از تهدید به مرگ تا بازجویی؛ چرا داور زن فوتبال، ایران را ترک کرد؟
مهسا قربانی: گفتند همچون فامیلیام «قربانی» میشوم
مهسا قربانی اولین داور زن ایرانی است که مسابقات مردان را در لیگ دو مالدیو قضاوت کرده و نخستین داور زن ایرانی است که مجوز فیفا را برای سیستم کمکداور ویدیویی دریافت کرده است. سعیده فتحی با او که به تازگی ایران را ترک کرده گفتوگو کرده است.
../
***
در ایران، «زن بودن» خود یک مبارزه است، چه در خانه، چه در خیابان و چه در محل کار. حال تصور کنید کسی بخواهد تابوها را بشکند، راههای نرفته را برود و محدودیتها را کنار بزند. مهسا قربانی یکی از این زنان تابوشکن است؛ زنی که در عرصه داوری فوتبال زنان کارهایی انجام داده که پیش از او در ایران بیسابقه بوده است. اما این مسیر آسان نبوده و بارها تحت فشار قرار گرفته، تا جایی که تصمیم به مهاجرت گرفته و حالا خارج از ایران برای تحقق رویاها و اهدافش تلاش میکند.
مهسا قربانی اولین داور زن ایرانی است که مسابقات مردان را در لیگ دو مالدیو قضاوت کرده و نخستین داور زن ایرانی است که مجوز فیفا را برای سیستم کمکداور ویدیویی (VAR) در سه بخش مختلف دریافت کرده است. او همچنین به همراه انسیه خباز مافینژاد بهعنوان نخستین داوران زن ایرانی کاندیدای حضور در جام جهانی زنان شدند. اما به دلیل نبود امکانات و تجربه کار با VAR و قضاوت در مسابقات مردان در داخل کشور، این فرصت را از دست دادند.
مهسا قربانی، داور زن ایرانی فوتبال
قرار بود در شهرآورد تهران هم حضور داشته باشد اما این اتفاق محقق نشد. با اینحال، قربانی در فینال جام حذفی بین سپاهان و مس در اتاق VAR حاضر شد.
امروز که او ایران را ترک کرده با این داور پیشگام فوتبال زنان ایران گفتوگو کردهایم و از چالشها، دستاوردها و مسیر دشواری که در این سالها طی کرده از او پرسیدیم.
برای حفظ جانم مهاجرت کردم
سعیده فتحی ـ خانم قربانی، اجازه دهید از پایان شروع کنیم. بحث مهاجرت شما اکنون مطرح است. چه چیزی باعث شد تصمیم به مهاجرت بگیرید؟
مهسا قربانی ـ در ماههای اخیر، پس از اتفاقاتی که در بازی دربی رخ داد و همچنین مصاحبهای که با خبرگزاری شرق داشتم، تحت فشار شدید قرار گرفتم. در آن مصاحبه درباره حقوق زنان صحبت کردم و صراحتاً گفتم که به جرم زن بودن اجازه حضور در اتاق کمکداور ویدیویی (VAR) را پیدا نکردم. این گفتهها منجر به فشارها و تهدیدهایی شد که احساس کردم جانم در خطر است و برای حفظ جانم چارهای جز مهاجرت نداشتم.
ما بهجرم زن بودن دائماً با تهدید حذف و سکوت روبهرو میشویم.
این فشارها و تهدیدها به چه شکل بود؟ از چه زمانی آغاز شد؟
از همان ابتدای کارم در میادین رسمی، به دلیل نوع پوششی که طبق قوانین فیفا داشتم، از سوی حراست فدراسیون فوتبال و وزارت ورزش و جوانان تهدید میشدم. آنها حتی شب قبل از مسابقات با من تماس میگرفتند و فشار میآوردند تا پوشش خاصی را انتخاب کنم. این در حالی بود که من هم مانند هر ورزشکاری، شب قبل از بازی نیاز به آرامش و تمرکز داشتم. باوجود تمام ایستادگیهایم، گاهی مجبور میشدم برای حفظ آرامش خانوادهام کوتاه بیایم، چراکه آنها نیز تهدید میشدند.
در سال ۲۰۲۲، زمانی که بهعنوان داور در مسابقات جام ملتهای زنان آسیا در هند حضور داشتم، یکی از نمایندگان زن مجلس ایران که همراه تیم ملی زنان بود، از پوشش من بهشدت انتقاد کرده بود. فدراسیون فوتبال نیز تحت فشار قرار گرفت و به من ابلاغ شد که باید حجاب مورد نظر آنها را رعایت کنم، در غیر این صورت، از AFC درخواست بازگرداندن من به ایران را میدهند.
همچنین، وقتی برای اولین بار قرار بود مسابقات مردان زیر ۲۰ سال در آسیای مرکزی را قضاوت کنم، تلاش کردند مانع از حضور من شوند. اما به دلیل بازتاب رسانهای موضوع و اتفاقهای اخیر دربی، فدراسیون ترجیح داد اقدامی نکند، چراکه میترسید دوباره زیر فشار افکار عمومی قرار بگیرد.
ماجرای دربی تهران نیز پرونده جداگانهای بود و برای من با چالشهای زیادی همراه شد. پوشش من را بهانه کردند و در جلسات بازجویی مختلف، از من خواستند که بهصورت مکتوب اعتراف کنم که پوشش مناسبی نداشتم. درواقع، میخواستند من بگویم که «لخت» بودهام و قصد نمایش خودم را داشتهام! حتی مرا تهدید کردند که اگر همکاری نکنم، به سرنوشت فامیلیام، «قربانی»، دچار میشوم. آشکارا گفتند که اگر از این در بیرون بروی، تو را خواهند کشت و بهتر است با آنها همکاری کنی. اما پاسخ من همیشه یک چیز بود: «ترجیح میدهم بمیرم اما شرافتمندانه زندگی کنم.»
درباره بازی دربی صحبت کردید، آن زمان چه اتفاقی افتاد و چرا نتوانستید حضور پیدا کنید؟
همانطور که گفتم برای بازی دربی نوع پوشش من برای مسابقات بینالمللی را بهانه کردند. قبل از مسابقه تماسهایی از فدراسیون فوتبال دریافت کردم که بخاطر پوشش من دوباره پروندهای را برای من باز کردند. من به آنها گفتم الان این موضوع چه ارتباطی به دربی دارد؟ آنها سعی کردند من را به بهانههای مختلف به فدراسیون بکشانند. زمانیکه رفتم، اول از همه موبایلم را گرفتند و گفتند کیفت بیرون از اتاق باشد. گوشیام را خاموش کردند و من هیچ چیزی همراه خودم نداشتم. رفتم داخل اتاقی که دو تا از نمایندههای حراست و چند تا از مسئولان خودمان آمدند و حتی در آن اتاق را قفل کردند.
بعد از کلی صحبت گفتند باید مصاحبه تصویری-ویدیویی انجام بدهم و بگویم شرایط روحی-روانی برای این مسابقه ندارم و بیمار هستم. من زیر بار این موضوع نرفتم و گفتم برای چه باید این کار را بکنم؟ گفتند اگر خودت این کار را نکنی، ما خودمان این کار را میکنیم.
فشار آوردند در مصاحبه تصویری بگویم برای بازی دربی شرایط روحی مناسب ندارم.
وقتی خبر حضور شما در دربی اعلام شد، این اتفاق برایتان چه معنایی داشت؟
من همیشه سخت تلاش میکنم و از خودم انتظارات بالایی دارم و فکر کردم این مزد تلاش و زحمتی است که کشیدم. روزی که این خبر را شنیدم خوشحال شدم و با خودم گفتم این قفل هم شکسته شد. این موضوع میتوانست نوید اتفاقهای خوب برای فوتبال زنان باشد و حضور من در دربی فقط یک قصه از مهسا قربانی نبود بلکه یک مسیری برای ورزش زنان باز میشد که متاسفانه اجازه ندادند این اتفاق بیفتد.
اینطور که گفتید بیشتر بهخاطر نوع پوشش و حجابتان تحت فشار بودید. اما پیشتر گفته بودید که خودتان لباس داوریتان را طوری طراحی کرده بودید که موازین اسلامی در آن رعایت شود، مثلاً از کلاه استفاده میکردید یا ساپورت کرمرنگ میپوشیدید. پس مشکل آنها چه بود؟
من در اکثر مسابقات بیحجاب ظاهر میشدم و در واقع با وجود فشارها بارها به حجاب اجباری «نه» گفتم یعنی پوششی که مورد تایید فیفا بود را به تن میکردم. اما وقتی فشار روی من زیاد میشد و برای آرامش خانوادهام از ساپورت رنگ کرم و کلاه استفاده میکردم. با این حال در تمرینات و تستهای آمادگی جسمانی و کلاسهایی که حضور داشتم بدون حجاب بودم.
با وجود فشار بارها به حجاب اجباری «نه» گفتم.
وقتی توانستید به عنوان اولین زن ایرانی بازی مردان را قضاوت کنید چه حسی داشتید؟
روزی که برای اولینبار مسابقات مردان را قضاوت کردم، از حمایت خانواده، دوستان و بهویژه زنان جامعه خوشحال بودم. اما همزمان به این فکر میکردم که چرا در ۳۴ سالگی برای چیزی خوشحالی میکنم که حق طبیعی و سادهام بوده است؟ چرا باید برای چیزی که در بسیاری از کشورهای دنیا بهعنوان یک حق بدیهی تلقی میشود، اینقدر جنگیده باشم؟
خب چرا این مسیر را انتخاب کردید؟ چرا مثل بقیه داوران از پوششی که مورد تایید فدراسیون ایران بود استفاده نکردید؟
آن روزها احساس میکردم این حرکت من گامی است که میتوانم برای آزادی زنان ایران و پیشروی بهسوی برابری بردارم. فشار روانی زیادی را تحمل کردم؛ نهتنها خودم، بلکه خانوادهام نیز تحت فشار قرار گرفتند. اما هر بار به خودم میگفتم: «من در مسیر درستی قدم برداشتهام و این مسیر بها دارد. اگر قرار است تاوان بدهم، این تاوان ارزشش را دارد.»
چرا ما زنان ایران باید برای سادهترین حقوق بجنگیم؟
در همه لحظاتی که اتفاقات خوب برایم رقم خورد با احساسی متناقض روبهرو بودم. از یک سو، خوشحال بودم که توانستهام تابوی بزرگی را بشکنم و در مسیری قرار بگیرم که میتوانست آیندهای روشن برای ورزش زنان ایران رقم بزند. از سوی دیگر، بغض سنگینی داشتم؛ غمی که هیچوقت من را رها نمیکرد. حتی اکنون که این اتفاقات را برای شما مرور میکنم، احساس دوگانهای دارم. از یک سو، لبخند به لبم میآید که توانستهام بجنگم. از سوی دیگر، بغض میکنم که چرا باید برای سادهترین حقوق بجنگیم؟ چیزی که دختران دیگر در سراسر دنیا بهآسانی از آن برخوردارند.
شما از جمله کسانی بودید که باوجود تمام مشکلات، تلاش کردید در ایران بمانید. چرا این موضوع برای شما اهمیت داشت؟
من همیشه آرزو داشتم بهعنوان یک دختر ایرانی، افتخاراتی را زیر پرچم کشورم به دست بیاورم و به سهم خودم توانایی و قدرت دختران ایرانی را به دنیا نشان بدهم. در راستای این هدف، با تمام وجود تلاش کردم. آزادیخواهی برای من نهتنها یک باور قلبی، بلکه یک درک عمیق و ارزش ذهنی بود. همیشه دوست داشتم این باور را به زنان و دختران سرزمینم منتقل کنم که ما از حقوقی طبیعی و اساسی برخوردار هستیم و باید برای دستیابی به آنها بجنگیم.
تلاش کردم کنار دختران سرزمینم برای رسیدن به آزادی قدمی بردارم.
در تمام این سالها باور داشتم که این مبارزه ارزشش را دارد، چراکه هر قدمی که برمیداریم، میتواند مسیری تازه برای دختران و زنان سرزمینمان باز کند. این همان هدفی بود که همیشه در ذهن و دلم پرورانده بودم.
شرایط و توجه به داوران زن در ایران چگونه است؟
موانع و مشکلات برای داوران زن در ایران بسیار زیاد است. فقر امکانات، چه به لحاظ سختافزاری و چه نرمافزاری، نهتنها جامعه داوری زنان بلکه داوران مرد را نیز تحت تأثیر قرار داده است و تبعات آن در عرصههای بینالمللی کاملاً مشهود است. اما در حوزه داوری زنان، این چالشها بسیار شدیدتر هستند. متأسفانه، سیستم مدیریتی نهتنها هیچ ارزشی برای حقوق ما قائل نیست، بلکه در تلاش است تا حضور زنان را کمرنگتر کند و در نهایت ما را به حاشیه براند.
ما بهجرم زن بودن دائماً با تهدید حذف و سکوت روبهرو میشویم. این شرایط، بهوضوح نشان میدهد که برای زنان، حتی نفس حضور نیز باید به سختی به دست آید.
مدیریت مهدی تاج در بخش زنان را چگونه ارزیابی میکنید؟
مهدی تاج شخصیتی زنستیز دارد و این ویژگی در سبک مدیریتی او کاملاً مشهود است. او نهتنها به فوتبال زنان هیچ اهمیتی نمیدهد، بلکه برای داوران، بازیکنان و مربیان زن نیز ارزشی قائل نیست. مدیریت او بهوضوح در راستای کمرنگ کردن نقش زنان و حتی حذف کامل آنهاست. اگر امکان داشت، بدون شک فوتبال زنان را منحل میکرد. چنین رویکردی نشاندهنده نگاه تبعیضآمیز و حذفگرایانهای است که آینده زنان در ورزش را تیره و تار میکند.
مهدی تاج شخصیتی زنستیز دارد.
و در آخر یکی از آرزوهای شما حضور در جام جهانی بود. آیا هنوز این هدف را دنبال میکنید؟
حضور در جام جهانی و تورنمنتهای بینالمللی همواره یکی از اهداف اصلی من بوده و همچنان برای رسیدن به آن تلاش میکنم. با انگیزه بیشتری این مسیر را ادامه میدهم. همیشه به اطرافیانم میگفتم که یک روز در یک تورنمنت بزرگ، در یک مسابقه مهم، بدون حجاب اجباری وارد زمین خواهم شد و بهعنوان نمایندهای از جامعه زنان ایران آنجا حضور پیدا میکنم.
تا رسیدن به این هدف از هیچ تلاشی دست نمیکشم. برای من مهم است که نهتنها نام خودم، بلکه نام ایران را در عرصههای بینالمللی سربلند کنم. شاید ابتدا ما را با نام خودمان بشناسند، اما در ادامه این نام بهعنوان «ایرانی» شناخته میشود. هر بار که به این فکر میکنم، قلبم از شدت هیجان تندتر میزند، چراکه دوست دارم در قلب مردم، هرچند کوچک، جایی داشته باشم و بتوانم برای سربلندی ایران سهمی داشته باشم./ زمانه
۲۴ آذر ۱۴۰۳