امروز:   فروردین ۲۸, ۱۴۰۳    

نگاه تبعیض‌آمیز به زنان سرپرست ‌خانوار

Bildergebnis für ‫عکس نگاه تبعیض‌آمیز به زنان سرپرست ‌خانوار‬‎در دهه‌های اخیر، تعداد زنان سرپرست‌خانوار کشور رو به افزایش گذاشته است؛ گروهی که الزاما به‌دلیل مرگ همسر یا طلاق سرپرست‌خانوار نشده‌اند، بلکه بعضا دخترانی را نیز شامل می‌شوند که به‌تنهایی زندگی کرده و حتی سرپرستی خواهران و برادران خود را برعهده دارند. بر اساس آخرین سرشماری نفوس و مسکن در سال ۹۵، از کل جمعیت ۷۹‌میلیون و ۹۲۶‌هزارنفری ایران بالغ بر ۳۹‌میلیون و ۴۲۷‌هزارنفر را زنان تشکیل می‌دهند که سهم ۴۹‌درصدی از کل جمعیت کشور را به خود اختصاص داده‌اند.

این برآورد حاکی از آن است که از جمعیت زنان ایران ۳/۶۴‌درصد دارای همسر هستند. سرشماری‌ای که اواخر سال گذشته تهیه شد، نشان می‌دهد حدود ۵/۹‌درصد از زنان به‌دلیل فوت همسر یا طلاق، بدون همسر زندگی می‌کنند. از این میزان ۳/۷‌درصد همسر خود را به‌علت فوت از دست داده‌اند و ۲/۲‌درصد نیز از همسر خود طلاق گرفته‌اند. بر این اساس این دو گروه از زنان عمدتا به سرپرستان خانوار تبدیل شدند. البته بر اساس تعاریف ارائه‌شده باید جمعیت زنان سرپرست‌خانوار را به‌مراتب بیش از ۵/۹‌درصد کل جمعیت زنان در نظر گرفت. آنچه در ادامه می‌خوانید، نظرات امیر هوشنگ مهریار، روانشناس در گفت‌و‌گو با «آرمان» درباره نیازهای روحی، روانی و اجتماعی این گروه از افراد است.

برخی زنان در جامعه به‌دلایل مختلف همچون طلاق یا فوت همسر زندگی‌شان با تغییرات متعدد مواجه شده است. هم‌اکنون این گروه در جامعه تحت عنوان زنان سرپرست‌خانوار مطرح هستند. طبعا برای هر فرد به‌ویژه زنان مسائلی همچون طلاق یا فوت همسر با ناهنجاری روحی، روانی، اقتصادی و… همراه است. در این میان، برخی از آنها آمادگی لازم برای مواجهه با چنین تغییرات را ندارند. این آمادگی از نظر روانی و اجتماعی باید چگونه کسب شود؟

زنان باید با کسب مهارت‌های مختلف زندگی خود را مدیریت کنند. از سوی دیگر از طریق حمایت‌های‌اجتماعی می‌توان اقدامات مناسبی برای این گروه انجام داد. اگر زنان سرپرست‌خانوار از تحصیلات در سطح مناسب برخوردار بوده و شاغل باشند، طبیعتا مشکل چندانی برای آنها بروز نمی‌کند. در این وضعیت زنان سرپرست‌خانوار در موقعیت‌های دیگر هم به‌سهولت می‌توانند زندگی خود را مدیریت کنند. اگر این گروه از زنان مسئولیت نگهداری از فرزندان را برعهده داشته باشند، مساله والدین تنها، پدر یا مادری که به‌تنهایی فرزندش را بزرگ می‌کند، بروز می‌کند. درضمن، مقوله والدین تنها شامل مردان هم می‌شود. در جامعه ما درباره زنان سرپرست‌خانوار تبعیض و نگرش منفی وجود دارد. این مساله باعث بروز محدودیت‌ها و مشکلات متعدد می‌شود. این مقوله روی روحیه و سلامت روانی زنان تاثیرگذار است. سلامت زنان به دو عامل سلامت روان قبل از طلاق یا فوت همسر و تقویت بردباری در رفتارها بعد از تغییرات در زندگی و همچنین حمایت‌های‌اجتماعی از این افراد بستگی دارد. برای مثال زنان سرپرست‌خانوار می‌توانند از طریق مراوده با خواهر، برادر، مادر، پدر و عضویت در گروه‌های‌اجتماعی، خویشاوندی و غیرخویشاوندی خود را تحت حمایت این گروه‌ها بدانند. باید توجه داشت که همین مساله زنان را از لحاظ روحی تقویت کرده و شدت تنش‌های آنها را کاهش می‌دهد. امروزه افراد به‌دلیل کوچکی خانوار می‌توانند علاوه بر عضویت در گروه‌های خانوادگی و دریافت حمایت از آنها به تشکیل گروه‌های اجتماعی جدید هم توجه داشته باشند. برای مثال در این زمینه می‌توان از سازمان‌های رفاهی همچون سازمان‌بهزیستی انتظار ایجاد شرایط برای تسهیل زندگی زنان سرپرست‌خانوار را داشت. اگر در کشور این شبکه‌های‌حمایتی وجود داشته باشد و از لحاظ شخصیت هم این زنان به تقویت بردباری بپردازند، به‌نسبت مشکل ویژه‌ای برای آنها بروز نمی‌کند. بر اساس دیدگاه سنتی اغلب زنان سرپرست‌خانوار آسیب‌پذیر هستند، درحالی که بسیاری از زنان توانایی مدیریت خود و خانواده‌ را دارند.

برای تقویت توانمندی زنان چه اقداماتی باید انجام شود؟

در جامعه ما درباره توانایی زنان دیدگاه منفی وجود دارد، درحالی که برای مثال در آمریکا و اروپا زنان به‌عنوان افراد مستقل و برابر با مردان ارزیابی می‌شوند. در این میان اگر زنان از لحاظ اقتصادی و اجتماعی توانمند تربیت شوند، طبیعتا مشکلات این قشر هم کاهش می‌یابد. زنان سرپرست‌خانوار می‌توانند با عضویت در گروه‌های خانوادگی، اجتماعی، سازمان‌های رفاهی و سازمان‌های مردم‌نهاد به حل مشکلاتشان بپردازند. برای مثال، در انگلستان، زنان گروه‌های ویژه‌ای را برای کمک‌رسانی به دیگر زنان برای فعالیت در بازار کار، تحصیل و… تشکل می‌دهند، اما هنوز این مقوله در ایران چندان متداول نیست، یا اگر هم ایجاد شده، جنبه خیریه دارد.

این زنان به‌دلیل تغییرات در زندگی با مشکلات روحی فراوان روبه‌رو می‌شوند. برای مدیریت این وضعیت باید چه اقداماتی انجام داد؟

مهم ترین مساله در کمک‌رسانی به این زنان حضور در گروه‌های‌اجتماعی است. برای زنان رویدادهایی همچون طلاق و فوت همسر می‌تواند با شوک روانی و تضعیف سلامت روحی و جسمی آنها همراه باشد؛ بنابراین این افراد به کمک‌رسانی فراوان نیازمندند.

بر اساس آمار در دنیا ۳۵۰‌میلیون نفر به بیماری افسردگی مبتلا هستند. در ایران ۸/۱۶‌درصد زنان و بیش از ۱۰‌درصد مردان افسرده هستند. زنان سرپرست‌خانوار نسبت به مردان به‌واسطه داشتن چند نقش مختلف به‌طور همزمان همچون اداره امور خانه، تربیت و مراقبت از فرزندان به‌تنهایی و کار خارج از خانه با دستمزد اندک، استرس، مسائل و مشکلات روانی بیشتری را تجربه می‌کنند. در همین زمینه برخی تحقیقات صورت‌گرفته در کشور نشان می‌دهد زنان سرپرست‌خانوار در مقایسه با سایر افراد و گروه‌ها، اختلالات روانشناختی بیشتری را تجربه می‌کنند. ناتوانی در جلب حمایت و مهار هیجانی، احساس ناتوانی در برآوردن خواسته‌های فرزندان، احساس تنهایی و بی‌کسی، نبود فرصت برای رسیدگی به مسائل تحصیلی فرزندان از مشکلات روانشناختی این زنان است. برای این افراد چه راهکارهایی برای تقویت شرایط روحی و روانی پیشنهاد می‌کنید؟

حضور این زنان در گروه‌های خانوادگی می‌تواند در بهبود وضعیت روحی‌شان تاثیرگذار باشد. این زنان با فعالیت در شبکه‌های حمایتی می‌توانند این دوره بحرانی را به‌سهولت بگذرانند. برای مثال، در کشورهای پیشرفته، زنانی که این مراحل را طی کرده‌اند، به کمک‌رسانی به خود و دیگران می‌پردازند. این گروه از زنان در جامعه ما به رسمیت شناخته نمی‌شوند. در کشور ما به‌دلیل شهرنشینی و مهاجرت گروه‌های خانوادگی تضعیف شده و باید با تشکیل انجمن‌های ویژه به گروه‌های مختلف جامعه یاری‌رسانی شود. اغلب افراد در این گروه‌ها در یک سطح هستند و می‌توانند از تجربیات یکدیگر بهره‌مند شوند.

در جامعه ما بینشی سنتی نسبت به زنان بیوه یا مطلقه وجود دارد. در این وضعیت چگونه می‌توان انتظار تشکیل چنین گروه‌ها و اجتماعاتی را داشت؟

جامعه ایران درحال گذر از سنت به مدرنیته است. اگر افراد دچار تنش‌های روحی و روانی با موضوعات مشترک در کنار یکدیگر به تبادل اطلاعات بپردازند، می‌توان شاهد کسب نتایج مناسب بود. در این میان باید خانواده نیز به افراد کمک‌رسانی کند. برای تقویت شرایط زنان مطلقه می‌توان از یک سو به تقویت فرهنگ خانواده درباره پذیرش این افراد پرداخت و از سوی دیگر خانم‌ها می‌توانند با ابراز شهامت و استقلال مشکلاتشان را کاهش دهند. با تقویت وضعیت اقتصادی زنان می‌توان این مسائل را کاهش داد. هم‌اکنون در کشور میزان تحصیلات زنان افزایش یافته است. زنان در مقایسه با مردان از لحاظ تحصیلات در شرایط مشابه قرار دارند، اما فقط ۱۵‌درصد از زنان در بازارکار فعال هستند. تا وقتی زنان استقلال‌مالی نداشته باشند، مجبورند نقش ‌وابسته ‌قبلی را در زندگی ایفا کنند. باید دانست این نقش به‌دلیل وجود سواد و مهارت باعث بروز تناقص‌های روانی و اجتماعی می‌شود. این امر نیز یکی دیگر از مشکلات تهدید‌کننده زنان در مرحله گذار از جامعه سنتی به جامعه مدرن است. همچنین رفع این تناقضات و مشکلات نیازمند صرف زمان طولانی‌مدت است.

 زهرا سلیمانی

آرمان ـ ۱۶ شهریور ۱۳۹۶

نظرات بسته است

جستجو
Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Post Type Selectors
آرشیو مطالب قدیمی