امروز:   فروردین ۱۰, ۱۴۰۳    
ما زنان در شبکه های اجتماعی
مارس 2024
د س چ پ ج ش ی
 123
45678910
11121314151617
18192021222324
25262728293031

مردم صلح‌طلب هم به مسلخ می‌روند

تنها جمهوری دمکراتیک افغانستان قربانی جهل جهادگرایان اسلامی نیست

سیه‌روزی مردم افغانستان از روزی شروع شد که دشمنی با یک حکومت دمکراتیک آغاز گردید. آفرینندگان تراژدی کشورهای امپریالیستی به سرکردگی آمریکا و گروه دیگری از کشورهای منطقه پاکستان، عربستان سعودی و جمهوری اسلامی ایران و دیگر مرتجعین ریز و درشت هستند که تحت لوای «جهاد برضد کمونیسم» زیر نام «مجاهدین افغان» جنگ صلیبی پلیدی را علیه مردم شعله‌ور ساخته‌اند…

پاکستان عملأ به مرکز تجمع، تعلیم و تجهیزات این نیروها مبدل شده. دخالت پاکستان بدون هرگونه پرده پوشیست. با دگرگون شدن ترکیب حاکمیت سیاسی در شوروی در اواخر دهه ۱۹۸۰ میلادی و بیرون رفتن ارتش ان کشور از افغانستان، با آن که دولت تحت رهبری دکتر نجیب الله با وجود جنگ توانست از یکسو اقدامات بسیارمفیدی دردفاع از مهاجمان ارتجاعی و بهبود زندگی مردم انجام دهد، متاسفانه ساقط شد. سقوط دولت نجیب الله آغاز مصیبتی بود. پس از آن سرکرده های مجاهدین (در حقیقت متجاوزین) که همگی از جانب سیا تجهیز شده بودند و بظاهر دیگر خصم مشترکی در میان نبود، به جان هم و به جان مردم افتادند و از افغانستان ویرانه ای آباد نا شدنی بجا گذاشتند. این سرزمین به معنای واقعی کلمه به ویرانه ای تبدیل شد. حتی کابل که تا آن زمان با وجود ارتش شوروی بخوبی دفاع می شد و از تعرض مصون مانده بود نبردگاه جنایت کاران گردید. تبهکاران با سلاح های سنگین آن را از هر سو آنگونه در هم کوبیدند که دیگر جز خرابه چیزی از آن باقی نماند. اما کار به همین جا ختم نشد. آمریکا (و متحدانش)، افغانستانی را میخواستند با دولتی ”مقتدر“ که بتواند در محیطی امن نفت و گاز آسیای میانه را از آنجا عبور دهد، پس طالبان را خلق کرد.

افغانستان پس از آغاز حمله‌های ”جهادگرایان اسلامی“ در زمان جمهوری دموکراتیک تا امروز کمتر روی آرامش به خود دیده است البته بیشتراین مردم بودند که زیر تیغ فاجعه آسیب دیده‌اند؛ از بی‌حقوقی و تبعیض و بی‌خانمانی و پناهندگی و مهاجرت گرفته تا فقر و ناامنی و بیکاری و ترور و تجاوز و ویرانی خانه و کاشانه و مرگ و میر. اکنون پس از سرنگون شدن حکومتِ طالبان، این گروه و دیگر جنگ‌ سالاران افغانستان همچنان به قدرت‌ نمایی و قتل و کشتار ادامه می‌دهند و دولت فرقه‌ گرا و متکی بر امپریالیسم نیز توان و امکان مقابله با آنها را ندارد.

نمونه فاجعه، گروه انتحاری اخیر در جشن عروسی شهرکابل که در آن ۶۸ نفر کشته و بیش از ۱۸۲ نفر مجروح شده اند ونمونه های بسیار دیگر وجود دارند از جمله گروه طالبان، هرچند این حرکت را نپذیرفت، ولی دوهفته گذشته با یک خودروی بمب‌گذاری شده به حوزه ششم پلیس و مرکز جذب نیروی ارتش حمله شد که در نتیجه ۱۴ نفر کشته و ۱۴۵ زخمی باقی گذاشت که بیشتراین قربانیان غیر نظامی ومردم رهگذر بوده اند. گروه بنیانگرای اسلامی «داعش» جای خالی طالبان را پر نموده ومسئولیت حمله به این جشن را پذیرفت و با انتشار خبرنامه‌ای عکس مهاجم و نام او «ابو عاصم» از پاکستان را منتشر ساخت.

گزارش ۱۶ حمله دیگر درماههای گذشته وبه آتش کشیدن مدرسه بزرگ دختران حمله به بیمارستان و اخیرا درجشن پیوند عشق و زندگی در شهر کابل، با توجه به اینکه دولت افغانستان درمهرماه امسال به مناسبت ۱۰۰ – مین سالروز استقلال و همزمان با انتخابات ریاست جمهوری که برگزار می شود و روزی که مردم افغان درماتم بدست آوردن استقلال، و سوگ خاک سپاری فرزندان خویش به جای تجلیل از روز استقلال هستند وخون ازچشمانشان جاریست.
گناه امان الله خان ناجی استقلال افغانستان این بود که در سال ١۹١۹ استقلال کشوررا از سلطه انگلیس اعلام نمود و به انجام یک سری اصلاحات برای نوسازی افغانستان دست زد، قانون اساسی را تدوین کرد، تجارت با اروپا، آسیا، و…. اقدام نمود، حقوق زنان را توسعه داد، واز همه مهمتر، در سال ١۹۲١ دوستی با مسکو را امضاء نمود که هیچگاه لندن اورا نبخشید!
اما درشرایطی که ده ها کشور، به رهبری امپریالیسم امریکا تحت عنوان “محافظت” و تدابیر شدید امنیتی نتوانسته است شهروندان را از آسیب های دهشتناک جنایتکاران مصون بدارد. حتی در درگیری بین مردم وسربازان آمریکایی با کشته شدن مردم، مجرمین در افغانستان محاکمه نمی شوند (قابل توجه طرفداران امپریالیسم که از واژه «اشغال» خود داری می کنند) انفجارها دراین”محافظت” ادامه دارد.
خسارت جانی با هزاران زن و مرد و کودک و کهنسال که به آرزوی سپری نمودن یک زندگی عادی توسط انسان نمایان در جنگ اعلام نشده پس از کنار زدن «جمهوری دمکراتیک افغانستان» آمارقربانیان براساس گزارش سازمان ملل، در نیمه اول سال ۲۰۱۹ میلادی،۳۱۸۲ نفر بود، که در جنگ علیه گروه‌های شبه‌ نظامی کشته یا زخمی شده‌اند.

نشست-دهها حزب اسلامی و طالبان درمسکو حتی بیانیه مشترک درسال ۲۰۱۹جهت تحقق صلح پایدار و سراسری در افغانستان، اراده کامل حاکمیت ملی، زمینه‌سازی برای خروج کامل نیروهای خارجی از کشور، تحکیم وحدت ملی، فراهم کردن مشارکت همه مردم در زندگی سیاسی به منظور تامین عدالت اجتماعی، رعایت تعالیم دین مبین اسلام (البته نه به شکل تروریستی) و ارزش‌های پسندیده ملی، جلوگیری از تکرار تلخ چند دهه اخیر، درک و احترام متقابل بین افغان‌ها و پذیرفتن یکدیگر به توافق رسیدند، درعمل با عملیات انتحاری زیرپا گذشته شد ومعلوم نیست چه کسی پاسخگو آن خواهد بود؟! (در نشست قبلی مسکو، نمایندگانی از ایران، چین، پاکستان، تاجیکستان، ازبکستان، ترکمنستان، قزاقستان و هند نیز شرکت داشتند اما دولت آمریکا از حضور در این نشست اجتناب کرد).

رفقای افغانی یاد آور می شوند: “حملات تروریستی زمانی صورت می گیرد که دولت دست نشانده در ماههای گذشته بدستور اشرف غنی، حامی طالبان قریب ۱۰۰۰ تروریست را از زندان آزاد کرد وهفته گذشته نیز تعداد ۳۵ نفر دیگر آزاد گردیده اند، و اضافه می نمایند امریکا پشت در های بسته با گروه های تروریستی مذاکره را ادامه میدهد، وتردید نداریم که دولت دوقلو استعماری کابل به رهبری اشرف غنی، وعبدالله عبدالله، تکنو کرات تربیت شده امریکا، که بخشی از گروه های جهادی – (جهاد امریکایی) با استعمار امپریالیسم همراه نباشند…… و برمبنای اسناد ومدارک تاریخی با صراحت ابراز می داریم «مسئول مستقیم نسل کشی افغانها امپریالیسم امریکا ومتحدین آن شامل گروه های بنیانگرای اسلامی در افغانستان هستند»….. «افغانستان قربانی توطئه استعماری است آمریکا خواهان بر قراری صلح و پایان دادن به اشغال کشور نیست».(نقل از صفحه فیس بوک عارفه و رحمت ایماق)
عبدالله نایبی- رئیس حزب نوین مردم افغانستان می گوید:

صورتِ کُلیِ نظام سیاسیِ کنونیِ افغانستان توسط آمریکا- ناتو هنگامی طرح‌ریزی شد که از پی رویداد ۱۱ سپتامبر فرمانروایی طالبان در کابل شکست خورد و مجاهدین برای بارِ دوم بر ویرانه‌های سرزمین افغان‌ها حاکمیت یافتند. خلأ قدرت و نبودِ دستگاه دولتی معضلی را در برابر کارگزاران ناتو- آمریکا قرار داد آمریکا- ناتو زیر شعار مبارزه با تروریسم، دفاع از حقوق بشر و به‌ویژه استقرار دموکراسی، به افغانستان لشکرکشی کردند. با آن‌که پیش کشیدن شعار استقرار دموکراسی یک عوام‌فریبی محض هست و تنها به‌خاطر جلب اذهان عامهٔ جهانی در جهت پشتیبانی از اشغال افغانستان مطرح گردیده، ناتو- آمریکا ناگزیر است با به‌قدرت رساندن گروه‌های جهادی، با برخی اقدامات نمایشی و شکلی در راستای ایجاد یک دستگاه دولتی دست بزند نظام سیاسی افغانستان بر اساس نظام سیاسی آمریکا برگزیده شد و قانون اساسیِ جدید کشور نظامِ ریاستی را برای متمرکز ساختن قدرت مسجل ساخت و پارلمان فقط برای تصویب قوانین درنظر گرفته شد وتحت عنوان حکومت، مرجعِ تعیین‌کنندهٔ پراکندگیِ قدرتِ گروه‌های جهادی که در محلات مختلف کشور حاکمیت داشته اند، ایجاد یک نظامِ متمرکزِ مبتنی بر اراده مردم افغانستان کاملاً مغایرت داشت. تناقض بین منافع گروهی- محلیِ سرورانِ جهادی و پا گیری یک دولت متمرکز، گره اساسی و معضلات سیاسی تحت اشغال آمریکا و ناتو در افغانستان شد. (ادامه مطلب را می توانید در شماره ۱۰۳۰ نامه مردم ۲ مرداد ۱۳۹۶«وضعیت کنونی جامعه افغانستان» نوشته: عبدالله نایبی – رئیس حزب نوین مردم افغانستان پیگیری نمائید.

در بازی راهبردی «جنگ و صلح» یک محور اصلی وجود دارد و آن ممانعت از اتحاد ملی جهت برقراری یک «دولت دمکراتیک» در افغانستان است.
اکنون اتحاد شوروی سوسیالیستی وجود خارجی ندارد و امپریالیست ها به سرکردگی آمریکا گروه های جهادی را به هدف مبارزه«علیه کمونیسم» بعد از ۲۸سال به قدرت رساندن ویا ۱۹ سال اشغال مستقیم افغانستان، با حمایت از بنیانگرایان اسلامی همچنان ازبرقراری یک حاکمیت ملی و دمکراتیک وحشت دارند. چرا که پس از ۴۱ سال«جمهوری دمکراتیک افغانستان» نقش تاثیر گذار صلح و عدالت اجتماعی در منطقه را داشته است.
این نگرانی را می توان از زبان سخنگویان رسانه های امپریالیستی بی بی سی فارسی که به مناسبت ۴۰ – مین سالگرد انقلاب ثور تحت عنوان «کودتا گران وارتباط فکری آنان با حزب توده ایران» در یافت نمود. نگارنده بی بی سی فارسی می گوید:“داشتن آثار نورالدین کیانوری، دبیر اول حزب توده ایران، امیر نیک آیین، احسان طبری و بخصوص “کاپیتال” مارکس با ترجمه ایرج اسکندری از افتخارات نیروهای چپ افغانستان بود. آثار تولید شده توسط حزب توده همیشه در نهادهای سازمانی نیروهای چپ دست به دست می‌شد. نوشته و مجلات حزب توده سالها بود که به خلوت جریانهای چپ افغانستان راه یافته بود”
“سابقه فعالیت طولانی حزب توده که از مهرماه ۱۳۲۰ آغاز شده بود و نوپا بودن جریان چپ افغانستان شکی در این باقی نمی‌گذارد که حزب توده به دنبال ترویج و گسترش افکار کمونیستی در افغانستان بوده است” و…

یکی از شیوه های تبلیغی رسانه های امپریالیستی نمونه «بی بی سی فارسی» به انحراف کشاندن جنبش های رهایی بخش ضد امپریالیستی، جنبش های اجتماعی وسیاسی، جنبش صلح طلبانه و عدالت خواهانه در کشورهای شرقی می باشد که با ریشه تاریخی، فرهنکی و ارزش های مذهبی، مبارزه را پیش برده اند. بی جهت نیست استراتژی ضد کمونیستی آمریکا ومتحدان اروپا یی با راهبردی «اسلام سیاسی» و ارتجاعی ترین گروه ها چون القاعده، طالبان، بوکوحرام و داعشی ها همسویی دارد نه حکومتی چون (شاه امان الله) که دقیقا ۱۰۰ سال پیش برای کسب استقلال از سلطه انگلیس پایه گذاری شد. نمونه نامۀ شاه امان الله خان به ولادیمیر لنین بعد از کسب استقلال اولین کشوری که دولت نوپای امانی با آن مناسبات برقرار نمود، شوروی بود. آنکشور تحت رهبری«و. ا. لنین» نخستین دولتی بود که استقلال افغانستان را به رسمیت شناخت و در ٢٨ فوریه ١٩٢١ معاهده دوستی بین دو دولت به امضا رسید. به گزارش روزنامه «پراودا» (١٧ اکتبر ١٩١٩)، به تاریخ ١۴ اکتبر١٩١٩، «محمد ولی خان دروازی» در مسکو با ولادیمیر ایلیچ لنین دیدار نمود و پیامی از جانب شاه امان الله به دولت شوروی رساند. «و . ا . لنین» نماینده افغانستان را با این بیان استقبال نمود:
«من بسیار خرسندم که در پایتخت سرخ دولت کارگران و دهقانان، نماینده ملت دوست افغانستان را که تحت ستم قرار داشته علیه ظلم امپریالیسم می‌جنگند، می‌بینم».

ولی خان دروازی از و. ا. لنین تقاضا نمود:
«ما دست دوستی بسوی شما دراز نموده ایم تا به کمک شما شرق را از یوغ امپریالیسم نجات دهیم» متن انگلیسی یکی از نامه های امان‌الله خان به لنین که درتاریخ ۱۸ اگوست ۱۹۲۰ ارسال گردید در سایت«ویکی ریسورس» انتشار یافته است
با توجه به این در قرن بیست ویکم نمی توان از کمونیسم هیولا ساخت و مبارزه طبقاتی را که اکنون در سراسر جهان با عنوانهای مختلف بدون ذکر نام در جریان است با سرکوب سد نمود ویا در حالیکه حتی صاحبنظران اسلامی نیزتاثیر دستاورد های انقلاب سوسیالیستی را کتمان نمی‌کنند(مصاحبه به مناسبت ۱۰۰ سالگی انقلاب اکتبر بی بی سی فارسی) فهرست خلاصه شده آن نظر بشرح زیر است:

عدالت طلبی و مساوات؛ یکی از تاثیرات مثبت انقلاب اکتبر در میان اقوام مختلف افغانستان بود.

احزاب چپ در افغانستان، با الهام از این انقلاب توانستند تا حد زیادی در آن زمان مرزهای تعصب و برتری جویی‌های قومی و زبانی را بشکنند تا در کل، یک ساختار اجتماعی که در آن شماری همیشه حاکم و عده‌ای همیشه محکوم بودند از میان برداشته شود.
حزب دمکراتیک خلق افغانستان توانست زمینه رشد و مطرح شدن شخصیت‌های توانا از اقوام مختلف را در ساختار سیاسی و در رده‌های مهم تصمیم گیری، هم در حزب و هر در حکومت فراهم سازد.
پایان انحصار خانوادگی قدرت؛ برای نخستین بار این حزب (دمکراتیک خلق افغانستان) توانست قدرت را از یک خانواده بیرون کند. سکان حکومت برای نخسیتن بار دست یک حزب سیاسی قرار گرفت.
حقوق مساوی زنان و آموزش گسترده آنها؛ یکی از پیامد‌های بسیار روشن در سراسر افغانستان بود. سیاست‌های حزب دمکراتیک خلق برای زنان افغانستان تاریخ‌ساز بود. شمار زیادی از زنان وارد سیاست شدند. فعالیت‌های اجتماعی آنها افزایش یافت. دوره‌های آموزشی برای کهن‌سالان تدبیر دیده شد و نگاه غیر جنسیتی حزب به زنان باعث پیشرفت آنها شد. ارزش کار زن هم در خانه و هم در بیرون یکسان پنداشته شد و زنان توانستند به سرعت در سطوح بالای تصمیم گیری راه یابند.
ساده زیستی؛ سیاستمداران و دولتمردان چپگرا، بدون داشتن تجمل. این وضعیت در مقایسه با آنچه در زمان کنونی جریان دارد قابل تقدیراست.

ختم کلام:
نگارنده ترجیح داد با نظر گاه دوستان مترقی افغانی این مقاله را به پایان برسانیم:
دولت دست نشانده به مردم افغانستان متکی نیست وملت به آنان اعتماد ندارند، مادر وطن با تن خونین بطور جدی ازما میطلبد تا صف منسجم مبارزاتی خویش را برای ایجاد یک الترناتیو ملی وانقلابی، با اتکاء به مردم زحمتکش افغانستان ایجاد نمائیم. ما پاسخگو هستیم و همه سازمان ها و نیروهای مترقی که خواهان آزادی، استقلال وتمامیت ارضی افغانستان هستند در برابر تاریخ مسئولند.

اکیدآ تاکید مینمایم، هیچ یک از نیروها وشخصیت های سیاسی به تنهائی نمیتوانند در راه به ثمر رساندن مبارزات بزرگ ملی ومیهنی موفق گردند. افتراق وجدائی نیروهای ملی ونهادهای اگاه، خواسته توطئه گران بین المللی و ارتجاع بومی است.

تهیه و نگارش:

م. چابکی

۳شهریور ۱۳۹۸

برابر با ۲۵/۰۸/۲۰۱۹

نظرات بسته است

جستجو
Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Post Type Selectors
آرشیو مطالب قدیمی