امروز:   فروردین ۳۰, ۱۴۰۳    
ما زنان در شبکه های اجتماعی
آوریل 2024
د س چ پ ج ش ی
1234567
891011121314
15161718192021
22232425262728
2930  

چرا با موتورسواری ما زنان مخالفت می‌کنند؟

وضعیت ایده‌آلی برای جامعه نیست که خیابان‌ها از زنانی پر بشوند که راکب موتورند و در ترافیک سنگین میدان‌های اصلی، از لای ماشین‌ها ویراژ می‌دهند و رد می‌شوند. چشمی که به حضور حاشیه‌ای زنان عادت کرده است، چگونه می‌تواند چنین صحنه‌هایی را تحمل کند؟ این نگاه همان نگاهی است که تا امروز مشارکت زنان در بازار کار را به طور چشمگیری پایین نگه داشته است (حتی پایین‌تر از میانگین مشارکت اقتصادی آنها در خاورمیانه و شمال آفریقا)

 

 

***

 

 

هنوز در کلانشهری چون اصفهان، دوچرخه‌سواری ما زنان ممنوع است که پیرو شکایت زنی (از همین شهر) مبنی‌بر صادر نشدن گواهینامه موتورسواری ازسوی نیروی انتظامی، دیوان عدالت اداری حکم به صدور گواهینامه می‌دهد. طبق شرع اسلام، سواری کردن زنان حرام نیست؛ با این حال با لزوم حفظ حجاب و عفاف در جامعه اسلامی،‌ دوچرخه‌سواری و صد البته موتورسواری نابهنجار تلقی می‌شود.

زنان از این فعالیت با شائبه «تبرج» یا خودنمایی و تحریک مردان نهی می‌شوند. این اولین و مهم‌ترین دلیل مخالفت با سواری آنهاست. دلیل دوم کاملاً برعکس است و ناظر به تحریک‌‌پذیری خود آنها از نشستن روی موتور است (با استناد به حکم نشستن روی زین). همواره حساسیت زیادی روی ساختار و فیزیک زنان در سطح جامعه وجود دارد و هیجان و تحریک جنسی در زنان گاه حتی آسیب‌زاتر از آن در مردان تلقی می‌شود (تابوی بکارت این حساسیت را به خوبی نشان می‌دهد). دلیل سوم این است که موتور وسیله نقلیه سنگینی است و اگر قرار است زن پشت آن بنشیند باید نمونه‌ سبک‌تری را به کار بگیرد که نشستن بر آن آسان‌تر باشد و به راحتی واژگون نشود!

اما زنی که با حجاب اسلامی رانندگی می‌کند، دوچرخه‌سواری می‌کند و ترک موتور (پشت راکب مرد) می‌نشیند، با راندن موتور چه خطر جدیدی می‌تواند برای امنیت و فرهنگ جامعه داشته باشد؟ یا آمار و ارقام کدام گزارش علمی تأثیرات سواری را بر تحریک‌پذیری مرضی زنان و آسیب‌های اجتماعی پس از آن تأیید می‌کند؟ یا زن ایرانی به لحاظ جسمی چه ضعفی دارد که مرد ایرانی یا زن خارجی برای موتورسواری ندارد؟

شاید چیزی که جامعه و قانون بیشتر از هر چیزی از آن می‌ترسند، نه نگرانی برای به خطر افتادن عفت عمومی و نه تردید در توانایی زنان برای کنترل موتورسیکلت است؛ چراکه در نمونه‌های مشابه، زنان با عملکردشان این طرز فکر را بی‌اعتبار کرده‌اند. نگرانی اصلی این است که نکند زنی که تا به حال پشت سرپرست مردی می‌نشسته و سفت او را می‌گرفته که نکند بیفتد، پس از این قرار است به تنهایی و با اتکای به خود این وسیله نقلیه نسبتاً پرخطر را هدایت کند! این پیوسته کم شدن وابستگی زنان به مردان نشانه خوبی نیست!

وضعیت ایده‌آلی برای جامعه نیست که خیابان‌ها از زنانی پر بشوند که راکب موتورند و در ترافیک سنگین میدان‌های اصلی، از لای ماشین‌ها ویراژ می‌دهند و رد می‌شوند. چشمی که به حضور حاشیه‌ای زنان عادت کرده است، چگونه می‌تواند چنین صحنه‌هایی را تحمل کند؟ این نگاه همان نگاهی است که تا امروز مشارکت زنان در بازار کار را به طور چشمگیری پایین نگه داشته است (حتی پایین‌تر از میانگین مشارکت اقتصادی آنها در خاورمیانه و شمال آفریقا)، همچنان‌که به زنان اجازه نمی‌دهد جز به حرفه‌های محدودی اشتغال داشته باشند و به حقوق و مزایای محدودتری رضایت بدهند.

این مطالبه‌گران موتورسواری همان‌هایی هستند که پشت درِ استادیوم‌ها ساعت‌ها می‌ایستادند و در خستگی سکویی پیدا می‌کردند و می‌نشستند؛ اما به خانه‌هایشان برنمی‌گشتند. کی دیگر می‌شود این جماعت را از رفتن بازداشت؟! هرچند شهر هنوز خالی نیست از ناسزاگویان سبقت‌بگیر از هر راننده زنی که گمان می‌کنند راهشان را بند کرده است. راحت‌تر می‌شود تصور کرد که ایشان با تغییر پوشش زنان و برداشتن حجاب کنار بیایند تا تغییر جایگاه و نقش اجتماعی آنها.

سارا صحرا نورد فرد – بیدارزنی

۱۰ شهریور ۹۸

نظرات بسته است

جستجو
Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Post Type Selectors
آرشیو مطالب قدیمی