شالیکاران، کارگران بی«یاور»
شالیکاری در ایران با نام زنان گره خورده و شالیزارهای شمال کشور پر است از زنانی که از جوانی شالیکاری کردهاند. زنان بهتر و سریعتر از مردان کار میکنند، برای همین است که صاحبان زمین ترجیح میدهند کارگران زمینشان زن باشند تا مرد. اینجا به کارگر، نام «یاور» میدهند. صاحب زمین و شالیکاران همدیگر را یاور صدا میزنند. این نام از روزهایی که روستاییان کارگر نمیگرفتند و برای شالیکاری از همسایهها و خانواده کمک میگرفتند به یادگار مانده../
******
شالهای محلی را محکم دور کمرشان میبندند؛ موقع کار باید سه تا چهار ساعت با کمرهای خمیده توی آب باشند، شالها کمک میکند تا کمردرد را کمتر احساس کنند. بعد از چند ساعت کار برای خوردن چای و غذا به کنار زمین میروند…
توی آب، قصه زندگی هم را تعریف میکنند. گاهی با صدای بلند میخندند و گاهی با سرهای رو به آب، بغضشان را فرو میخورند. شالیکاری در ایران با نام زنان گره خورده و شالیزارهای شمال کشور پر است از زنانی که از جوانی شالیکاری کردهاند. زنان بهتر و سریعتر از مردان کار میکنند، برای همین است که صاحبان زمین ترجیح میدهند کارگران زمینشان زن باشند تا مرد. اینجا به کارگر، نام «یاور» میدهند. صاحب زمین و شالیکاران همدیگر را یاور صدا میزنند. این نام از روزهایی که روستاییان کارگر نمیگرفتند و برای شالیکاری از همسایهها و خانواده کمک میگرفتند به یادگار مانده. روماتیسم، دردهای مفصلی و تب شالیزار که هریک از آنها حداقل یکبار توی زندگی آن را تجربه کردهاند، از دردهایی است که شالیکاری برای این زنان به ارمغان میآورد. فرنگیسخانم، یکی از زنان شالیکار گیلانی میگوید: «همه ما از جوانی شالیکاری میکنیم. تا وقتی هم توان راه رفتن داریم، مجبور هستیم همین کار را ادامه دهیم. عمر کار ما خیلی کم است.» زنان شالیکار در دوران کار به بیماریهای زیادی مبتلا میشوند. فرنگیس بابایی میگوید: «شالیکاری، یعنی بیماری. هرکدام از ما از یک جایی به بعد، نیمی از درآمدمان را خرج دوا و درمان میکنیم. بیمه نداریم و برای درمان یک سرماخوردگی ساده هم باید هزینه زیادی بدهیم.» هزینه درمان زنان شالیکار، آنقدر زیاد است که بسیاری از آنها پس از ابتلا به این بیماریها به جای مراجعه به پزشک، خوددرمانی را آغاز میکنند. «خوددرمانی بعضی وقتها جواب میدهد اما همیشه نه. همین چند سال پیش، معصومهخانم تب شالیزار گرفت، آنقدر نرفت دکتر که با همان درد مرد.»
هزار درد هست و یک درمان نیست
فرنگیس بابایی، شالیکاری را از ۱۵ سال پیش در رودسر شروع کرده، از همان روزها در زمین دیگران کار میکرده و حالا هم هنوز همان وضعیت را دارد. او میگوید: «از روزهای اولی که شالیکاری را شروع کردم، میدانستم عاقبتش همین است؛ درد هزار تا هست و درمان یکی نیست. شوهرم چند سال پیش ازکارافتاده شد و نشست توی خانه، هفت بچه دارم که مجبورم به تنهایی خرج تحصیلشان را بدهم. به خدا سیرکردن شکمشان هم سخت است، چه برسد به اینکه هزینه مدرسه و تحصیل هم بدهم.» فرنگیس خانم میگوید چند سالی است که از طرف پسرش که او هم کارگری میکند، بیمه تأمیناجتماعی شده، چند دفترچه بیمه درمانی دارند که هر وقت مریض میشوند، هزینه دارو و درمانشان کمتر از بقیه است. از حقوق اما خبری نیست، فقط پسرش میتواند حقوق بگیرد که او هم بعید است بتواند در چند سال آینده حق بیمه را پرداخت کند. «شوهرم که ازکارافتاده است، هیچوقت هم بیمه نبوده که حالا حقوق بگیرد، ما هم میتوانیم بیمه شویم اما توانایی پرداخت حق بیمه را ندارم.» او از شرایط سخت و طاقتفرسای شالیکاری میگوید: «هر روز صبح اول وقت میرویم سر زمین، از همه زنان کارگر سنی گذشته، جوانها دیگر وارد این کار نمیشوند، ما را میبینند و میدانند عاقبتشان چیست. هر کداممان یکجور دردی داریم، رماتیسم و آرتروز بین همه مشترک است. بهخاطر گل و آب سرد رماتیسم میگیریم. چند ساعت باید توی آب سرد کار کنیم. هوا هم که گرم میشود، تب شالیزار میآید. عفونت، آدم را از پا میاندازد. اگر دوا و درمان نکنیم، خدا میداند چه بلایی به سرمان میآید.» زنان شالیکار، معمولا روی زمین دیگران کار میکنند؛ آنطورکه فرنگیس خانم میگوید: «صاحبان زمین معمولا خودشان کار نمیکنند و کارگر میگیرند. کارگران روزانه ۵۰ هزار تومان دستمزد میگیرند، آنهم نه در تمام ایام سال بلکه تنها در ماههای کاشت، داشت و برداشت. هر زمیندار، کارگرانش را برای هر سهمرحله به خدمت میگیرد. دستمزدها، گاهی روزانه و گاهی هرچند ماه یکبار از سوی کارفرما پرداخت میشود.
براساس آنچه فرنگیس بابایی، شالیکار رودسری میگوید، شالیزارها در شمال کشور دیگر به شیوه سنتی گذشته اداره نمیشوند. صاحبان زمین از خانواده و همسایه برای شالیکاری کمک نمیگیرند و ترجیح میدهند کارگرانی را برای این کار استخدام کنند. برخی از زمینداران، حتی ساکن منطقه نیستند و استخدام کارگر را هم به معتمدان خود در روستا سپردهاند. این درحالی است که یکی از دلایل سازمان تأمین اجتماعی برای قرارندادن شالیکاران در لیست بیمهشدگان، نداشتن کارفرماست و باوجوداین، صاحبان زمین را موظف به پرداخت حق بیمه کارگران نمیکند.
بودجه کافی، تلاش ناکافی
محسن ایزدخواه، کارشناس سازمان تأمین اجتماعی، درباره بیمه کشاورزان از طریق صندوق بیمه اجتماعی روستاییان و عشایر میگوید: «سازمان تأمین اجتماعی، خود را موظف به بیمه کشاورزان نمیداند. شالیکاران با وجود اینکه در دسته کارگران فصلی هم قرار میگیرند اما بازهم تحت پوشش بیمهای سازمان تأمین اجتماعی قرار نگرفتهاند. مسئولیت بیمه کشاورزان با صندوق بیمه روستاییان و عشایر است که متأسفانه این صندوق نیز دربرابر کشاورزان، خود را مسئول نمیداند.»
او درباره مشکلاتی که بر سر راه بیمه کشاورزان قرار دارد، میگوید: «یکی از مهمترین معضلات در این بخش، اطلاعرسانی است. بسیاری از کشاورزان تمایل به بیمهشدن دارند اما صندوق بیمه روستاییان در این چند سال آنقدر ضعیف عمل کرده که روستاییان اطلاعات کافی ندارند. علاوهبراین، باورهای سنتی در میان روستاییان ما هم باعث شده تا کمتر اهمیت بیمه را درک کنند.» ایزدخواه درباره بیمهنشدن کارگران شالیکار و دیگر کشاورزانی که در زمین کارفرما کار میکنند، میگوید: «دراینزمینه خلأهای قانونی وجود دارد و چون کارفرما، قراردادی با کارگر امضا نمیکند نمیتوان او را موظف یه پرداخت حق بیمه کرد. بااینحال، صندوق بیمه روستاییان نیز دراینزمینه توفیقی نداشته است. باوجود منابع مالی خوبی که در اختیار این صندوق است، متأسفانه تاکنون بیمه کشاورزان بیشازپیش مورد بیمهری قرار گرفته است.» رئیس سابق صندوق بیمه روستاییان و عشایر که عملکرد این روزهای صندوق را غیرقابل دفاع نمیداند، میگوید: زندگی همه ما در گروی کار کشاورزان است .آنها هر چه دارند را به جامعه میدهند، اما جامعه هیچ چیز برایشان ندارد. سازمان تأمین اجتماعی و صندوق بیمه روستاییان بر اساس
لایحهای که خانه کشاورز در سال۸۰ در اختیار دولت قرار داد و در مجلس وقت نیز آن را به تصویب رساند، موظف شد تمامی روستاییان و عشایر را تحت پوشش بیمهای قرار دهد. هدف از این طرح، ایجاد رغبت در میان کشاورزان بود تا از مهاجرتهای بیسابقه آنها جلوگیری شود. مصوبهها درباره کشاورزان فقط در مرحله حرف باقی مانده، دولت بر اساس اصل «۲۹» قانون اساسی موظف است آنها را تحت پوشش بیمهای قرار دهد اما سوءمدیریت در سازمانها شرایط را برای زندگی کشاورزان دشوار کرده است. مقصر اصلی دراینباره وزارت کار و رفاه اجتماعی است. متأسفانه در کشور ما قوانین به راحتی به فراموشی سپرده میشود و هیچکس احساس مسئولیت نمیکند. باوجود بودجهای که بیش از نیاز این صندوق در اختیارش گذاشته میشود اما صندوق بیمه روستاییان، هیأتمدیره شایستهای ندارد تا مشکلات روستاییان و عشایر را حل کند.» ایزدخواه ادامه میدهد: «براساس قوانین، صندوق موظف است در صورتی که کشاورزان از کار افتاده شوند، بیمه بیکاری به آنها پرداخت کند. صندوق بیمه روستاییان و عشایر برخلاف تأمین اجتماعی، بیمه اختیاری است. کشاورز خودش باید حق بیمه را پرداخت کند؛ بهدلیل هزینه بالای حق بیمه به نسبت درآمد آنها بالاست و برای همین کشاورزان از بیمه استقبال نمیکنند. باوجود تغییر سبک کشاورزی و استفاده از کارگران در زمین بهدلیل بهروزنشدن قوانین، سازمان تأمین اجتماعی، حمایتی از این کارگران نمیکند.»
به نقل از زوزنامه وقایع اتفاقیه
۲ فروردین / ۱۳۹۶