرد شهرداری و مناطق ۲۲ گانه آن تبیین شود. زیرا اگر نظارت دقیق و درستی بر عملکرد شهرداریها در طول ۸ ساله گذشته صورت میگرفت امروز کلانشهر تهران با مشکلات گوناگون و بزرگی مواجه نبود که بعضا بسیاری از این مشکلات لاینحل است. امروز شهر تهران با حجم بسیار بالایی از فساد روبهرو است اما عدهای در تلاشند که صورت مساله را به هر نحوی پاک کنند. اما به هر رو با پاک کردن صورت مساله تنها به بزرگ شدن مشکلات دامن میزنیم، به همین علت در هر دو سطح شورای شهر و شهرداری، اصلاحات باید برنامه داشته باشند تا از گسترش فساد در شهرداریها جلوگیری به عمل آورده شود.
از برنامه اصلاحات در انتخابات شورای شهر سخن گفتید، اما وضعیت اصولگراها در این انتخابات چگونه است؟
اگر معیار و قضاوت ما انتخابات مجلس دهم باشد به نظر میرسد که مشکل اصلی این جریان پایگاه اجتماعیشان است، زیرا در همان عرصه تبلیغات رسمی هم اگر به شهر تهران توجه دقیق میشد در شهرهایی مانند اسلامشهر و شهر ری حجم تبلیغات اصولگرایان تقریبا چند برابر اصلاحطلبان بود، اما به هر رو مساله اصلی اصولگراها همان پایگاه اجتماعی شان است که اعتماد خود را نسبت به این جریان از دست دادهاند، علت این امر هم کاملا قابل اثبات است. بهطور مثال اگر درصد مشارکت مردم را در اسلامشهر یا شهر ری مورد بررسی قرار دهیم، پی میبریم که تنها۳۰ درصد از مردم این نواحی در انتخابات شرکت کردند و در حقیقت در این مناطق هم که جریان اصولگرا تصور میکرد آرای لازم را میتواند کسب کند نتوانست رای لازم را به دست آورد. در مقابل این جریان، اصلاحات به انسجام حداکثری رسیده و در انتخابات آینده نیز این انسجام ادامه خواهد داشت و از سویی جریانهای منتسب به اصلاحات و طیفهایی که در دورههای گذشته از عدم حضور در انتخابات سخن میگفتند به هیچ رو در انتخابات مجلس حتی زمزمهای از عدم حضور به میان نیاوردند. در نهایت پایگاه اجتماعی اصلاحات به مراتب فعالتر و مشارکت جویانهتر از اصولگراهاست، بهویژه در تهران که مردم لیستی رای دادند در انتخابات آینده اثرات خود را خواهد گذاشت. بنابراین آرای لیستی و توجه مردم به جریانهای سیاسی و تحولات اخیر از یک سو و از سویی دیگر عملکرد غیر قابل دفاع اصولگرایان در کلانشهری مانند تهران که میتواند در آرای عمومی اثرگذار باشد سبب میشود که اقبال اصولگرایان در انتخابات آینده کاهش پیدا کند، البته همه این مسائل مشروط به آن است که مردم حضور جدی در انتخابات داشته باشند که در حقیقت همزمانی انتخابات ریاستجمهوری با انتخابات شورای شهر سبب گشته که سرنوشت دو انتخابات به یکدیگر گره بخورد. بنابراین اگر در انتخابات آینده ما شاهد مشارکت گسترده مردم در پای صندوقهای رای باشیم و اصلاحات هم بتواند با ائتلاف حداکثری در انتخابات حضور پیدا کند به مراتب شانس اصلاحات در انتخابات پیش رو از اصولگراها بیشتر خواهد بود.
تشکیل کمیته انتخاباتی از سوی یکی از جریانهای اصلاحطلب نگرانیهای را مبنی بر عدم ارائه یک لیست واحد یا ایجاد دو دستگی در اردوگاه اصلاحطلبی به وجود آورده است؛ آیا ارائه یک لیست جداگانه از سوی یکی از جریانهای اصلاحطلبی خطرناک نیست؟
تجربه انتخابات ۹۴ نشان داده است که ساز وکار شکلگیری ائتلاف ساز و کار موفقی بوده است و در صورتی که مشکلی وجود داشته باشد، باید آسیبشناسی شده تا متناسب با انتخابات شورای شهر کارآمدی خود را نشان دهد؛ بهطور قطع این اتفاق خواهد افتاد اما قاعدتا احزاب و جریانهای اصلاحطلب با توجه به تجربه انتخابات مجلس این مسیر را ادامه میدهند. مسیری که به تقویت سامانه ائتلاف، رسیدن به انسجام از سوی اصلاحات و در نهایت به ارائه یک لیست واحد منتهی شود. مهم این است که اکثریت احزاب منتسب به جریان اصلاحطلب و شخصیتهای موثر این جریان بر کارآمدی شورای عالی سیاستگذاری نظر مساعد دارند. با این همه نقصهایی در شورای عالی سیاستگذاری وجود دارد که باید این نقصها برطرف شود. در نهایت روشن است که تلاشهای حال و آینده اصلاحات به یک لیست منتهی میشود. بهرغم همه مشکلات اصلاحات توانست لیستی در مجلس شورای اسلامی ارائه دهد که بیشترین رای را در تهران کسب کند. بنابراین تصور میرود که در ادامه کار ممکن است اختلاف نظرهایی وجود داشته باشد اما بهطور قطع این اختلافها با گفتوگو، تعامل و همفکری رفع خواهد شد به همین علت باید اذعان داشت که اختلاف نظرها پدیده جدیدی نیست. مهم این است که مجموعه جریان اصلاحات به این ضرورت پی برده است که پاشنه آشیل آنها تنها چنددستگی و تفرقه است و در نهایت با ارائه لیستهای مختلف تنها مردم را سرگردان میکنند. هر گاه این جریان توانست به درستی تصمیم بگیرد و به انسجام و اتحاد برسد، مردم نیز با آنها همراهی کردند؛ اما برعکس عدم انسجام آنها، همانطور که تجربه سال ۸۴ هم نشان داد سبب سردرگمی حامیانشان خواهد شد. اصلاحات تجربه چند دستگی را در انتخابات گذشته دارد. بنابراین باید دید که مقدورات و ممکنات اصلاحات در انتخابات بعدی چیست، در نهایت برای پیروزی باید از این انسجام و اتحاد مراقبت کرد. به همین علت گمان میرود که ما در انتخابات پیش رو شاهد تکرار اتحاد و انسجام اصلاحطلبان خواهیم بود.
آیا بانوان اصلاحطلب در انتخابات ۹۶ برای حمایت از روحانی شروط جداگانهای دارند؟
گمان میرود که عملکرد روحانی در حوزه زنان طی سه سال گذشته عملکرد قابل دفاعی بوده است، زیرا یکی از نیروهای موثر کابینه، خانم مولاوردی معاونت زنان ریاستجمهوری است، وی از همان زمانی که این مسئولیت را به عهده گرفت از ظرفیت معاونت زنان ریاستجمهوری بهترین بهره را برای جریانسازی عدالت جنسیتی برده است که این مساله اثر خود را در برنامه ششم عدالت توسعه هم نشان خواهد داد. در حقیقت جریانسازی عدالت جنسیتی در برنامه ششم توسعه نشان میدهد که در حوزه زنان نگاه راهبردی که باید در دولت رخ میداد، اتفاق افتاد و اگر این بخش از برنامه ششم در مجلس دهم تصویب شود قاعدتا مسیری باز خواهد شد. بنابراین میتوان امیدوار بود به اینکه دولت میتواند در همه زمینهها تبعیضهای موجود علیه زنان را از بین ببرد. اگرچه باید در نظر داشت که موانع موجود در مسیر راه معاونت زنان ریاستجمهوری غیر قابل مقایسه با وزراتخانهای مانند وزارت صنعت ومعدن یا وزارتخانههای دیگر است. حساسیتها، مقاومتها و سنگ اندازیهایی که در این حوزه وجود دارد سبب میشود که حتی در رابطه با حضور زنان در استادیوم مساله کاملا سیاسی شود و به یک مانع جدی در برابر دولت تبدیل شود. گمان میرود که در انتخابات ۹۶ مطالبه جدی زنان اصلاحطلب نخست تقویت جایگاه معاونت زنان ریاستجمهوری است. زیرا این جایگاه به تناسب سطحش از ظرفیتها و ساختار لازم برای اجرایی کردن جریانسازی عدالت جنسیتی در بخشهای زیر مجموعه دولت برخوردار نیست. به همین دلیل این ساختار باید اصلاح شود. در حقیقت ساختار معاونت زنان مانند سری است که این سر، دست و پا برای اجرایی کردن دستورهایی که میدهد، ندارد. بنابراین باید این ساختار به تناسب سر اصلاح شود تا معاونت زنان از اختیارات و امتیازات لازم برای به کارگیری زنان در سطوح مدیریتی، نقش بخشیدن و اثرگذاری بیشتر در برنامههای زیر مجموعه دولت در حوزه زنان برخوردار شود.
به عنوان سوال آخر یکی از افتخارات اصولگراها با وجود عملکرد ضعیف دولت قبل این است که احمدینژاد در کابینه خود وزیر زن داشته است، آیا بانوان اصلاحطلب در این زمینه رایزنیای با روحانی برای حمایت از او در انتخابات آتی خواهند داشت؟
در گفتوگوهای متعددی که تاکنون در راستای مطالبات زنان با ریاستجمهوری صورت گرفته است مساله بهکارگیری وزرای زن در کابینه مورد توجه قرار گرفته اما چون مجلس نهم سازو کار متفاوتی با دولت یازدهم داشت و از آنجا که کسی مانند فرجی دانا نتوانست رای اعتماد از مجلس نهم کسب کند به طریق اولی چنین مجلس در رابطه با معرفی وزیر زن مقاومت جدی از خود نشان میداد. بنابراین اگرچه مشارکت سیاسی زنان در دولت روحانی افزایش پیدا کرده است و گرچه بخشی از مطالبات اصلاحات در حوزه زنان در برنامه ششم توسعه دیده شده است اما یکی از انتظارات بانوان اصلاحطلب در دولت بعدی با توجه به اینکه مجلسی همراه با دولت شکل گرفته است این خواهد بود که بخشی از کابینه روحانی و وزرای او از زنانی باشند که بتوانند در سطح وزیر نیز ایفای نقش کنند. گام نخست در راستای به کارگیری وزیر زن را دولت نهم برداشت، اکنون روحانی بایدگامهای محکمتری در این راستا بردارد و با توجه به اینکه زنان توانمندی درسطح وزیر در کشور وجود دارند قاعدتا این مطالبه به صورت جدی مطرح خواهد شد. بنابراین نخست جریانسازی عدالت جنسیتی، سپس تقویت جایگاه معاونت زنان در ریاستجمهوری و در نهایت معرفی زنان شاخص و توانمند به عنوان وزیر برای دولت آینده روحانی مطالبات زنان اصلاحطلب در انتخابات ۹۶ خواهد بود.