امروز:   فروردین ۱۰, ۱۴۰۳    
ما زنان در شبکه های اجتماعی
مارس 2024
د س چ پ ج ش ی
 123
45678910
11121314151617
18192021222324
25262728293031

نگران بودم که به جهنم نروم

نگران بودم که به جهنم نروممن دختربچه ای نه ساله بودم خاله و شوهر خاله‌ای داشتم که فرزند دختر نداشتن و همیشه میگفتن عاشق اینن که دختر داشته باشن. من پدر نداشتم و شوهرخالم تو جمع طوری رفتار می‌کرد که عاشق منه و من مثل دختر نداشته‌اش هستم. اون روز تابستون تو حیاط خونه‌ی خالم تا ابد تو مغزم باقی میمونه و آزارهایی که تا سالها ادامه پیدا کرد، آزارهایی که به من گفته می‌شد اینکارارو همه پدرا با دختراشون میکنن…!

سال بعدش از چندتا از دوستام پرسیدم و وقتی فهمیدم این خبرا نیست بهم می‌گفت آبروت میره، مامانت از خونه میندازتت بیرون اگه چیزی به کسی بگی

وقتی وارد راهنمایی شدم پیش معلم پرورشیم رفتم و برای اولین بار به اون گفتم خانوم اگه برای کسی این اتفاق ها پیش اومده باشه میره جهنم؟
و معلمم با تاکید بر اینکه حتما میره جهنم ازم خواست هرگز همچین مسایلی رو به زبون نیارم !
چندماه بعدش پیش معلم انشام رفتم و اونم گفت هرگز همچین حرفایی به زبونم نیارم
من یه دختر ۱۲ ساله با حس عذاب شدید و دنبال راهی برای اینکه به جهنم نرم هرروز عذاب میکشیدم
عذاب اینکه بزرگ شم دست خورده محسوب میشم و کسی منو نمیخاد
من هرروز رنج کشیدم
در سیزده سالگیم ،
دخترداییم که ۲۰ سال از من بزرگتره و ایران زندگی نمیکرد به ایران اومد و با مادرم چند تا از خاطرات تلخ کودکیشو بیان کرد و به همین واسطه مساله من آشکار شد
من خیلی دختر خوش شانسی بودم چون بلافاصله تحت معالجه بهترین روانشناسان قرار گرفتم
و حتی از طریق انجمن ها پیگیری کردیم ولی متاسفانه چون آزار جنسی کامل نبود هرگز مجازاتی برای اون شخص درنظر گرفته نشد
من الان ۲۵ سال سن دارم ولی کابوس های من تمومی ندارن ولی میدونم تمام روزهای زندگیمو وقف #کودکان بی صدایی خواهم کرد که زجر میکشن زجر میکشن و صدایی برای فریاد و اعتراض ندارن
من روزی صدای همه ی این بچه ها خواهم شد
من الان خوشحالم ، خوشحالم که به جهنم نمیرم
و تلاش خواهم کرد تا بقیه بچه ها به سرنوشت تلخ من دچار نشن.
نوشته: dotook_banoo
فمینیسم روزمره ـ مرداد ۱۳۹۶

نظرات بسته است

جستجو
Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Post Type Selectors
آرشیو مطالب قدیمی