من محرم ندارم، من زنم…
قبل از اینکه طالبها بیایند، شاغل بودم و کمی پول داشتم. خیلی رقتبار است، الان نمیتوانم نیازهای ابتدایی کودکم را برطرف کنم اما باز هم زندگی میگذرد. بزرگترین نگرانی فعلیام کرایه خانه است، درمورد خورد و خوراک چندان نگرانی ندارم؛ دو نفریم، یک روز نان خشک میخوریم و روزی دیگر غذای بهتر…./
****
گفت و گوی امتداد با زنی در کابل در اعتراض به سیاستهای طالبان علیه زنان افغانستانی، لباس مردانه پوشید و برای خرید به بازار رفت:
ثمر فاطمی: «یک روز زندگی کردن بهتر از صد سال زندگی با خفت و خواری است. ما یک روز به دنیا آمدهایم، یک روز هم میمیریم. اگر قرار باشد من قربانی شوم برای اینکه دنیا و جهان بفهمد که چه اتفاقی در افغانستان افتاده و طالبان با ما چه میکنند، قربانی شدن را به جان میخرم و قسم میخورم که با این مساله مشکلی ندارم. یک روز به دنیا آمدهام و یک روز از دنیا میروم و چه مرگی قشنگتر از اینکه کسی برای هدف والایی خودش را قربانی کند. من از مرگ نمیترسم». این صحبتهای زنی افغانستانی است که تصمیم گرفت در اعتراض به دستورالعمل جدید طالبان که حضور زنان را در تاکسیها، خیابانها و جادهها به بودن محرم در کنار آنها مشروط کرده است، موهای سرش را بتراشد، لباس مردانه بپوشد و به بازارهای کابل برود.
نامش را میگذارم طیبه. مثل دهها زن افغانستانی که در طول ماههای گذشته مجبور شدم برای حفظ جان و امنیتشان نام دیگری برایشان انتخاب کنم. از شغل و گذشته و جزییات زندگیاش هم آنهایی که امنیتش را به خطر میاندازند، پیش خودم نگه میدارم. زنی است سرپرست خانواده، کودکی دارد که مسئولیت زندگی و جان او را هم برعهده دارد. طالبان که افغانستان را اشغال کردهاند، برای حفظ جان خود و اعضای خانوادهاش از شهر کوچکشان که همه در آنجا میشناختندش بیرون زده و حالا در کابل خانهنشین شده و با فرزندش تنها زندگی میکنند: «قبل از اینکه طالبها بیایند، شاغل بودم و کمی پول داشتم. خیلی رقتبار است، الان نمیتوانم نیازهای ابتدایی کودکم را برطرف کنم اما باز هم زندگی میگذرد. بزرگترین نگرانی فعلیام کرایه خانه است، درمورد خورد و خوراک چندان نگرانی ندارم؛ دو نفریم، یک روز نان خشک میخوریم و روزی دیگر غذای بهتر. گشنه میخوابیم اما به باور من گشنگی آدم را نمیکشد. چیزی که الان من را آزار میدهد این است که یک زندانی هستم که به خاطر سلامتیام و برای اینکه کودکم را بدون مادر نکنم، خودم را در خانه حبس کردهام».
طیبه درباره اینکه چرا تصمیم گرفته چنین اقدام اعتراضیای را انجام دهد، میگوید: «در فیسبوک گروه زنانهای داریم که بیش از ۶۱ هزار نفر عضو آن هستند. بعد از اینکه طالبان دستورالعملی صادر کردند که زنان نمیتوانند بدون محارم خود سوار تاکسی شوند، تعداد زیادی در آن گروه پست گذاشتند که طالبها ماشینهایشان را نگه داشته بودند و رانندهشان را کتک زده که چرا این زنان را بدون محارم سوار ماشینشان کردهاند. خود من هم که در این مدت چندباری به شهرمان رفته بودم، به دلیل نداشتن محرم با مشکلات زیادی مواجه شدم. این موضوع برای من خیلی درد بزرگی بود. من آدمی هستم که سفرهای خارجی داشتم و در کشورم ماهی یکی-دوبار به ولایتهای دیگر سفر میکردم. وقتی دیدم که این گفته جدید طالبان توصیه نیست و دستورالعملی است که قرار است همگانی شود، خیلی ناراحت شدم. افغانستان فقط کابل نیست؛ در ولایتها و شهرهای دیگر افغانستان این مساله بسیار جدی است و زنان نمیتوانند بدون محرم در شهر و بازار تردد کنند. همه اینها باعث شد تصمیم بگیرم که صدای اعتراضم به این دستورالعملها را به گوش دیگران برسانم و به طالبان بگویم شما این همه سال کشتار و جهاد کردید و بسیاری از مردان افغانستان به نحوی یا به خاطر شما کشته یا از کشور بیرون شدهاند و الان زنان زیادی هستند که بدون محرم در افغانستان زندگی میکنند، پس وقتی میگویید باید با محارم خود از خانه بیرون بروند کسانی که مثل من محرمی ندارند، چه باید بکنند؟»
احساسش درمورد اخباری که هر روز دایره حضور زنان در جامعه را تنگتر و آنها را خانهنشینتر میکند «اسارت و درماندگی» است: «هرچند من به خاطر مسائل امنیتی همین حالا هم از خانه بیرون نمیروم اما تصمیم گرفتم لباسهای مردانه بپوشم، به نقطه کلیدی شهر بروم، قدم بزنم و عکس بگیرم و اعتراضم را نشان دهم. من آدم جسوری هستم. دوست دارم در زندگی ریسک کنم. فکر میکنم نیاز بود که من این خطر را به جان بخرم. نیاز بود که یک نفر درمقابل این وضعیت پیش آمده صدایش را بلند کند. کسانی که فعلا در افغانستان هستند، از جمله خود من به دلایل زیادی نمیتوانیم اعتراضمان را مطرح کنیم. زمانی که من لباس مردانه پوشیدم، فرزندم گریه کرد و التماس کرد و گفت: «مامان توروخدا نرو بیرون، طالبان تورا میکشند». حس فرزندم به من خیلی درد داد، بغلش کردم و گفتم نه، کسی با من کاری ندارد، میروم و زود برمیگردم. اما او آنقدر ناراحتی کرد که بلاخره تصمیم گرفتم او را هم با خودم ببرم.»
سوار تاکسی میشوند تا خود را به نقطه کلیدی شهر و بازار برسانند، مسیری که در آن طیبه «حس بد و ترس عجیبی» را تجربه کرده: «خودم را در چند قدمی مرگ، تجاوز و یا هرچیز دیگری میدیدم. از دوست همراهم که یک زن بود، خواسته بودم تا موبایلش را آماده کند تا هر اتفاقی که افتاد و اگر طالبان خواست من را بازداشت کند یا بزند، ویدیو بگیرد تا اعتراض من بینتیجه نماند. نهایتا ما به جایی که میخواستیم رسیدیم و از ماشین پیاده شدیم. مردم من را دیدند؛ بعضیها خندیدند و برخی با حس دلسوزی به من نگاه کردند. آن لحظه، خیلی سخت بود. در مسیر برگشت چند ایست بازرسی طالبها هم بود اما من سعی کردم تماس چشمی با آنها نداشته باشم. کلاه داشتم، ماسک هم به صورتم زده بودم و سرم را پایین گرفته بودم. با همه اینها ترس و اضطراب عجیبی را تجربه کردم اما خوشبختانه طالبان نتوانست من را شناسایی کند و به خانه برگشتم.»
طیبه وقتی به خانه برگشته، لباسهای مردانه را از تنش درآورده، مقابل آینه ایستاده و به آنچه از سر گذارنده فکر کرده: «فکر کردم شاید من از دید خیلی از مردم کار خیلی بدی کرده باشم؛ چون مردم کشور من مذهبی و افراطی هستند و به باور آنها مردی که لباس زنانه بپوشد و زنی که لباس مردانه بپوشد، خدا و پیامبرش را قبول ندارد اما با خودم فکر کردم که کار من خیلی بهتر از طالبانی است که در طول این سالها لباس زنانه پوشیده و عملیات انفجار و انتحار انجام دادهاند.»
او حالا دوباره در خانهنشین شده و اخبار اعتراضش که در فضای مجازی دست به دست میچرخد، با دقت رصد میکند. طیبه از آنچه انجام داده خوشحال است، خوشحال است و امیدوار، امیدوار به اینکه این اقدامش که ممکن است خطرات زیادی برایش به وجود بیاورد، نتیجه بدهد و بلاخره جهان صدای آنها را بشنود: «خیلی خوشحالم و حس خوبی دارم که مردم از این کار من استقبال کردهاند؛ درست است که برخی به من توهین کردهاند و گفتهاند این کار را برای کیسسازی برای مهاجرت یا از روی بیحیایی انجام دادهام ولی عده زیادی که درک و منطق داشتند، من را تشویق و از من حمایت کردهاند. من خیلی خوشحالم، من مثل یک زندانی و آدم ترسو گوشه خانه پنهان شده بودم اما حالا قدم بزرگی برداشتهام و امیدوارم نتیجه خوبی بدهد. امیدوارم دنیا بفهمد که ما اگر مسلمان هستیم، باید آزادی داشته باشیم. کشورهای مسلمان دیگری هم هستند اما آزادیهای فردی و اجتماعی برای افراد وجود دارد ولی ما محکومیم که مسلمانیم و طالبان که خود را نماینده خدا میداند، حتی آزادیهایی که اسلام داده را هم برای ما محدود میکنند.»