امروز:   فروردین ۹, ۱۴۰۳    
ما زنان در شبکه های اجتماعی
مارس 2024
د س چ پ ج ش ی
 123
45678910
11121314151617
18192021222324
25262728293031
آخرین نوشته ها

با ‌سرعت لاک‌پشتی تا برابری جنسیتی

8در زمینه‌ی اشتغال زنان، با توجه به این‌که امکان ایجاد شغل در هر بازه ‌چهار ساله محدود است و گاهی برآورد امکان آن به تنها یک میلیون فرصت شغلی جدید در یک سال می‌رسد، در صورتی که عزمی جدی برای فراهم کردن شرایط اشتغال زنان و کم کردن شکاف اقتصادی بر مبنای جنسیت نباشد آیا می‌توان امید داشت که با این سرعت در آینده وضعیت زنان در این زمینه بهتر شود؟ …/

******

فرض کنید بیست یا سی سال دیگر می‌خواهیم تاریخ دوره‌ی ریاست جمهوری حسن روحانی در میانه‌ی سال‌های ۱۳۹۲ و ۱۳۹۶ را برای نسلی که امروز آغاز به راه رفتن کرده بازگو کنیم. از آن‌جایی که در دوره‌ی مورد نظر، زنان ۴۹ درصد از کل جمعیت ایران را تشکیل داده‌اند، بی‌شک باید نگاهی هم به تحولات حوزه‌ی زنان در این دوره بیندازیم.
به احتمال زیاد برای شناخت تاریخ این دوره، مانند هر زمان دیگری، از منابع مختلفی استفاده خواهیم کرد؛ از کتاب‌ها و مقاله‌های تاریخی یا مطبوعاتی که در دوره‌ی چهارساله مورد نظر منتشر شده‌اند گرفته تا ویدیو و خاطرات شخصی. البته آگاه هستیم که عوامل زیادی در بازسازی روایت تاریخی‌ای که جلو چشمان‌مان قرار می‌گیرد دخیل خواهند بود که رویکرد تاریخ‌پژوه و سیاست‌های مربوط به انتشار کتاب، بخش مهمی از آن‌هاست. فرض را بر این بگذاریم که ذهن و قلم تاریخ‌نگار درگیر سانسور نخواهد شد و رویکرد او توصیف و تحلیل بی‌طرفانه شرایط اجتماعی باشد.
نه در این یادداشت کوتاه و حتی نه در یک کتاب و مقاله‌ی تاریخی، مجال توصیف و تحلیل همه‌ جانبه‌ی تمام موضوع‌های مرتبط با تمام اقشار اجتماعی و اقتصادی جامعه‌ی زنان در چهارسالی که گذشت نخواهد بود. به دلیل گوناگونی زمانی که از تاریخ زنان و مطالبات زنان صحبت می‌کنیم بهتر است مشخص کنیم تمرکز بحث‌مان بر روی چه گروهی‌ست. از زن طبقه متوسط شهری صحبت می‌کنیم یا زن اقلیت قومی و مذهبی خارج از مرکز یا زن روستایی و عشایر یا زن سکولار ساکن خارج از ایران یا گروهی دیگر؟
آنچه مشخص است، آن است که تک‌تک این زنان باید از حقوق شهروندی برخوردار باشند و میزان رسیدگی به مطالبات مشترک و ویژه‌ی آن‌ها در بازه‌های مختلف بررسی شود. در اینجا بدون اولویت‌بندی مسایل حوزه‌ی زنان، تنها به عنوان نمونه، نگاهی خواهم انداخت به این‌که یک تاریخ‌نگار فرضی برای بررسی تاریخی دو موضوع دیرپای مربوط به حوزه‌ی زنان در دوره‌ی چهار ساله‌ی ریاست جمهوری حسن روحانی احتمالا چه راهی را طی خواهد کرد.

پوشش تحصیلی دختران بازمانده از تحصیل

بر اساس توییت‌های انتخاباتی معاونت زنان و خانواده‌‌ ریاست جمهوری‌‌ در بحبوحه‌ی انتخابات سال ۹۶ «پوشش تحصیلی بالغ بر ۹۰۰۰ دانش‌آموز دختر بازمانده‌ از تحصیل در ۱۰ استان محروم» از جمله کارهای انجام شده برای بهبود وضعیت زنان در دولت روحانی بوده است. احتمال دارد که تاریخ‌نگار فرضی ما برای روشن کردن جایگاه بحث و نشان دادن اهمیت تحصیل دختران در روند توسعه از توصیفی مختصر در رابطه با تاریخ تحصیل دختران در ایران شروع کند. در این صورت، نقطه‌ی آغازین بحث بی‌شک این موضوع خواهد بود که حق تحصیل دختران از دوره‌ی مشروطه یکی از بینادی‌ترین مطالبات فعالان حقوق زنان بوده است.
در مسیر توصیف‌ و تحلیل‌ در رابطه با تحصیل دختران و سوادآموزی در دوره‌های بعد، احتمالا از نقاط عطفی که مسیر توسعه را از نقطه‌ای به نقطه‌ای دیگر منتقل کرده‌اند سخن خواهد رفت. از جمله این نقاط عطف اشاره به شکل‌گیری اولین مدارس دخترانه به همت اولین نسل فعالان حقوق زنان در ایران، تصویب قانون آموزش عمومی در دوره‌ی پهلوی اول، شکل‌گیری سپاه دانش در دوره‌ی پهلوی دوم و نهضت سوادآموزی در دوره‌ی جمهوری اسلامی خواهد بود. در این میان سوالی که پیش می‌آید این است که با این میزان اقداماتی که در صد سال اخیر برای تحصیل دختران انجام شده و البته با لحاظ کردن نرخ رشد جمعیت ایران، در چهار سال گذشته جمعیت بی‌سواد ایران چند نفر بوده که ۹۰۰۰ دختر از میان آن‌ها باسواد شده‌اند؟
تاریخ‌پژوه فرضی ما در جستجو برای یافتن اسناد و شواهدی مربوط به وضعیت و تعداد دختران بازمانده از تحصیل در ایران، احتمالا به سخنان خانم مولاوردی، معاون رییس جمهور روحانی در امور زنان و خانواده در روز بازگشایی مدارس در مهر ۹۵ برخواهد خورد که تعداد کودکان بازمانده از تحصیل را طبق گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس ۳ میلیون و ۲۰۰ هزار نفر اعلام می‌کند. با توجه به این‌که دختران در طول تاریخ بیشتر از پسران در معرض محرومیت از تحصیل یا ترک تحصیل قرار داشته‌اند، قطعا تعداد زیادی از این آمار که البته با لحاظ کردن تعداد کودکان بدون شناسنامه عدد بسیار بزرگتری خواهد شد را دختران تشکیل می‌دهند. دخترانی که بسیاری از آن‌ها در خیابان‌های شهرهای بزرگ به گل فروشی و آدامس فروشی مشغولند یا این‌که در گوشه‌ای محروم از ایران به دلیل ازدواج زود هنگام یا تعصب‌ها و مشکلات اقتصادی خانواده‌ها از تحصیل باز مانده‌اند.

اشتغال زنان

در کنار موضوع تحصیل دختران، یکی دیگر از مواردی که سابقه‌ی دیرپایی در تاریخ معاصر ایران دارد مساله‌ی ایجاد فرصت‌ اشتغال زنان در ایران است. این موضوع در دوره‌های مختلف با چرخش‌هایی روبرو بوده است. در دوره‌ی پهلوی دوم بحث بر سر این بود که به عنوان یکی از ملزومات ساخت جامعه‌ی مدرن، با ورود زنان به عرصه‌ی اشتغال حضور آن‌ها در عرصه‌ی عمومی پررنگ خواهد بود. در رویکرد پسااستعماری که به بازنگری تاریخی دوره‌ی پیشامدرن در کشورهایی چون ایران توجه می‌کند عنوان می‌شود که زنان ایرانی غیرشهری آن جمعیت خاموش بی‌صدایی نبودند که در دوره‌ی مدرنیزاسیون تبلیغ می‌شد. چرا که به دلیل ساختار اقتصادی متفاوت جامعه‌ی روستایی و عشایری، زنان سهمی از فعالیت‌های اقتصادی داشتند اما در دوره‌ی مورد بحث ما در سال‌های آخر سده‌ی اخیر در ایران، وقتی از اشتغال زنان سخن به میان می‌آید تمرکز بحث بر روی ارزش کار و مهارت زنان در ساختار خانواده نیست بلکه موضوع فرصت‌های برابر اشتغال با دستمزد برای زنان، شانس ورود زنان فارغ‌التحصیل دانشگاه‌ها به بازار کار در رشته‌های مرتبط تحصیلی، امکان پیشرفت زنان در سلسله‌ مراتب شغلی، دستمزد برابر برای کار برابر و فرهنگ‌سازی در مورد اهمیت استقلال اقتصادی زنان است.

تاریخ‌پژوه فرضی ما در بررسی مساله‌ی اشتغال زنان در دوره‌ی ریاست جمهوری حسن روحانی با چند رویکرد می‌تواند به این مساله بپردازد. اگر از توییت‌های تبلیغاتی معاونت امور زنان در رابطه با کارنامه‌ی روحانی در حوزه‌ی زنان آغاز کند به آمارهایی محدود و گزارش‌هایی کلی برخواهد خورد در مورد توانمندسازی اقتصادی زنان سرپرست خانوار و زنان آسیب‌دیده، حمایت از زنان روستایی در زمینه‌ی اشتغال، اختصاص ۳۰۰ فرصت شغلی جدید برای زنان در آزمون استخدامی کشور، برگزاری کارگاه‌های آموزشی و ارتقا مهارت‌های مدیریتی زنان مدیر و اعضای شوراهای شهر و روستا.
سوالی که در این زمینه ایجاد خواهد شد این است که در کل چند نفر از زنان شهروند ایران در دوره‌ی چهار ساله‌ی ریاست جمهوری حسن روحانی مشغول به کار بوده‌اند و نرخ مشارکت زنان به صورت آماری از چه رشدی برخوردار بوده؟ نگاهی به سرشماری سال ۹۵ و گزارش‌های آماری در رابطه با مساله‌ی اشتغال زنان روشن خواهد کرد که نرخ مشارکت اقتصادی زنان در ایران حدود ۱۳ درصد است. در واقع، از حدود ۶۴ میلیون نفری که در سن فعالیت اقتصادی محسوب می‌شوند و حدود ۲۶ میلیونی که یا در تولید کالا و خدمات مشارکت دارند و یا از قابلیت مشارکت برخوردارند، تنها حدود چهار میلیون را زنان شاغل تشکیل می‌دهند.
از این تعداد زن شاغل نیز حدود ۲ میلیون در بخش خدمات مشغول به کارند. این به این معناست که زنان حتی اگر شاغل باشند به دلیل کم‌درآمد بودن نوع شغلی که دارند، به طور میانگین از حقوق پایین‌تری نسبت به مردان برخوردارند. موضوع دیگری که در سنجش میزان مشارکت اقتصادی و نرخ اشتغال قابل توجه است این است که در طرح آمارگیری نیروی کار، کسانی شاغل محسوب می‌شوند که در طول هفته حداقل برای یک ساعت، کاری مطابق تعریف قانون کار انجام داده باشند.

پیش‌بینی تاریخی

بیست یا سی سال دیگر که به سیر تغییرات در مسایل زنان در ایران معاصر نگاه می‌اندازیم احتمال دارد نتیجه بگیریم که سیاست‌های عمومی دولت روحانی در حوزه‌ی زنان نسبت به هشت سال ریاست جمهوری احمدی‌نژاد پیش‌روتر بوده است. اما اگر اقدامات‌ صورت گرفته در ابعاد مختلف حوزه‌ی زنان را در بستر وسیع‌تری بسنجیم احتمالا به این نتیجه خواهیم رسید که کارهای انجام شده با مطلوب جامعه‌ی زنان فاصله زیادی دارد.
سوالی که امروز پیش می‌آید این است که با این میزان سرمایه‌گذاری در حوزه‌ی زنان تا چه حد می‌توان به تغییر بنیادی در وضعیت زنان حداقل در دو مورد خاصی که ذکر شد یعنی تحصیل دختران و کم‌ شدن شکاف و نابرابری جنسیتی بر مبنای قدرت اقتصادی امیدوار بود؟
به عنوان مثال در زمینه‌ی اشتغال زنان، با توجه به این‌که امکان ایجاد شغل در هر بازه ‌چهار ساله محدود است و گاهی برآورد امکان آن به تنها یک میلیون فرصت شغلی جدید در یک سال می‌رسد، در صورتی که عزمی جدی برای فراهم کردن شرایط اشتغال زنان و کم کردن شکاف اقتصادی بر مبنای جنسیت نباشد آیا می‌توان امید داشت که با این سرعت در آینده وضعیت زنان در این زمینه بهتر شود؟
علاوه بر این، با توجه به تمایل بخش وسیعی از حاکمیت برای خارج کردن زنان از عرصه‌ی عمومی، آیا می‌توان امید داشت که بدون بسیج انرژی برای تبلیغ برابری جنسیتی در ساختار خانواده و جامعه در تمام ابعاد سیاسی، فرهنگی و اقتصادی شاهد کم شدن تبعیض جنسیتی در آینده‌ای نزدیک در ایران باشیم؟

نسیم مقرب (صحرا)، پژوهشگر تاریخ فرهنگی و اجتماعی ایران معاصر – مجله تابلو
۲ خرداد / ۱۳۹۶

نظرات بسته است

جستجو
Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Post Type Selectors
آرشیو مطالب قدیمی