آوای آزادی: کنسرت فرضی پرستو احمدی و جایگاه آن در تاریخ موسیقی ایران
در حقیقت همین عشق، یعنی مجموع همین حقخواهی و آزادیخواهیهاست که حماسهی زیبایی و نور امید را همچون روشنایی آن کاروانسرای قدیمی در بیابان شب تصویرگر میشود. چنانکه از اجرای نوآورانه و بیان جسورانهی پرستوآشکار است همین عشق است که علارغم سادگی اجرا و با کمترین المانها در سازبندی و صحنهآرایی- بدون هیچ ارکستر زهی، بدون هیچ گروه کر که در ترازهای جهانی دیده میشود- کنسرتی در نهایت سادگی و زیبایی را رقم میزند که اگرچه فرضی هم باشد، در تاریخ موسیقی این سرزمین ماندگار و الهامبخش خواهد بود…./
***
م. پورمحمد
در این جستار با تحلیل کنسرت فرضی پرستو احمدی تلاش کرده است تا این رویداد را در بستر تاریخ هنر و مبارزات زنان ایرانی قرار دهد. نویسنده با استفاده از نظرات مارکس در مورد کار و ارزش افزوده، سعی کرده است اهمیت هنر و به ویژه هنر زنان را در ایجاد تغییرات اجتماعی برجسته کند.
در یک رویداد تاریخی، پرستو احمدی، خواننده ایرانی، چهارشنبه ۲۱ آذر در یکی از کاروانسراهای کهن ایران، کنسرتی را بدون حجاب اجباری برگزار کرد که به سرعت در شبکههای اجتماعی و رسانههای بینالمللی بازتاب گستردهای یافت. این کنسرت که «کنسرت کاروانسرا» نامگذاری شده بود، نه تنها یک رویداد موسیقیایی، بلکه نمادی از مقاومت و مبارزه زنان ایرانی علیه محدودیتهای فرهنگی و نابرابریهای اجتماعی بود. تنها در پنج روز گذشته بیش از دو میلیون نفر کنسرت فرضی پرستو احمدی را در یوتیوب دیدهاند.
خبرگزاری رکنا یکشنبه ۲۵ آذر گزارش داد کاروانسرایی که این کنسرت در آن برگزار شد زیر مجموعه صندوق توسعه و احیا اماکن تاریخیست که به حال خود رها شده بود. بنا به گزارش روزنامه جوان وابسته به سپاه پاسداران کنسرت پرستو احمدی در کاروانسرای انجیره شهر اردکان یزد اجرا شده است اما روزنامه هفت صبح به نقل از منابع خود نوشت: کنسرت پرستو احمدی در کاروانسرای «دیر گچین» که سال گذشته به ثبت جهانی رسیده برگزار شد. دیر گچین در مسیر جاده باستانی ری به اصفهان در ۸۰ کیلومتری شمال شرقی قم و ۳۵ کیلومتری جنوب غربی ورامین واقع شده و از بزرگترین کاروانسراهای ایران است.
قوه قضائیه جمهوری اسلامی یک روز بعد از برگزاری کنسرت فرضی علیه او و سایر عوامل برگزاری این کنسرت اعلام جرم کرد. ابتدا پرستو احمدی و سپس دو نوازنده «کنسرت فرضی» به نامهای احسان بیرقدار (نوازنده پیانو) و سهیل فقیه نصیری (نوازنده گیتار الکتریک) بازداشت شدند. رسانههای ایران به نقل از فرماندهی انتظامی مازندران گزارش دادند پرستو احمدی، «پس از نشست توجیهی آزاد شده است» اما وکیل او این خبر را تکذیب کرد. او سرانجام ۳ بامداد ۲۵ آذر آزاد شد.
احمدی در «کنسرت کاروانسرا» ترانههایی با اشعار مهدی اخوان ثالث، هوشنگ ابتهاج، ابوالقاسم لاهوتی، حیدر رقابی، عارف قزوینی و چند ترانه فلوکلور و قدیمی همچون «سر کوی دوست»، «عزیز جون»، «کمر باریک»، «مرا ببوس»، «لحظه دیدار»، «چه سازم» و «از خون جوانان وطن» را اجرا کرد. احمدی درباره کنسرت خود نوشته بود: «من، پرستو؛ دختری که میخواهم برای مردمی که دوستشان دارم بخوانم. این حقی است که نمیتوانستم از آن چشم بپوشم؛ خواندن برای خاکی که عاشقانه دوستش دارم. اینجا، در این نقطه از ایران عزیزمان، در این تکهای که تاریخ و اسطورههای ما به هم پیوند میخورند، صدای من را در این کنسرت فرضی بشنوید و خیال کنید، این وطن زیبا را…»
پرستو احمدی با انتخاب کاروانسرا بهعنوان محل برگزاری کنسرت، به تاریخ و هویت ایرانی ارج نهاده و با اجرای ترانههایی از شاعران بزرگ ایران، به ارزشهای فرهنگی و هنری کشورمان ادای احترام کرد. او در این کنسرت، با صدایی رسا و پر از احساس، ترانههایی را اجرا کرد که هر یک به نوعی بازتابی از امید، عشق و آزادیخواهی بودند.
اجرای ترانه «از خون جوانان وطن» در پایان کنسرت، بار دیگر نشان داد که پرستو احمدی تنها یک خواننده نیست، بلکه صدای نسلی است که برای آزادی و عدالت میجنگد. این کنسرت بیشک نقطه عطفی در تاریخ موسیقی ایران خواهد بود و الهامبخش بسیاری از هنرمندان و فعالان اجتماعی خواهد شد.
م. پوراحمد، کارشناس و دانشآموخته موسیقی در مقاله حاضر با هدف نشان دادن اهمیت هنر و آزادی، به تحلیل کنسرت پرستو احمدی پرداخته است. او تلاش کرده است تا با استفاده از مفاهیم فلسفی و جامعهشناسی، ارتباط بین هنر، آزادی و مبارزات اجتماعی را روشن کند. همچنین، نویسنده به دنبال آن است که نشان دهد چگونه کنسرت فرضی پرستو احمدی میتواند الهامبخش نسلهای آینده باشد.
وقتی مارکس در تعریف کار از تولید ارزش افزوده یا همان سرمایه توسط فعالیت انسانی میگوید، بر این نکته تأکید میکند که کار هنری بهدلیل گرایش مطلقش به آزادی بیشترین تولید سرمایه یا ارزش افزوده را برای جوامع به ارمغان میآورد. در واقع تولید هنری، تنها فعالیت انسانی است که در آن مقولهی آزادی به غایتمندترین شکل خود بروز مییابد و از این رو جامعهی دور از هنر بهراستی جامعهای دور از آزادیست و جامعهی دور از آزادی، جامعهایست بیهنر که یقیناً رو به زشتی و ویرانی میگذارد.
در تمام تاریخ ایران کم نبودهاند مردان و زنان هنرمندی که کار و استعداد هنری خود را در راه آزادی هزینه کردهاند. با اینحال از تاریخ مشروطه به اینسو، این هزینه برای زنان چند برابر بوده است. تلاشی شجاعانه برای گذار از نابرابری و فروشکستن اسارتهای چندگانه؛ ارزش تولیدات هنری زنان را در تاریخ معاصر ایران برجسته و ماندگار کرده است. گذار از مو، گذار از بدن، گذار از صدا و درنهایت گذار از استیلای مردسالار که زن را تنها تحت قیومیت مردانه بهرسمیت میشناسد.
با اینحال از بعد هستیشناسانه، جوامع انسانی هرگز به آزادی و کمال مطلوب نخواهند رسید، مگر با خروج و گذار از تمامی بندها، قیومیتها و نابرابریها برای تمامی افراد، اعضا و گروههای آن. آزادی فرضی و کمال مطلوب بسا خیالی که گویی در جهان سرشار از خشونت و نابرابری نمود عینی و واقعی نخواهد یافت. اما تنها «فرض» آن، تصور و تصویر آن، امیدی میآفریند که خود راوی حماسهی حضور انسان در چنین جهانیست. جهانی که گویی تنها هنر را قامت دستاندازی بر نقاب عبوسش است و شاید از همینروست که عبوسان جهان را با زیبایی و هنر سر جنگ و عناد است. تو گویی که این تنها زیباییست که تصویر جهان را یکسره عاری از هر گونه زشتی میکند.
زیبایی کار پرستو احمدی و هنرمندان همبند او در «کنسرت فرضی» نیز در همین تصویرسازی حماسهگون است. پرستو با انتخاب و گزینش برخی از حماسیترین ترانهها و تصانیف در تاریخ موسیقی ایران و اجرای امروزی از آنها، موسیقی را به همان روح حماسی که آغازین دلیل زیباییشناختیاش است- بهویژه برای موسیقی ایرانی که مدتهاست از آن روح دور و غریب افتاده- بازمیگرداند.
انتخاب هوشمندانهی پرستو احمدی از ترانههایی فولک از ایران و افغانستان در مجموعهای از تصانیف قدیمی و کارهای جدیدتر با تنظیمی مدرن و نزدیک به راک توسط احسان بیرقدار که حتی از ترانهی عاشقانهی محلی چون «کمر باریک من» واریشنی حماسی و امروزی ارائه میدهد، در کنار نوازندگان حرفهای همچون سهیل فقیهنصیر، امین طاهری و امیرعلی پیرنیا، «کنسرت فرضی» خانم احمدی را به کنسرتی با معیارهای سطح بالا در جهان واقعی همچون کنسرت خوانندگان تراز اول اروپا و آمریکا نزدیک میکند.
زیبایی کار پرستو احمدی و هنرمندان همبند او در «کنسرت فرضی» در تصویرسازی حماسهگون است. پرستو با انتخاب و گزینش برخی از حماسیترین ترانهها و تصانیف در تاریخ موسیقی ایران و اجرای امروزی از آنها، موسیقی را به همان روح حماسی که آغازین دلیل زیباییشناختیاش است- بهویژه برای موسیقی ایرانی که مدتهاست از آن روح دور و غریب افتاده- بازمیگرداند.
خلاقیتی درخشان در انتخاب عناصر و المانها از انتخاب استیج تا نوع پوشش در کنار صدای قدرتمند، با گستره و مهارت بالای خواننده در خواندن الحان و مدهای ایرانی در واریتههای موسیقی راک (موسیقی غربی)، همراه با اجرای حرفهای و بینقص بند در آن کاروانسرای قدیمی؛ شجاعت و وارستگی زنان هنرمند تاریخ معاصر ایران همچون طاهره قرهالعین، بیبی فاطمه استرآبادی و قمرالملوک وزیری را خاطرساز مینماید و این امید که زیبایی و رونق دگربار به آن واحهی قدیمی و متروک بازگردد.
پرستو که عشقش به این آب و خاک را با گردنآویز ایران در کنسرتش هم به شکلی نمادین ابراز میکند، خود دربارهی انگیزهاش از این کنسرت فرضی گفته است: «عاشق این مردم هستم، مدتهاست میخواستم برای آنها بخوانم و این حقی بود که نمیتوانستم از آن بگذرم» و همین حق است که به لطف فنآوریهای ارتباط جمعی در جهان امروز امکان «آزاد بودن» را از فرضی محال به امیدی روشنگر پیوند میزند.
در حقیقت همین عشق، یعنی مجموع همین حقخواهی و آزادیخواهیهاست که حماسهی زیبایی و نور امید را همچون روشنایی آن کاروانسرای قدیمی در بیابان شب تصویرگر میشود. چنانکه از اجرای نوآورانه (خلاق) و بیان جسورانهی پرستوآشکار است همین عشق است که علارغم سادگی اجرا و با کمترین المانها در سازبندی و صحنهآرایی- بدون هیچ ارکستر زهی، بدون هیچ گروه کر که در ترازهای جهانی دیده میشود- کنسرتی در نهایت سادگی و زیبایی را رقم میزند که اگرچه فرضی هم باشد، در تاریخ موسیقی این سرزمین ماندگار و الهامبخش خواهد بود./ زمانه
۲۹ آذر ۱۴۰۳