امروز:   فروردین ۹, ۱۴۰۳    
ما زنان در شبکه های اجتماعی
مارس 2024
د س چ پ ج ش ی
 123
45678910
11121314151617
18192021222324
25262728293031
آخرین نوشته ها

من ساره اربابی یک ایرانی هستم

زن ایرانی بود با همسری افغان که به دلیل اوضاع ناامن افغانستان به ایران آمده بودند. زن می‌گفت که همسرش در افغانستان وکیل بوده است؛ اما جنگ و ناامنی در افغانستان مجالی برای زندگی کردن و زنده ماندن نمی‌گذارد که بخواهی بمانی و در آنجا زندگی کنی. زن می‌گفت روزی به امید یافتن زندگی بهتر به ایران بازمی‌گردد. به آغوش سرزمین مادری‌اش که زن فکر می‌کرد برایش امن است و می‌تواند فرزندانش را در کشوری که در آنجا به دنیا آمده است بدون ترس و وحشت بزرگ کند؛ اما بازگشت به سرزمین مادری، گویی شروع کابوس‌های زن بوده است. سرزمینی که زنانش را با همسر غیر ایرانی نمی‌پذیرد و مانع از انتقال هویت و تابعیت مادر ایرانی به فرزندانش می‌شود. زن مستأصل بود…

صدایش می‌لرزید و به دنبال دستی برای کمک می‌گشت. می‌گفت شوهرش به دلیل مدارکی که دارد فقط مجاز است در مشهد زندگی کند و او نمی‌دانسته که او و فرزندانش هم مشمول این قانون می‌شوند و او نمی‌تواند در سرزمین مادری‌اش آزادانه رفت و آمد کند. زن تنها یک خواسته داشت؛ تحصیل فرزندانش در مدارس دولتی شهری که در آن ساکن است. زن می‌گفت هیچ مدرسه دولتی آن‌ها را به خاطر مدارکشان که مربوط به شهر دیگری است نمی‌پذیرد و فرزندان هفت، نه و سیزده‌ساله‌اش از حق تحصیل به صرف داشتن پدری غیر ایرانی در سرزمین مادری‌شان محروم مانده‌اند. زن می‌گفت که در خانه‌های مردم کار می‌کند و تنها آرزویش این است که فرزندانش بتوانند درس بخوانند تا آینده‌شان به سیاهی و تاریکی امروز او نباشد. زن مدام شناسنامه، کارت ملی و مدارکی که نشانه‌ای بر ایرانی بودنش بود را نشان می‌داد و می‌گفت من ساره اربابی ایرانی هستم و تنها خواسته‌ام درس خواندن بچه‌هایم در مدرسه‌های کشورم است. زن مستأصل به دنبال حق خود می‌گشت.

در شهریور سال ۹۵ بود که طرح «اعطای تابعیت به فرزندان مادر ایرانی» در صحن علنی مجلس تصویب شد. این طرح با توجه به تعداد بالای افراد فاقد تابعیت حاصل از ازدواج مردان خارجی با زنان ایرانی و مشکلات و تبعات این ازدواج‌ها تدوین شده بود و قرار بود با تصویب نهایی آن تکلیف تابعیت فرزندان با مادر ایرانی و پدر غیر ایرانی مشخص شود. طرحی که تا امروز مسکوت باقی مانده است و کودکان زنان ایرانی‌ای همچون ساره همچنان از داشتن تابعیت ایرانی محروم‌اند و علیرغم دستوری که بر طبق «آن مدارس دولتی ملزم به ثبت‌نام کودکان افغان فاقد مدارک هستند» از حق تحصیل در سرزمین مادری خود محروم مانده‌اند.
سوالی که امروز از نمایندگان مجلس به خصوص فراکسیون زنان مجلس باید پرسیده شود این است که آیا وقت آن نرسیده است که تکلیف وضعیت تابعیت فرزندان زنانی چون ساره که این روزها در بلاتکلیفی به سر می‌برند یک‌بار برای همیشه در سرزمینی که به آن تعلق دارند روشن شود؟ و در آخر سوالی که حسن روحانی به عنوان رئیس‌جمهور و دارای بالاترین سمت اجرایی کشور باید نسبت به آن پاسخگو باشد این است که آیا «حقوق» زنانی چون ساره اربابی در «منشور حقوق شهروندی» که در وعده‌های انتخاباتی‌تان از آن بارها سخن گفته‌اید و بر اجرای آن تأکید داشته‌اید لحاظ شده است و کودکان ساره در سال تحصیلی جدید امکان حضور در مدارس دولتی شهری که امروز در آن ساکن هستند را خواهند داشت؟ آیا وقت آن نرسیده است که «حق تحصیل» تمامی کودکان فارغ از ملیتشان به عنوان حقوق شهروندی آن‌ها به رسمیت شناخته شود و هیچ کودکی به دلیل قانونی یا غیرقانونی بودن حضور والدینشان در کشور از چرخه آموزش کنار گذاشته نشود؟ آیا کابوس‌های ساره اربابی و مادرانی چون او پایان خواهد گرفت؟

بنفشه جمالی

کارزار منع خشونت خانوادگی ـ ۲۶ خرداد ۱۳۹۶

نظرات بسته است

جستجو
Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Post Type Selectors
آرشیو مطالب قدیمی