امروز:   اردیبهشت ۲۴, ۱۴۰۴    
ما زنان در شبکه های اجتماعی
می 2025
د س چ پ ج ش ی
 1234
567891011
12131415161718
19202122232425
262728293031  

آزار جنسی در آکادمی و معنای آن

سوال اصلی من در این یادداشت این هست که چرا آزار و تعرض جنسی در میان استادان دانشگاه و در فضای آکادمی هم بسیار گزارش شده است. به عبارت دیگر مردانی که انتظار می‌رفت همراهانی باشند در مبارزه با نابرابری جنسیتی، چگونه خود به آزارگر زنان و آن هم آزارگری جنسی تبدیل شده اند؟…/

****

«دکتر ناهید مطیع – آذرماه ۱۴۰۰»
در شهریور ماه سال گذشته، مجموعه روایت‌هایی از آزار جنسی مردان بر زنان در فضای شبکه‌های اجتماعی منعکس شد که به «می تو یا من هم» ایرانی معروف شده است. روایت‌هایی که بازگوکننده آزار جنسی مردانی بود که در نگاه اول به نظر می‌رسید در حوزه‌های فرهنگی و هنری و رسانه‌ای جایگاهی داشتند. اما بررسی من از صدوچهل روایت آزاری که در فضای عمومی یا توییتر استخراج شد، نشان داد که ۸۴ درصد روایت‌ها در فضایی آموزشی و در یک ارتباط آموزشی بین استاد و دانشجو، سرپرست و دستیار، هنرجو و استاد، آموزگار و دانش‌آموز اتفاق افتاده است. یعنی در فضایی که بطور عرفی و حرفه‌آی مراقبت از دانش‌آموخته‌گان وظیفه تعلیم‌دهنده است.

سوال اصلی من در این یادداشت این هست که چرا آزار و تعرض جنسی در میان استادان دانشگاه و در فضای آکادمی هم بسیار گزارش شده است. به عبارت دیگر مردانی که انتظار می‌رفت همراهانی باشند در مبارزه با نابرابری جنسیتی، چگونه خود به آزارگر زنان و آن هم آزارگری جنسی تبدیل شده اند؟ در اینجا من با توسل به نظریه به هم‌ریختگی نهاد‌های اجتماعی این فرضیه را مطرح می‌کنم که فشارهای وارده به نهاد‌های آکادمی و بخصوص دانشگاه‌ها و از جمله علوم انسانی‌ها برای «اسلامی شدن» می‌تواند فروپاشی نهاد آموزشی در ایران را گسترده‌تر کند. یعنی در اینجا نهاد حکومت با فشار از بالا برای اسلامی کردن آکادمی راه را برای گسترش بی‌هنجاری اجتماعی و بروز انواع آسیب‌ها در آکادمی فراهم کرده است.

یکی از تحقیقات مورد بررسی من به مطالعه دگرگونی فرهنگی در سه نسل از استادان علوم اجتماعی در دانشگاه‌های دولتی می‌پردازد. بدین معنا که نشان می‌دهد که هر چقدر از استادان نسل اول فاصله گرفته و به استادان نسل فعلی یا سوم نزدیکتر می‌شویم اولا شاهد تغییر فرهنگ دانشگاهی در طی سال‌های اخیر هستیم، این تغییر در قالب گذار فرهنگی پیرامون مقوله هسته «جذب، ارزیابی و ارتقاء علمی» ترسیم می‌شود که حاکی از بی‌هنجاری فرهنگ تولید و انتقال دانش است. در اینجا هدف از تولید دانش در مقالات و پژوهش‌های دانشگاهی نه کشف حقیقت و نه نوآوری بازاری است بلکه انگیزه مقاله‌نویسی و پژوهش، کسب ارتقا و امتیاز است تا استادان را به رتبه بالاتری برساند. ثانیا هر چقدر به استادان نسل سوم نزدیکتر می‌شویم، زوال اخلاقی و منشی ایشان در ارتباط با دانشجویان بیشتر می‌شود.

یافته‌های این تحقیق نشان می‌دهد که در نسل اول استادان، انتقال دانش به شاگردان توام با رعایت معیارهای اخلاقی، مراقبت و شاگردپروری است. در حالیکه این روند در میان استادان نسل سوم رنگ باخته و تعامل بین استاد و دانشجو از شاگردپروری به استادپذیری تغییر یافته است. بدین معنا که تعامل استاد و دانشجو نه تنها کاهش یافته بلکه این تعامل نه به خاطر کسب دانش و اخلاقیات بلکه به خاطر گرفتن نمره و مدرک دانشگاهی است. بعلاوه کاهش سواد آکادمیک که بر دانش‌افزایی، نقد، خلاقیت و رفتار دمکراتیک استوار است در این گذر نسلی مشهود است. در عوض به جای سواد آکادمیک با گسترش سواد صوری مواجه‌ایم. یعنی این استادان آشنایی بیشتری با فوت و فن‌های شناختی، ارتقایابی، تکنیکی و رزومه‌سازی دارند. بنابراین با گسترش نوعی علم مرده که مبتنی بر فاصله گرفتن از جامعه و تثبیت و تقویت وضع نابرابری‌های موجود است مواجه هستیم که در آن اثری از مهارت‌های لازم زندگی همچون کار گروهی و همکاری، کنترل خشم و رواداری، احترام به گروه‌های متفاوت مذهبی، جنسیتی و قومی و در یک کلام تثبیت و پذیرش رفتار مدنی در آن وجود ندارد.

کانال علمی مطالعات زنان

۱۶ آذر ۱۴۰۰

نظرات بسته است

جستجو
Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Post Type Selectors
آرشیو مطالب قدیمی