امروز:   فروردین ۹, ۱۴۰۳    
ما زنان در شبکه های اجتماعی
مارس 2024
د س چ پ ج ش ی
 123
45678910
11121314151617
18192021222324
25262728293031
آخرین نوشته ها

آزار جنسی در مدارس؛ نگاهی از درون

آزار جنسی کودکان در مدارس ایران افزایش یافته است؟ واقعیت این است که مثل خیلی حوزه های دیگر ما آمار و اطلاعات دقیق و مستندی در این باره نداریم و آمار پراکنده موجود امکان مقایسه سالانه این آمار و نتیجه گیری درباره کاهش یا رشد آن را به ما نمی دهد. اما بدون داشتن این آمار هم، به نظر می رسد که یک چیز را بتوان به طور قاطع گفت و آن این که تعداد اخبار منتشر شده و افشا شده درباره آزار جنسی در مدارس و محیط های آموزش رسمی و غیررسمی طی یکی-دو سال اخیر، افزایش چشمگیری داشته است. ../

******

آیا آمار آزار جنسی کودکان در مدارس ایران افزایش یافته است؟

سوالی که این روزها شاید از خودتان پرسیده‌ باشید: آزار جنسی کودکان در مدارس ایران افزایش یافته است؟ واقعیت این است که مثل خیلی حوزه های دیگر ما آمار و اطلاعات دقیق و مستندی در این باره نداریم و آمار پراکنده موجود امکان مقایسه سالانه این آمار و نتیجه گیری درباره کاهش یا رشد آن را به ما نمی دهد. اما بدون داشتن این آمار هم، به نظر می رسد که یک چیز را بتوان به طور قاطع گفت و آن این که تعداد اخبار منتشر شده و افشا شده درباره آزار جنسی در مدارس و محیط های آموزش رسمی و غیررسمی طی یکی-دو سال اخیر، افزایش چشمگیری داشته است. کم تر ماه و هفته‌ای را می شود یافت که خبری از آزار جنسی کودکان در خانواده، محیط آموزشی و یا در محله و محیط کار در شبکه های اجتماعی دست به دست نشود. حداقل نتیجه این اطلاع رسانی می تواند این باشد که ما را بیش از پیش متوجه آسیبی کند که همیشه وجود داشته است اما بنابر ملاحظات اجتماعی و اخلاقی سرپوش نهاده می شد و نهان می ماند.

معلمانی که تجربه تدریس در مدارس پسرانه راهنمایی و دبیرستان را دارند، احتمالاً در طول سال های خدمت خود موارد متعددی از آزار جنسی در مدارس محل خدمتشان را خبردار شده اند که به شیوه‌ کاملاً سنتی و کدخدامنشانه از سوی متولیان مدرسه و خانواده رفع و رجوع شده است تا آبرویی از خانواده نرود و یا دانش آموز انگشت نمای دوستان و هم شاگردی هایش نشود. البته منظور آزار جنسی است که قربانی و آزار دهنده هر دو دانش آموز بوده اند. آزار جنسی دانش آموزان کم سن‌ و سال توسط دانش آموزان بزرگ تر، داستانی است که شاید هفتگی و روزانه تمام معلمان در مدرسه با آن مواجه هستند و بخشی از وقت و انرژی و حواسشان را باید صرف مراقبت از دانش آموزانی کنند که در معرض آزار قرار دارند. و البته احتمالاً این دست از تجربیات معلمان کم تر در فضای خارج از مدارس بیان شده و یا رسانه ای شده باشد.

در طول سال های تدریس ام در شهرها و روستاهای سه استان مختلف، یکی از اولین کارهایی که به محض ورود به کلاس می کردم، دقت در نحوه نشستن دانش آموزان در کلاس درس و چینش صندلی ها و نیمکت‌ها بود. تغییرات عجیب و غریب ناگهانی در نحوه نشستن دانش آموزان در یک کلاس اولین زنگ هشدار بود که باید مراقبت بیش تری می کردم. همه این تجربه اما محصول دوران معلمی نبود و بخش هایی از آن به تجربیات زمان دانش آموزی و شیطنت های به شوخی و جدی آمیخته زمان دانش آموزی هم برمی گشت. رفتن دانش آموزان به بیرون از کلاس به دلایل مختلف از جمله دستشویی امری عادی است، اما بارها شده بود که دانش آموزانی در همین فرصت اندک مورد آزار جنسی هم کلاسی یا دانش آموزان سایر کلاس های مدرسه و گاهی حتی افراد خارج از مدرسه قرار بگیرند. یکی از مباحث تقریباً همیشگی در جلسات شورای معلمان مدرسه،‌ بحث پیرامون بچه هایی بود که مورد آزار قرار می گرفتند و این که راهی پیدا شود تا جلوی این گونه آزارهای جنسی گرفته شود.

این نوع آزار جنسی که شاید بتوان آن را زیر عنوان “قلدری در فضاهای آموزشی” تقسیم بندی کرد، منحصر به مدارس پسرانه نیست و در عموم فضاهای آموزشی رسمی و غیر رسمی مانند باشگاه های ورزشی، مدارس فوتبال،‌ خوابگاه های دانش آموزی، زندان ها و حتی کلاس های دینی و قرآن کمابیش شایع است. گسترش شبکه های اجتماعی بین دانش آموزان، فرصت و امکانات و زمینه و بستر مهیاتری برای گسترش این نوع از آزار جنسی را فراهم کرده است که در آن ها عموماً قربانیان دانش آموزانی هستند که شخصیت اجتماعی قدرتمندی ندارند و یا تحت تاثیر سایر آسیب های اجتماعی و خانوادگی قرار دارند و یا دچار آسیب های روانی و شخصیتی از جمله افسردگی، عدم اعتماد به نفس،‌ شخصیت وابسته و غیره هستند.

نوع دیگری از آزار جنسی که در محیط های آموزشی رخ می دهد و آثار مخرب و ویرانگری بر قربانیان می گذارد، آزاری است که از سوی یکی از کادر آموزشی/اداری/خدماتی علیه دانش آموزان اعمال می شود. اخبار این قسم از آزار جنسی اگر افشا شود به شدت حساسیت و خشم اجتماعی را برمی انگیزد و پوشش خبری وسیعی می گیرد. اگر چه باز آمار و ارقام رسمی در این باره موجود نیست اما می توان احتمال داد که بخش مهمی از بزرگسالانی که در محیط های آموزشی کودکان و نوجوانان را آزار می دهند، دارای انحراف جنسی و اختلال روانی پدوفیلیا باشند. در بین حدود ۹۰۰ هزار کارمند رسمی نهاد آموزشی و ده ها هزار فرد دیگر که به شکل غیررسمی در حوزه آموزش فعال هستند، فراوانی افراد مبتلا به پدوفیلیا نمی تواند کم باشد. آخرین خبر منتشر شده از آزار جنسی در مدرسه معین در غرب تهران موجی از نگرانی و اضطراب و خشم را در جامعه دامن زد چرا که از اخبار پراکنده منتشر شده، می شد تصور کرد که نوع آزار جنسی مطرح شده کم تر نشان از مشخصات افراد مبتلا به پدوفیلیا را داشت و همین مسئله سطح واکنش ها را افزایش می داد. اخبار آزار جنسی به ندا،‌ دخترک روستای در زنجان، آزار جنسی نوجوانان توسط قاری مشهور قرآن سعید طوسی از جمله اخبار مهم یکی-دو سال گذشته بود که موج خبری عظیمی را ایجاد کرد اما کم تر به این موضوع پرداخته شد که: مشکل کجاست؟ و برای پیشگیری از وقوع چنین فجایعی چه باید کرد؟

مشکل کجاست؟

متاسفانه نهاد آموزش برنامه‌ریزی و دستورالعمل مدونی برای نظارت، پیشگیری و پیگیری این دست از آسیب ها را ندارد و در کنار آن نیروی مشاور آموزش دیده که توانایی، ‌دانش و انگیزه مواجهه روزانه و هفتگی با این شرایط را داشته باشد هم ندارد. عموماً این دست از آزار جنسی (به ویژه از نوع اول آن) در مدارس با شیو‌ه های کدخدامنشانه مدیریت مدرسه یا مجتمع آموزشی حل و فصل می شود. در نبود نظام مشاوره ای کارآمد،‌ روزآمد و دانش محور دامنه آسیب های این گونه آزار جنسی برای قربانیان آن بسیار گسترده می شود و تمام زندگی و آینده آنان را تحث تاثیر قرار می دهد.

در ده سال تدریس ام در مدارس مختلف دبیرستان و راهنمایی، حتی یک جلسه کارگاهی یا آموزشی درباره آزار جنسی برای معلمان مدارس و مناطقی که من هم جزو آن ها بودم، برگزار نشد و حتی یک جزوه یا مقاله آموزشی برای مواجهه درست با چنین موقعیت هایی در اختیار من قرار داده نشد. حداکثر تلاش برای افزایش مهارت‌ ها و توانایی معلمان در چنین شرایطی، تبادل تجربیات معلمان در قالب جلسات شورای معلمان و اشتراک راهکارها و روش های آزموده شده یا ابتکاری برای مدیریت این نوع روابط بین دانش آموزان بود. به غیر از نهاد آموزش و مراکز رسمی و غیررسمی آموزشی، خانواده‌ ها نیز اطلاع و حساسیت لازم در زمینه روابط ناسالم بین دانش آموزان را ندارند و اساساً بسیاری از آنان مانند مربیان آموزشی،‌ هیچ دانش و آموزشی در این باره ندیده‌ اند.

یکی دیگر از سرمنشا مشکلات، فقدان آموزش اطلاعات جنسی به دانش آموزان در مدارس و مراکز آموزشی است. سوال اساسی که: چرا آموزش اطلاعات جنسی جایی در برنامه های آموزشی مدارس ندارد؟ یک نوجوان و جوان در جامعه امروز ما چگونه باید دانش و اطلاعات درست و علمی و دقیق جنسی را به دست آورد؟ در تحقیقی که بین ۲۶۰۰ نفر از دانش آموزان دختر و پسر دبیرستانی شهرهای تبریز و ارومیه، در زمینه منابع کسب اطلاعات جنسی در میان نوجوانان اول دبیرستان انجام شده است، ۴۴ درصد دوستان، ۲۰ درصد کتاب، ۱۳ درصد والدین، ۱۱ درصد معلمان و ۹ درصد رسانه های مختلف مانند ماهواره و اینترنت را منبع کسب اطلاعات جنسی معرفی کرده اند. (۱)

امروزه یکی از کارکردهای نهاد آموزش در بیش تر کشورهای دنیا آموزش جنسی به دانش آموزان در سطوح مختلف است. به عنوان نمونه در مدارس آلمان این سرفصل های آموزشی به دانش آموزان آموزش داده می‌شود: «اطلاعات عمومی در مورد اندام های جنسی و کارکرد آنان، بلوغ و تغییرات اندام های جنسی در طول سال های زندگی، روابط جنسی زن و مرد، حاملگی و زایمان، بیماری های جنسی و راه های جلوگیری از آن ها، خشونت و سوءاستفاده جنسی». این را مقایسه کنید با ایران که یک دانش آموز یا نوجوان ایرانی تمام این اطلاعات را باید خودش از طریق دوستان یا اینترنت و یا شبکه های اجتماعی به دست آورد تا عمق فاجعه ای را که به شکل روزانه در جامعه ما در حال شکل‌گیری است، دریابید.

مشکل دیگر در ساختار حقوقی و قوانین و آیین نامه‌های بالادستی و پایین دستی در حوزه حقوق کودک و هم چنین نهاد آموزش است. سیستم حقوقی، مدنی و قضایی ما هنوز قوانین مستند و دقیق و کارآمدی برای حمایت از حقوق کودکان ندارد و لایحه حمایت از حقوق کودکان علی رغم گذشت سال ها، با بی توجهی مسئولان و نمایندگان در بایگانی‌ نهادهای سیاستگذار و قانونگذار خاک می خورد. علاوه بر آن در مجموعه قوانین و دستورالعمل های سختگیرانه و متحجرانه گزینشی آموزش و پروش که حداکثر تعرض و دخالت در حوزه شخصی در باب عقاید و افکار و رفتار و سبک زندگی را دارد، ‌نشانی از بندها و موادی که بتوان بر اساس آن مانع از ورود افرادی شد که دچار اختلالات رفتاری هستند و می توانند با رفتار پرخطر خود دانش آموزان را در معرض خطر قرار دهند.

چه باید کرد؟

مهم ترین کار تصویب لایحه جامع حمایت از حقوق کودک و گنجاندن موادی در آن است که دستگاه های حکومتی را موظف کند نسبت به تضییع حقوق کودکان و آزار کودکان از جمله آزار جنسی قوانین مشخص، ‌دقیق و سختگیرانه ای را به تصویب برسانند.

تهیه بانک اطلاعات آزارگران جنسی کودکان و نوجوانان و اتصال آنلاین مدارس به آن و دسترسی عموم خانواده ها به این بانک اطلاعاتی، نظیر آن چیزی که در بسیاری از کشورهای توسعه یافته عمل می شود.

گنجاندن آموزش اطلاعات جنسی به کودکان و نوجوانان در برنامه درسی و آموزشی تمام مقاطع از ابتدایی تا متوسطه دوم از اهمیت بسیاری برخوردار است. نهاد آموزش باید این مسئولیت را به عهده بگیرد و برای آن برنامه ریزی مدون و دقیقی داشته باشد. به غیر از این، نهاد آموزشی باید دستورالعمل مشخص و شفافی برای پیگیری بر موضوع آزار جنسی در مدارس و آموزشگاه های غیررسمی را تدوین و ابلاغ کند. این آیین نامه باید شامل ممنوعیت‌‌ طیفی رفتارها در محیط های آموزشی باشد؛ از جمله کادر آموزشی و اداری حق تماس با بدن دانش آموزان، ‌نوازش کردن،‌ دست زدن به اندام خاص،‌ روبوسی کردن و غیره را نداشته باشند و رفتار متقابل دانش آموزان هم در محیط مدرسه تابع ضوابط مشخص و ثابت و غیرقابل تفسیری باشد.

پانوشت:

۱ – بایدها و نبایدهای آموزش مسائل جنسی به کودکان، مهرخانه، ۲۷ فروردین ماه ۱۳۹۲

ماهنامه خط صلح – احمد مدادی

۱۵ مرداد / ۱۳۹۷

نظرات بسته است

جستجو
Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Post Type Selectors
آرشیو مطالب قدیمی