بی عدالتی آموزشی، کالایی شدن آموزش و از دسترس خارج شدن پزشکی
سیطره نظام سرمایه داری و محوریت یافتن پول در جامعه موجب شده است، علاقه به پزشکی و احساس تعهد به جامعه و کمک به دردمندان کمتر از گذشته در انتخاب رشته پزشکی نقش داشته باشد. در واقع سویه های خیرخواهانه و اخلاقمدارانه در انتخاب پزشکی کمرنگ تر از گذشته شده است. عموماً به پزشکی به عنوان یک رشته پولساز نگاه می کنند که امتیاز کسب پول و وجهه اجتماعی را برای فرد به ارمغان می آورد…..
*****
سیمین کاظمی در گفتگو با شرق
در جامعه ما از بدو تاسیس دانشگاه، موفقیت تحصیلی با پذیرفته شدن در رشته پزشکی تعریف می شده است. علاوه براین با توجه به اینکه شغل پزشکی با ثروت و منزلت اجتماعی بالا پیوند داشته، تحصیل در پزشکی یکی از راه های تحرک اجتماعی صعودی بوده است. مثلاً فردی از طبقه فقیر و متوسط می توانسته با قبولی در پزشکی و پزشک شدن طبقه اجتماعی خود را تغییر دهد. اما در دهه های اخیر عوامل سیاسی و اقتصادی در دسترسی به پزشکی اثرگذارتر از قبل شده اند و چون پزشکی یک امتیاز تلقی می شود، این امتیاز مانند بسیاری دیگر از امتیازات به طور عادلانه در اختیار همه داوطلبان قرار ندارد. حالا طبقه اجتماعی، سکونت در شهرهای بزرگ، نوع سهمیه در دسترسی به پزشکی تعیین کننده تر از قبل هستند و به نظر می رسد از دهه هشتاد رقابت بر سر پزشکی نابرابرتر از قبل شده است.
🔹با این رقابت شدیدی که بر سر پزشکی و رشته های هم ارز آن در دانشگاههای دولتی به وجود آمده، بخشی از داوطلبان راه دیگری را برای رسیدن به آن برمی گزینند که دانشگاه آزاد است. این بخش از داوطلبان با اتکا به سرمایه های خانواده های شان راهی دانشگاه آزاد می شوند. طبقه مرفه مشکلی در تأمین شهریه ندارند، اما طبقه متوسط که برای تامین آینده فرزندان شان مجبور به فرستادن آنها به دانشگاه آزاد می شوند ممکن است این هزینه ها را به سختی تامین کنند و افزایش شهریه بارسنگین اقتصادی بر دوش آنها خواهد بود.
🔹دانشگاه آزاد یکی از تجلیات بارز و روشن کالایی شدن آموزش است که دانشگاه به عنوان یک نهاد اقتصادی متاثر از وضعیت بازار است. در این نهاد اقتصادی، گرانی و تورم بر میزان شهریه ها تأثیر می گذارد، چنانکه امسال شهریه برخی رشته ها مثل پزشکی دو تا سه برابر شده است و دانشجویان طبقه متوسط در تأمین آن دچار مشکل شده اند.
🔹از دهه هشتاد پزشکی به یکی از رشته هایی تبدیل شده که اندک اندک از دسترس طبقه متوسط خارج و به رشته ای برای دانش آموزان طبقه سرمایه دار تبدیل می شود که در کنار سایر امتیازات از امتیاز تحصیل در پزشکی نیز برخوردار باشند. چنین وضعیتی برای دانش آموزان به خصوص طبقه فرودست ناامید کننده است و کم کم این باور به وجود آمده است که تحصیل کاری بی فایده است و درس خواندن و سواد الزاما به پیشرفت تحصیلی و شغلی و تحرک اجتماعی منجر نمی شود. این کارکرد نظام آموزشی در یک جامعه نابرابر، بازتولید نابرابری های اجتماعی است.
🔹 سیطره نظام سرمایه داری و محوریت یافتن پول در جامعه موجب شده است، علاقه به پزشکی و احساس تعهد به جامعه و کمک به دردمندان کمتر از گذشته در انتخاب رشته پزشکی نقش داشته باشد. در واقع سویه های خیرخواهانه و اخلاقمدارانه در انتخاب پزشکی کمرنگ تر از گذشته شده است. عموماً به پزشکی به عنوان یک رشته پولساز نگاه می کنند که امتیاز کسب پول و وجهه اجتماعی را برای فرد به ارمغان می آورد. برای همین اشخاص می خواهند علیرغم نداشتن علاقه و صلاحیت علمی به این رشته پولساز که در واقع یک امتیاز است دست پیدا کنند.
🔹 در این رقابت سنگین، کنترل سیاسی و اقتصادی بر تحصیل پزشکی باعث شده است که عده ای از تحصیل در این رشته باز بمانند و دچار سرخوردگی و احساس محرومیت شوند. به خصوص وقتی راه حلِ تحصیل پزشکی در دانشگاه آزاد نیز با افزایش شهریه از دسترس طبقه متوسط خارج می شود، قابل انتظار است که این احساس محرومیت در فرزندان این طبقه تشدید شود.
🔹 بی عدالتی در نظام آموزشی، از طرفی انگیزه های تحصیل و درس خواندن را در دانش آموزان بیش از پیش از بین می برد و از طرف دیگر تصرف فرصت ها و جایگاههای مهم آموزش عالی توسط افراد بدون صلاحیت علمی، موجب افت وضعیت علمی و تخصصی کشور خواهد شد. بسیاری از این افراد که بدون صلاحیت وارد رشته های مهم و مقاطع بالای دانشگاهی می شوند، ممکن است بعد از فارغ التحصیلی در رشته ای که مدرک گرفته اند کار نکنند یا به خاطر عدم صلاحیت یا به خاطر احساس بی نیازی از آن. به این ترتیب و با چنین روندی نیاز کشور به فارغ التحصیلان رشته های مهم بدون پاسخ باقی می ماند.
۸ آبان ۱۴۰۳