درباره خشونت کلامی علیه زنان از تریبونهای رسمی
عموماٌ ادبیاتی که زن را اغواگر معرفی میکند و مردان را از آنها برحذر میدارد، بخشی از تفکر مقصر انگاری زنان است که زنان را شیاطینی که منبع گناه و به انحراف کشاندن مردان هستند، تلقی میکنند. این ادبیات نماینده تفکری جنسیتزده و کاملاً کلیشهای و قالبی است که بدون قائل بودن به تمایز بین افراد، به صورت پیشفرض برخی صفات را به مردان و برخی را به زنان نسبت میدهد…
اخیراً خشونت کلامی علیه زنان از تریبون های مختلف شدت گرفته، از تحذیر قاضی ها از ناز زنان وکیل تا نسبت دادن ولنگاری و حیوان صفتی به زنان. در گفتگوی زیر که در هفته نامه “دهنگی کوردستان” منتشر شده، به این موضوع و چرایی آن پرداخته شده است.
عموماٌ ادبیاتی که زن را اغواگر معرفی می کند و مردان را از آنها برحذر می دارد، بخشی از تفکر مقصر انگاری زنان است که زنان را شیاطینی که منبع گناه و به انحراف کشاندن مردان هستند، تلقی می کنند. این ادبیات نماینده تفکری جنسیت زده و کاملاً کلیشه ای و قالبی است که بدون قائل بودن به تمایز بین افراد، به صورت پیشفرض برخی صفات را به مردان و برخی را به زنان نسبت می دهد. یکی از این صفات کلیشه ای که تفکر جنسیت زده به زنان نسبت می دهد، اغواگری است. برای همین بر اساس این کلیشه اگر زنی مورد سوء استفاده جنسی یا حتی تجاوز واقع شود، به جای آن که شخص مرتکب سرزنش شود، زن مقصر دانسته می شود که مرتکب اغواگری شده و محرک سوء استفاده یا تعرض خودش بوده است. این تفکر جنسیت زده و زن ستیز، عاملیت مردان در برخی انواع کجروی (فساد جنسی، تجاوز و خشونت) را نادیده می گیرد و وقتی خطایی رخ می دهد تمام بار تقصیر را به دوش زنان می اندازد و به طور اتوماتیک مردان را تبرئه می کند. تفکری که این ادبیات از آن صادر می شود، حضور زنان در حوزه عمومی و مشارکت اجتماعی زنان را به عنوان تهدید درک می کند و هر نقصان و ناهنجاری که رخ دهد را به حضور زنان مرتبط می کند. در موضوع فساد جنسی برخی از قاضی ها هم، به جای آنکه امکان سوءاستفاده از قدرت را از قضات سلب کند، زنان وکیل را مقصر می شمارد. چنین رویکردی، انزوای زنان و محروم کردن آنها از اشتغال و مشارکت اجتماعی را دنبال می کند . در اینجا هویت شغلی و حرفه ای وکلای زن را کمرنگ می کند و می خواهد این شائبه را ایجاد کند که وکلای زن با دانش حقوقی و توانمندی شان در وکالت بر رای قاضی تأثیر نمی گذارند بلکه این کار را از طریق جاذبه جنسی شان انجام می دهند. در واقع توانمندی زنان را به زیر سؤال می برد تا بعداً بتوانند امکان محدودیت وکلای زن را فراهم کند.