امروز:   مهر ۲۵, ۱۴۰۳    
ما زنان در شبکه های اجتماعی
اکتبر 2024
د س چ پ ج ش ی
 123456
78910111213
14151617181920
21222324252627
28293031  
آخرین نوشته ها

جنگ وحشتناک‌ترین کابوس ملت‌ها است؛ مردم ایران و منطقه خواهان صلح و آرامش‌اند

نخستین گام در راه برقراری آرامش در منطقه و مهار کردن ارتش متجاوز اسرائیل، احقاق حق ملت فلسطین، پایان دادن به اشغال سرزمین‌های فلسطینی، و رعایت قطعنامه‌های سازمان ملل متحد دربارهٔ حقوق فلسطینی‌هاست. باید ماشین جنگ و کشتار را در هر جا که هست متوقف کرد تا ملت‌ها بتوانند در آرامش و بدون دخالت خارجی برای سرنوشت خود تصمیم بگیرند،‌ از جمله در اسرائیل و در ایران…../

*********

چشم‌های جهانیان این روزها به خاورمیانه دوخته شده است. شعله‌های جنگ ماه‌ها است که در باریکۀ غزه زبانه می‌کشد. جنایت‌های شبانه‌روزی اسرائیل در منطقه همچنان ادامه دارد. اکنون بیروت و دیگر شهرهای لبنان، به‌ویژه جنوب آن کشور، و نیز یمن و سوریه هدف بمباران‌های اسرائیل قرار گرفته است. تاکنون بیشتر از دوهزار تن از مردم عادی در لبنان کشته و صدها هزار تن از خانه‌های ویران‌شده گریخته‌ و آواره شده‌اند. خطر گسترش جنگ به سراسر منطقه و از جمله به ایران جدّی و واقعی است.

رژیم فاشیستی اسرائیل نشان داده است که برای پیشبرد هدف‌های توسعه‌طلبانه و ضدانسانی‌اش از هیچ جنایتی، از جمله نسل‌کشی و تحمیل قحطی و کشاندن جنگ به وسایل الکترونیک روزمرّه مثل پیجر، روی‌گردان نیست. در نتیجه، دیوان بین‌المللی کیفری در لاهه قرار بود که حکم بازداشت نتانیاهو و یوآو گالانت، نخست‌وزیر و وزیر جنگ دولت اسرائیل را به‌اتهام ارتکاب جنایت جنگی صادر کند، که هنوز عملی نشده است.

نتانیاهو روز جمعه ۶ مهر، پس از سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، هنگامی که در هتلش در شهر نیویورک بود، دستور حمله به بیروت و دفتر فرماندهی مرکزی حزب‌الله لبنان و ترور حسن نصرالله، نزدیک‌ترین متحد رژیم اسلامی ایران در منطقه، و شماری دیگر از فرماندهان این سازمان را در ناحیهٔ ضاحیه، در جنوب بیروت، صادر کرد. رژیم تبهکار اسرائیل پس از کشتار بیش از ۴۲هزار تن از فلسطینیان در باریکۀ غزه و استقرار نیروهای نظامی‌اش در بخش‌هایی از آن باریکه، در هفته‌های گذشته با چراغ سبز و حمایت دولت آمریکا به تجاوز گستردۀ زمینی و هوایی به لبنان روی آورده است. با توجه به میزان درگیری‌ها و حمله‌‌های وحشیانۀ اسرائیل به لبنان و برخلاف ادعای رژیم فاشیستی اسرائیل دربارهٔ “محدود” بودن این عملیات، به‌نظر می‌رسد که هدف اسرائیل از این تهاجم فراتر از سرکوب حزب‌الله لبنان و ترور فرماندهان نظامی آن سازمان باشد.

دولت نژادپرست و جنگ‌طلب اسرائیل هم‌اکنون اصلی‌ترین کانون زایشِ تنش و بحران در منطقهٔ خاورمیانه و در جهان است. رژیم فاشیستی اسرائیل هم‌زمان با کشتار و تخریب گسترده در باریکۀ غزه، در سرزمین‌های اشغال‌شدهٔ فلسطینیان در کرانهٔ باختری رود اردن، در جنوب لبنان و به‌تازگی در شمال آن کشور، در سوریه، و در یمن (با حوثی‌ها) نیز در حال جنگ و خون‌ریزی است. دولت اسرائیل در ماه‌های گذشته با ترور اسماعیل هنیه در تهران و کشتن حسن نصرالله در بمباران‌های بیروت- که هر دو از متحدان نزدیک جمهوری اسلامی ایران‌ بودند- کوشیده است که حکومت ایران را به جنگ و رویارویی مستقیم بکشاند. دولت راست‌گرایان افراطی اسرائیل با لگدمال کردن همۀ موازین انسانی و با نسل‌کشی فلسطینیان و بمباران و اشغال خاک لبنان و کشتار مردم آن کشور به‌بهانهٔ نابود کردن امثال حماس و جهاد اسلامی و حزب‌الله و حوثی‌ها در منطقه- نیروهایی نیابتی که جمهوری اسلامی سازمان داده است- تلاش دارد باریکۀ غزه و حتی سرزمین‌های فلسطینیان در کرانهٔ غربی و نیز کشور لبنان را زیر سلطه درآورد و به گمان خود “نظمی نوین” را در منطقه حاکم کند. اگر اسرائیل بتواند در جنگ با لبنان به برتری نظامی برسد، به‌نظر می‌آید که فقط به اشغال و ایجاد “حاشیهٔ امن” در جنوب لبنان اکتفا نخواهد کرد و برای تضمین سلطه‌اش بر کل منطقه خواهد کوشید.

با حملۀ موشکی جمهوری اسلامی ایران به اسرائیل و شلیک ۲۰۰ موشک بالستیک با نام عملیات “وعدۀ صادق ۲” در روز ۱۰ مهر، در واکنش به اقدامات تحریک‌آمیز قبلی اسرائیل، فصلی جدید در مناقشه و رویارویی نظامی در منطقه آغاز شد که می‌تواند به جنگی تمام‌عیار بدل ‌شود. دولت اسرائیل تهدید کرده است که پاسخی قاطع به این حملۀ رژیم اسلامی ایران خواهد داد و ممکن است تأسیسات نفتی، نظامی، اقتصادی و حتی هسته‌یی ایران را بمباران کند (که دونالد ترامپ نیز توصیه کرده است). در مقابل، مقامات جمهوری اسلامی ایران نیز تهدید کرده‌اند که در صورت حملهٔ اسرائیل به ایران، پاسخی سخت‌تر از قبل به اسرائیل داده خواهد شد. چرخۀ انتقام‌جویی روزبه‌روز خطرناک‌تر می‌شود و در این میان، حامیان امپریالیستی اسرائیل در آمریکا و اروپا نیز تمام‌قد در کنار اسرائیل ایستاده‌اند و بر آتش جنگ می‌دمند. کسی حرف از صلح و پایان دادن به تنش‌ها و درگیری نمی‌کند. اکنون خطر بروز جنگ تمام‌عیار در منطقه بیش از پیش شده است و به نگرانی جدّی صلح‌دوستان ایران و جهان دامن زده است.

در چنین وضعی، علی خامنه‌ای روز جمعه ۱۳مهر پس از پنج سال غیبت در نمازجمعه شرکت و دربارهٔ تحولات جاری در منطقه صحبت کرد. او از جمله گفت: “در انجام وظیفه نه تعلل و کوتاهی می‌کنیم و نه دچار شتاب‌زدگی می‌شویم. آنچه معقول، منطقی، و درست است طبق نظر تصمیم‌گیران نظامی و سیاسی در وقت خود عمل می‌شود، همچنان که این کار انجام شد و در آینده نیز اگر لازم باشد، انجام خواهد گرفت.” او دربارهٔ شلیک موشک‎های بالستیک ایرانی به اسرائیل گفت: “اقدام نیروهای مسلح ما کمترین مجازات برای رژیم غاصب صهیونی در برابر جنایت‌های حیرت‌آور آن رژیم خون‌آشام، گرگ‌صفت، و سگِ هار آمریکا در منطقه بود.” عباس عراقچی، وزیر امور خارجۀ ایران، نیز در همین روز در سفر به بیروت ضمن حمایت مجدد از حزب‌الله لبنان تأکید کرد که در صورت هرگونه اقدام اسرائیل علیه ایران، پاسخ ایران سخت‌تر خواهد بود.

چنانچه اسرائیل و جمهوری اسلامی ایران تهدیدهایشان را عملی کنند، بی‌شک دور تازه‌ای از درگیری‌های نظامی آغاز خواهد شد که مهار کردن آن دشوار خواهد بود و کل منطقه را درگیر خواهد کرد. تحولات اخیر در این منطقه از آسیای غربی همراه با جنگ و ناآرامی‌هایی که در اوکراین و در پیرامون چین به تحریک قدرت‌های امپریالیستی و به‌ویژه آمریکا در جریان است به‌حق باعث نگرانی صلح‌دوستان و ملت‌های جهان از این اوضاع خطرناک و احتمال وقوع جنگی فراگیر- و احتمالاً‌ هسته‌یی- در جهان شده است.

جنایت‌های رژیم فاشیستی اسرائیل با چراغ سبز و هماهنگی و پشتیبانی کامل نظامی، اطلاعاتی، امنیتی، مالی و همچنین دفاع حقوقی دولت آمریکا و دیگر قدرت‌های امپریالیستی از اسرائیل در مجامع بین‌المللی عملی و ممکن شده است. ترورهای دقیق و حساب شدۀ هنیه و نصرالله و دیگر رهبران و فرماندهان نظامی گروه‌های اسلامی متحد رژیم ولایی ایران، و نیز ترور فرماندهان نظامی و متخصصان هسته‌یی جمهوری اسلامی ایران نشان‌دهندهٔ اشراف کامل اطلاعاتی اسرائیل و آمریکا و نفوذ گستردهٔ جاسوسان در دستگاه حکومت اسلامی فاسد و سرکوبگر ایران است. از سوی دیگر، نیروی بازدارندۀ جهانی مؤثری در برابر یکه‌تازی آمریکا و متحد استراتژیکش اسرائیل وجود ندارد و حتی شورای امنیت، به‌لطف حق وتوی آمریکا، هنوز نتوانسته است جلوی تبهکاری‌های اسرائیل را بگیرد. وقاحت رژیم تبهکار اسرائیل به‌حدی است که آنتونیو گوترش، دبیرکل پرتغالی سازمان ملل متحد، را “عنصر نامطلوب” اعلام کرد، زیرا گویا او حملۀ موشکی ایران به اسرائیل را به‌صراحت محکوم نکرده- که حقیقت نداشت- و همچنین خواستار توقف درگیری‌ها و برقراری صلح شده است.

امروزه، به‌دلیل چهل و پنج سال اجرای سیاست‌های خارجی نابخردانه، ماجراجویانه، مداخله‌گرایانه، و بلندپروازانۀ رژیم ولایی، به‌ویژه در منطقه و به‌بهانهٔ اشغالگری رژیم صهیونیستی راست افراطی در اسرائیل، حاکمیت ملی ایران هرچه بیشتر دستخوش تهدیدهای جدّی شده است. حکومت اسلامی انحصاری و غیرمردمی ایران کاری کرده است که اکثر مردم کشور در تصمیم‌گیری‌های ملی سهمی ندارند و بیشتر شاهد، و نیز قربانی، تصمیم‌های نابخردانهٔ حکومت دربارهٔ صلح و امنیت کشورند که بی‌تأثیر از اقدامات دولت اسرائیل و قدرت‌های بزرگ امپریالیستی نیست. مردم ایران در دهه‌های گذشته، به‌ویژه پس از پایان جنگ هشت‌سالۀ خانمان‌سوز عراق و ایران، در زیر سایۀ شوم جمهوری اسلامی و لاف‌زنی‌های خطرناک رهبران آن، همواره با نگرانی و بیم از آغاز درگیری‌های نظامی میان اسرائیل و ایران و در فضای پُرتنش “نه جنگ و نه صلح” زندگی کرده‌اند. به‌راستی چرا مردم ایران نباید در صلح و آرامش و با امید به آینده‌ای بهتر زندگی کنند؟ تهدید و خطر جنگ، و بدتر از آن وقوع جنگ، علاوه بر سرکوبگری خشن رژیم اسلامی، مانعی جدّی در برابر جنبش مبارزاتی زحمتکشان و حق‌طلبان و آزادی‌خواهان ایران است و به این مبارزه لطمه می‌زند.

نخستین گام در راه برقراری آرامش در منطقه و مهار کردن ارتش متجاوز اسرائیل، احقاق حق ملت فلسطین، پایان دادن به اشغال سرزمین‌های فلسطینی، و رعایت قطعنامه‌های سازمان ملل متحد دربارهٔ حقوق فلسطینی‌هاست. باید ماشین جنگ و کشتار را در هر جا که هست متوقف کرد تا ملت‌ها بتوانند در آرامش و بدون دخالت خارجی برای سرنوشت خود تصمیم بگیرند،‌ از جمله در اسرائیل و در ایران.

در بحبوحۀ این اوضاع خطرناک، دونالد ترامپ نیز کوشید با مطرح کردن اینکه رژیم ایران در اجیر کردن فرد مظنون به ترورش دست داشته است، زمینه را برای یورش به ایران آماده کند. او به رئیس‌جمهور آمریکا توصیه کرده است که جمهوری اسلامی ایران را تهدید کند که “اگر به او [ترامپ] آسیبی برسد، آمریکا بزرگ‌ترین شهرها[ی ایران] و کل کشور را با خاک یکسان می‌کند.”

جمهوری اسلامی ایران در عرصهٔ داخلی، به‌علت فساد ساختاری و اقتصاد مبتنی بر سرمایه‌داری نولیبرالی و نیز تحریم‌های فلج‌کنندۀ مالی و اقتصادی آمریکا و هم‌پیمانانش، در چنان بن‌بست و ورشکستگی اقتصادی گرفتار آمده است که نه‌فقط خواست، که توان پرداخت هزینه‌های عادی کشور، از جمله پرداخت حقوق کارگران و پرستاران و ارائهٔ تمام و کمال خدمات دولتی به‌ویژه در عرصهٔ آموزش و درمان را ندارد. در چنین وضعی، این رژیم سرکوبگر بودجه‌های گزافی از سرمایه‌های ملی را خرج تسلیحات و نظامیگری و تقویت نیروهای نیابتی‌اش می‌کند و به سیاست‌های ماجراجویانه ادامه می‌دهد. وارد شدن در جنگی همه‌جانبه در منطقه نیز هزینهٔ مالی و جانی سنگین دیگری خواهد بود که بار آن مثل همیشه به دوش زحمتکشان خواهد افتاد.

از سوی دیگر، رژیم ولایی ایران، که مدت‌هاست در حال زمینه‌سازی برای تعیین “رهبر” پس از علی خامنه‌ای است، با برگماری پزشکیان به‌ مقام رئیس‌جمهور می‌کوشد که معامله و سازش با آمریکا و قدرت‌های امپریالیستی را در زمان حیات علی خامنه‌ای به پیش برد. به‌نظر می‌رسد که خامنه‌ای قصد دارد “جام زهر” دیگری بنوشد تا هم فرصت بخرد و هم جانشین او با چالش‌های کمتری در عرصۀ اقتصادی و سیاست خارجی روبه‌رو باشد. اما برخلاف این تصورات، رژیم ولایی هرچه بیشتر در باتلاق تله‌ای که اسرائیل تدارک دیده است فرو می‌رود. این رژیم کشور را در لبۀ پرتگاه قرار داده و زندگی را به زحمتکشان تلخ کرده است. بیم آن می‌رود که با همهٔ رنج و محرومیتی که زحمتکشان ایران بر اثر ده‌ها سال سیاست‌های نابخردانه و ماجراجویانه متحمل شده‌اند، بار دیگر کشور درگیر جنگی گسترده شود که قربانیان آن پیش از همه همین زحمتکشان و مردم عادی کشور خواهند بود.

رژیم ولایت فقیه در همۀ این سال‌ها نشان داده است که بقای خودش و خلافت اسلامی‌اش بیش از منافع ملی و زندگی زحمتکشان برایش اهمیت دارد. بازداشت ابوالفضل قدیانی، از شخصیت‌های سیاسی شناخته‌شده و مخالف حکومت اسلامی، در هشتاد سالگی در منزل شخصی‌اش در روز ۹ مهر، گواه روشن سرکوبگری حکومت زور و فریب ولایت فقیه است که کوچک‌ترین وقعی به خواست‌های آزادی‌خواهان و حق‌طلبان نمی‌نهد. قدیانی به هزاران مبارز مدنی و سیاسی پیوست که متحمل محرومیت‌ها و زندان‌ها و شکنجه‌های جمهوری اسلامی‌اند. تنها راه پایان دادن به این وضع، به امید برقراری صلح و آرامش و تأمین زندگی شایسته، پایان دادن به حکومت اسلامی ایران به همّت جنبش مردمی، بدون دخالت خارجی، و گام برداشتن در راه برقراری دولتی ملی و دموکراتیک و دفاع از صلح و امنیت در منطقه است.

در این شرایط دشوار و ملتهب، حزب تودۀ ایران بر پایهٔ احساس مسئولیت در برابر طبقهٔ کارگر و دیگر زحمتکشان، همراه با همهٔ حق‌طلبان و آزادی‌خواهان ملی و مترقی ایران، حزب‌ها و سازمان‌های مترقی سیاسی و مدنی ایران را فرا می‌خواند که با اتحاد و همبستگی در عمل برای حفظ و برقراری صلح و جلوگیری از پیشبرد سیاست‌های جنگ‌طلبانه در داخل کشور بکوشند و به جهانیان نشان دهند که خواهان صلح و آرامش‌اند. بیایید جنبش صلح‌طلبی در ایران را تواناتر و گسترده‌تر از پیش بازسازی کنیم و علیه جنگ و جنگ‌طلبی بپاخیزیم. بروز تنش و وقوع جنگ بی‌شک مبارزهٔ ضدّدیکتاتوری جاری در ایران را با موانع و سرکوب‌های خشن‌تری مواجه خواهد کرد.

حزب تودۀ ایران همچنین تلاش می‌کند که توجه نیروهای ملی مترقی، انسان‌دوست، و صلح‌طلب سراسر جهان را نه‌فقط به ماهیت استبدادی و سرکوبگر و مداخله‌گر رژیم ایران، بلکه به سیاست‌های جنگ‌طلبانۀ اسرائیل و حامیان امپریالیستی‌اش جلب کند تا به هر صورتی که می‌توانند برای توقف ماشین جنگ و کشتار در خاورمیانه بکوشند. جنگ وحشتناک‌ترین کابوس هر ملتی است. مردم ایران و منطقه و همچنین سراسر جهان خواهان صلح و آرامش‌اند.

به نقل از «نامۀ مردم»، شمارۀ ۱۲۱۸، ۱۶ مهر ۱۴۰۳

نظرات بسته است

جستجو
Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Post Type Selectors
آرشیو مطالب قدیمی