«عنقریب است که ایران شود ایران دگر»
نگاه یک جامعه شناس به کنسرت فرضی پرستو احمدی
جامعۀ مردانۀ ایران نتوانسته است پروژهای را که از مشروطیت آغاز شده است، تکمیل کند، چون امکان بهرهبردن از توانهای انقلابی زنانه را نداشته است، اینک اما اگر مردان هم نخواهند، این، زناناند که عامل پیشبرندۀ تغییراتاند. دهههای پیشرو، فرهنگ نوظهوری را تحکیم میبخشد که در آن مردان دنبالهروتر خواهند بود. …/
***
عباس کاظمی
ابیات زیر، مطلع یکی از غزلیات ایرجمیرزا شاعر عصر مشروطه است که با خوانندۀ کنسرت فرضی (پرستو احمدی) در کاروانسرای نزدیک قم بیمناسبت نیست:
در سردر کاروانسرایی
تصویر زنی به گچ کشیدند
گفتند که واشریعتا، خلق
روی زن بینقاب دیدند
🌸 از شعر کاروانسرای ایرجمیرزا که در آن داستانی روایت میشود که نقش زنی را با گچ روی دیوار یک کاروانسرا میکشند و غوغایی به پا میشود، تا کاروانسرایی با نام «دیر گچین» در نزدیکی قم که در آن زنی کنسرتی بیمخاطب برگزار میکند و از نو تصویر آن در شبکههای اجتماعی غوغا به پا میکند، درواقع راهی دراز پیموده شده است.
در هردو با تصویر روبروییم؛ در یکی تصویری گچی از زنی فرضی و در دیگری تصویری واقعی از زنی در کنسرتی فرضی، در کاروانسرای گچین!
بیدلیل نیست که تا اطلاع ثانوی، هر رویداد و هر جنبشی را باید در ادامۀ جنبش مشروطیت توضیح داد.
🌸درعینحال، فهم و تکوین جنبش مشروطیت، بدون فهم جایگاه زنان غیرممکن و ناتمام است.
تصویر کنسرت فرضی بیمخاطب، از آندست کنسرتهای پرمعنا است. درواقع، مخاطب هم هست و هم نیست. پرستو احمدی با مخاطبانش سخن میگوید اما نه در تصورش، نه با مخاطبان دنیای وهمآلود و ایدئولوژیک قدرتمندان، با مخاطب واقعی دنیای محذوفین. شکافی که بهنحوی سیاسی میان مخاطب و پرستو احمدی ایجاد شده است، معنادار است؛ ازاینرو، هر کنشی ازایندست نهتنها بخشی از فرایند تکمیل جنبش زن، زندگی، آزادی، بلکه تکوین جنبش عظیم مشروطیت است که تمامی اتفاقات بعدی، محصولی از آن رویداد عظیم است.
بعد از حوادث خونبار ۱۴۰۱، جنبش اجتماعی، روندی آرام اما عمیقتر پیموده است. این درواقع همان انقلابی است که از مشروطه بدینسو، در بطن زندگی روزمره پیش میرود. چرا میگوییم انقلاب، چون با رگوریشهها در زندگی روزمره سروکار دارد و رادیکال است. بااینحال، کنشی که در عمل، سرتاپا سیاسی است، کاملاً اجتماعی به جلو میرود. اجتماعی است چون عقلسلیم و دانشعامیانه و معمولی در زندگیروزمره را به چالش میکشد.
⬅️خیلیها اقدام پرستو احمدی را با کنسرت قمر در ۱۳۰۳ مقایسه کردهاند و برخوردی که حکومت برسر حجاب با او داشته است، با این تفاوت که جامعه از صدسال پیش جلوتر است. فاصلۀ میان این دو کنسرت را انقلاب آرام توضیح میدهد، یکی پر از مخاطب در گراندهتل لالهزار و دیگری در کاروانسرای دورافتادۀ «دیر گچین» اما در ظاهر خالی از مخاطب. اما عمیقا مخاطبان این دو کنسرت با یکدیگر فاصلهی زیادی دارند.
🌸آیا ما به عقب برگشتهایم؟ ۱۴۰۳ عقبتر از ۱۳۰۳ که یک زن توانست کنسرت دهد اما آیا مسئله فقط حجاب بوده است؟ ابداً. جامعۀ ۱۳۰۳ مردانهتر و مستبدتر بوده است اما کنسرت ۱۴۰۳ پر است از مخاطبانی که حضور جسممند نداشتند اما سرتاپا گوش بودهاند. جامعهای که اگرچه فرهنگ مردانه هنوز در آن هژمونیک است اما درواقع، از نفس افتاده است.
🌸 جامعۀ مردانۀ ایران نتوانسته است پروژهای را که از مشروطیت آغاز شده است، تکمیل کند، چون امکان بهرهبردن از توانهای انقلابی زنانه را نداشته است، اینک اما اگر مردان هم نخواهند، این، زناناند که عامل پیشبرندۀ تغییراتاند. دهههای پیشرو، فرهنگ نوظهوری را تحکیم میبخشد که در آن مردان دنبالهروتر خواهند بود.
ایرجمیرزا شعری دیگر هم گفته است که کمتر شنیده و خوانده شده است. خوانشی انتقادی از جامعۀ پسامشروطه که تا پوستواستخوان مردانه بوده، و تعمیق این فهم از جامعه که ایران فقط با کمک زنان است که “ایرانی دگر ” خواهد شد.
اینک،ما پس از صد و اندی سال، در آستانۀ “ایرانی دگر” قرار گرفتهایم. آیندۀ ایران بهیقین با تغییراتی که زنان ایجاد میکنند، پیوند خواهد داشت. اگر جنبش مشروطه «بیشتر مردانه» بوده است، انقلاب درحالوقوع بهیقین «بیشتر زنانه» خواهد بود.
بهقول ایرجمیرزا
با چنین گام که نسوان وطن پیش روند
عنقریب است که ایران شود ایران دگر
۲۵ آذر ۱۴۰۳
عباس کاظمی