امروز:   آذر ۱, ۱۴۰۳    
ما زنان در شبکه های اجتماعی
نوامبر 2024
د س چ پ ج ش ی
 123
45678910
11121314151617
18192021222324
252627282930  
آخرین نوشته ها

بیانیۀ کمیتۀ مرکزی حزب تودۀ ایران دربارۀ آخرین تحولات منطقه و خطر گسترش درگیری‌های نظامی در راستای منافع راهبردی امپریالیسم در خاورمیانه

حزب تودۀ ایران ضمن محکوم کردن شدید دُور تازهٔ‌ ترور و عملیات جنایتکارانهٔ دولت نژادپرست اسرائیل علیه مردم لبنان، بار دیگر تأکید می‌کند وظیفهٔ همهٔ نیروهای مترقی و صلح‌دوست کشورهای منطقه این است که با درایت و هوشیاری از افتادن به‌این دام خطرناک پرهیز کنند و اجازه ندهند منطقهٔ خاورمیانه بار دیگر برای حفظ رژیم جنایتکار نتانیاهو و همراهان امپریالیستی و اروپایی‌اش درگیر جنگ خانمان‌سوزی دیگر شود، جنگی که عواقب آن برای منطقه فاجعه‌بار خواهد بود…

جنایت علیه بشریت

فاجعهٔ کشتار بیش از ۴۲ هزار فلسطینی در یک سال گذشته در نوار غزه که بیش از ۱۲ هزار تن از قربانیان آن کودکان بوده‌اند، پس از حمله حماس به مناطق تحت اشغال اسرائیل (در ۷ اکتبر ۲۰۲۳/ ۱۵ مهرماه ۱۴۰۲) و همچنین تعرض ارتش جنایتکار اسرائیل به خاک لبنان و کشتار هزاران تن در این کشور نمونه روشنی از جنایت علیه بشریت است. در مقابل این “جنایت علیه بشریت” از سوی دولت اسرائیل و حمایت از آن از سوی امپریالیسم جهانی، همبستگی گستردهٔ مردم جهان با مردم فلسطین را شاهدیم. همبستگی کارگران اتحادیه‌ها در کشورهای امپریالیستی با مردم فلسطین، پیوستن سازمان‌ها، پژوهشکده‌های علمی، دانشگاه‌ها، اتحادیه‌ها، و شرکت‌ها با جنبش تحریم و ادامه تظاهرات در ابراز هم‌بستگی با شعار اصلی “آتش بس همین الان” در سراسر جهان نمونه‌هایی از نفرت مردم و زحمتکشان جهان نسبت به اشغال و نسل‌کشی رژیم نژادپرست اسرائیل و همدستان آمریکایی و اروپایی‌اش است. حرکت مهم دیگر فرستادن پرونده نسل‌کُشی اسرائیل به دادگاه لاهه از سوی دولت آفریقای جنوبی و محکومیت اسرائیل در این دادگاه است. تمامی این جنایت‌ها زیر چتر حمایت کامل امپریالیسم جهانی به‌رهبری امپریالیسم آمریکا صورت‌می‌گیرد. در این مدت سهم امپریالیسم آمریکا افزون بر میلیاردها کمک مالی ارسال هزاران تٌن مهمات برای ارتش اسرائیل بوده است. دلیل اصلی ادامهٔ این کشتار و بحران در خاورمیانه را در سیاست‌های راهبردی امپریالیسم جهانی برای سود رساندن به انحصارات عظیم سرمایه داران تولیدکننده تسلیحات نظامی آمریکائی و اروپائی، حفظ هژمونی‌ امپریالیسم بر منطقه و ادامهٔ کنترل بر جریان یافتن نفت به کشورهای غربی باید دانست.

در این سیاست‌های راهبردی امپریالیسم، نقش و عملکرد دولت اسرائیل در منطقه همچون ژاندارمی است در خدمت به حفاظت از منافع امپریالیسم. جنگ‌افروزی و اقدام‌های تروریستی حاکمیت اسرائیل در منطقه، بخشی از رقابت و رویارویی‌های ژئوپلیتیک (جغرافیای سیاسی) در بطن بحران شیوهٔ تولید سرمایه‌داری در سال‌های ابتدای دههٔ سوم سدهٔ بیست‌ویکم میلادی ارزیابی می‌شود و اسرائیل در مقام اهرم امپریالیسم در منطقه خاورمیانه عمل می کند.

ادامه دادن به جنگ و خونریزی یگانه راهکارِ دولت جنایتکار نتانیاهو است

نمرود فلاشنبرگ، از اعضای کمیتهٔ مرکزی حزب کمونیست اسرائیل، در مطلبی که در “نامۀ مردم” شمارهٔ ۱۲۱۶، ۱۹ شهریورماه ۱۴۰۳، منتشر شد دربارۀ دولت جنایتکار نتانیاهو از جمله می‌نویسد: “نتانیاهو به‌درستی بنا به تفسیر مفسران اسراییلی نه تنها به‌سبب شکست دفاعی بلکه به‌سبب تقویت نظامی حماس طی ده‌ها سال باید پاسخ‌گو باشد. او در طول دوران نخست‌وزیری‌اش از سال ۲۰۰۹/۱۳۸۷، کنترل حماس بر غزه را تقویت کرد و فعالانه در هرگونه تلاش برای اتحاد نیروهای فلسطینی به‌رهبری سازمان آزادی‌بخش فلسطین کارشکنی کرد. این اقدام نتانیاهو برای جلوگیری از هرگونه چشم‌اندازی برای بنا نهادن یک دولت فلسطینی- اقدامی که هدف عمدهٔ زندگی‌اش به‌شمار می‌رود- انجام گرفته است. او درواقع آواری امنیتی به‌وجود آورد که در ۷ اکتبر ۲۰۲۳/ ۱۵ مهرماه ۱۴۰۲بر سر شهروندان اسرائیلی فرو ریخت…” و در ادامه این نکته مهم که: “نتانیاهو پایگاه راست‌گرایانش را پیرامون تلاش‌های جنگ و شعار ٬پیروزی کامل٬ گرد آورد… سیاستِ دولت اسرائیل جنگِ ادامه‌دار است. این سیاست، کلید تحقق هدفش برای نابودی غزه و ضمیمه [کردن] کرانه باختری رود اردن و همچنین بقای سیاسی‌اش است.”

امروزه سؤال‌هایی زیاد دربارۀ عملکرد دولت و ارتش اسرائیل در مقابله‌شان با حمله ۷ اکتبر/ ۱۵ مهر مطرح می‌شود که تا کنون بی‌پاسخ مانده‌اند (ارتش اسرائیل نتیجه تحقیقات رسمی‌اش را دربارۀ آنچه در آن روز ۷ اکتبر/ ۱۵ مهر رخ داد هنوز منتشر نکرده است). از جملهٔ این سؤال‌های مهم آن‌که برای مقابله با حمله‌های حماس، ۶ ساعت طول کشید تا ارتش اسرائیل- ارتشی که در منطقه‌ای که ده‌ها پایگاه نظامی دارد- عکس‌العملی از خود نشان بدهد. در پی این واقعه، ارتش اسرائیل زیر پوشش حملهٔ متقابل به‌ نیروهای حماس و برای نابود کردن آنان، شهر غزه که محل زندگی بیش از دو میلیون فلسطینی است را با بمباران‌های بی‌وقفهٔ ۲۶‌روزه در آغاز جنگ و تداوم آن به تلی از ویرانه‌ها تبدیل کرد.

حزب تودۀ ایران در همان نخستین هفته‌های شروع این جنایت هولناک از سوی دولت اسرائیل اعلام کرد “نسل‌کُشی” علنی در غزه به‌وسیلهٔ دولت راست‌گرایان افراطی صهیونیست اسرائیل که آشکارا و در معرض دید کامل مردم جهان انجام شده و می‌شود، وجود سیاست‌های نژادپرستانه و خشونت‌آمیز را در مرکز جغرافیای سیاسی امپریالیسم و متحدانش آشکار می‌کند. سکوت، رضایت، و کمک و ارسال تسلیحات دولت‌های غربی در تشدید کارزار پاک‌سازی قومی در غزه به‌وسیلهٔ اسرائیل درعمل ریاکاری و بی‌پایه بودن تکرار و تأکید بر اصطلاح “نظم بین‌المللی مبتنی بر قوانین” و تبلیغ آن از سوی کشورهای امپریالیستی را افشا می‌کند. در واقعیت امر، موج خشونت‌های علنی هفته‌های اخیر از سوی اسرائیل را تنها ادامهٔ منطقی جهان‌بینی استعماری و نژادپرستانهٔ صهیونیستی می‌توان دانست که هرگونه برخورد غیرانسانی آمیخته با وحشیگری را با فلسطینی‌ها مجاز می‌داند. این گام نخست برای نسل‌کُشی و نفی انسانیت یک ملت است.

جمهوری اسلامی و ادعاهای دروغین

ما در ماه‌های اخیر همچنین تحول‌هایی مهم در کشورمان را شاهد بوده‌ایم. نمایش رسوای انتخاباتی “مجلس شورای اسلامی” که با گسترده‌ترین تحریم مردمی تاریخ جمهوری اسلامی رو به‌رو شد و در بسیاری از حوزه‌های رأی‌گیری “انتخاب” شدگان با کم‌تر از ۱۰ درصد آراء به مجلس راه یافتند و در پی آن مرگ مشکوک ابراهیم رئیسی و سپس نمایش انتخاباتی ریاست‌جمهوری، ازجمله رویدادهای مهمی بودند که در ماه های اخیر در میهن ما به وقوع پیوست.

انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۳ در شرایطی برگزار شد که برخلاف همه تبلیغات گوبلزی سران رژیم دربارۀ قدر‌قدرتی رژیم‌شان و توان موشک‌پرانی‌اش به سمت اسرائیل، رژیم در حالتی بسیار بحرانی و ضعیف قرار داشت. وخامت شدید اوضاع اقتصادی که ده‌ها میلیون شهروند میهن ما را به زندگی زیر خط فقر رانده بود، بیکاری فزاینده، فساد و چپاول منافع ملی از سوی سران حکومتی و فرماندهان سپاه و همچنین ادامه یافتن اعتراض‌های گستردۀ کارگران و زحمتکشان، بازنشستگان، پرستاران، فرهنگیان، و زنان، رژیم و آینده‌اش‌ را با چالش‌هایی جدی روبه‌رو کرده بود و جامعه به بشکه‌ای باروت می‌ماند که هرآن انتظار انفجار مجدد آن می‌رفت و می رود.

در کنار این تحول‌های مهم داخلی، در عرصۀ بین‌المللی نیز سیاست‌های ورشکستۀ رژیم خصوصاً در خاورمیانه و حمایت آن از نیروهای نیابتی‌اش که بخشی از راهبرد (استراتژی) جمهوری اسلامی برای گرفتن امتیاز از غرب و آمریکا است در پی تحولات ۷ اکتبر / ۱۵ مهر با دشواری‌هایی جدی روبرو شده بود و جمهوری اسلامی از طریق مذاکرات مخفی با نمایندگان آمریکا به‌منظور حفظ موقعیتش در منطقه درتلاش بود. بر اساس مجموع این عامل‌ها که به آن‌ها اشاره شد، رهبری جمهوری اسلامی در پی یافتن راهکارهایی برای تخفیف بحران درونی و تغییر کارگزاران برای سیاست خارجی‌اش برآمد. ما در همان دوران سازمان‌دهی نمایش انتخاباتی از سوی رژیم تأکید کردیم که تأیید صلاحیت “مسعود پزشکیان”، چهرهٔ سیاسی‌ای که اتفاقاً برای نامزدی‌اش در انتخابات مجلس اخیر (دوازدهم) هم رد صلاحیت شده بود و بعد با دخالت خامنه‌ای صلاحیت او تأیید شد، کشاندن بخش‌هایی از اصلاح‌طلبان به نمایش انتخاباتی ریاست‌جمهوری و به‌وجود آوردن توهمِ پدید آمدنِ “روزنه”ای برای “تغییرات در راستای منافع مردم” و به‌‌وجود آوردن رغبت در مردمِ ناراضی و مخالف به شرکت کردن در انتخاباتی بود که به‌روال معمول انتخابات‌ها در کشور ما رأی و ارادهٔ اکثریت مردم میهن‌مان در آن‌ها هیچ تأثیری نداشته و ندارد.

آقای پزشکیان در برنامۀ “گفت‌وگوی ویژهٔ خبری” با “شبکهٔ خبر” در ۲۲ خردادماه ۱۴۰۳، دربارهٔ برنامه‌های خودش از جمله “جایگاه برنامهٔ هفتم توسعه در دولت خود” را عنوان کرد و گفت: “در زمان ثبت نام ریاست‌جمهوری و پنج دقیقه‌ای که فرصت داشتم، گفتم ما قرار نیست برنامهٔ جدید بنویسیم و سیاست جدید در نظر بگیریم. سیاست‌های رهبری مشخص شده و کارهای قانونی انجام شده و هر شخصی بیاید باید برنامه‌ها را در جهت برنامهٔ هفتم اجرایی کند. … هر دولتی که می‌خواهد بیاید، راه را نباید عوض کرد. هدف را نباید گم کرد.” پزشکیان همچنین در گفت‌وگوی با دانشجویان که از شبکۀ اینترنتی دانشگاه تهران پخش شد، به‌صراحت اعلام کرد “بنده رهبری را قبول دارم و اصلاً ذوب در او هستم. کسی حق ندارد به کسی که من به او اعتقاد دارم توهین کند.”

حوادث بعد از انتخابات در همۀ موردها که در بالا به آن‌ها اشاره شد تأییدِ صحتِ ارزیابی‌های حزب از مانور عوام‌فریبانۀ رژیم ولایت فقیه بود. تعیین کابینه‌ای که وزرای آن از قبل به‌تأیید علی خامنه‌ای رسیده بودند و به همین جهت همهٔ آنان از مجلس فرمایشی شورای اسلامی رأی اعتماد گرفتند و سپس تلاش‌های رژیم از طریق پزشکیان برای مذاکره با آمریکا و “اتحادیهٔ اروپا” نشانه‌هایی روشن از تلاش‌های جمهوری اسلامی و ولی فقیه‌اش به‌هدف حفظ “نظام” در وضعیت بحرانی کنونی است.

صادر کردن “اسلام سیاسی“ زیر پوشش مبارزه با امپریالیسم

ما دربارۀ ماهیت و اساس جهت‌گیری‌های سیاست خارجی جمهوری اسلامی که بر قرائت “اسلام سیاسی” استوار است و همچنین بی‌پایه بودنِ ادعاهای آن به مبارزهٔ ضد امپریالیستی در خلال سال‌های اخیر بارها نوشته‌ایم. از همان ابتدای انقلاب، خمینی می‌گفت: “من به‌صراحت اعلام می‌کنم که جمهوری اسلامی ایران با تمام وجود برای احیای هویت اسلامی مسلمانان در سراسر جهان سرمایه‌گذاری می‌کند و دلیل هم ندارد که مسلمانان جهان را به پیروی از اصول تصاحب قدرت در جهان دعوت نکند و جلوی جاه‌طلبی و فزون‌طلبی صاحبان قدرت و پول و فریب را نگیرد… این را باید از اصول سیاست خارجی خود بدانیم.” (“صحیفهٔ امام”، ج۲۱، ص۹۲) و این نکتۀ مهم که: “با صدور انقلابمان، که در حقیقت صدور اسلام راستین و بیان احکام محمدی… است، به سیطره و سلطه و ظلم جهان‌خواران خاتمه می‌دهیم.” » (“همان”، ج۲۰، ص۲۴۵).

همان‌طور که سران جمهوری اسلامی، خصوصاً علی خامنه‌ای، به‌صراحت آن را اعلام کرده‌اند، سیاست خارجی جمهوری اسلامی خصوصاً در منطقهٔ خاورمیانه به‌منظور “حفظ نظام” بر محور صدور انقلاب اسلامی در منطقه ایجاد شده است، و تاکتیک‌های کوتاه‌مدت و راهبردهای بلندمدت و سمت‌گیری سیاسی-اقتصادی جمهوری اسلامی ایران هیچ همگونی‌ای با سمت‌وسوی ترقی‌خواهانه، ضدامپریالیستی، و استقلال‌طلبانه نداشته و ندارد.

شالودهٔ سیاست‌های منطقه‌‌ای و جهانی این حکومت ضدّملی است، زیرا صرفاً در خدمت حفظ نظام سیاسی در داخل بر محور ولایت فقیه و گسترش منافع سرمایه‌داری‌ای انگلی و فاسد است که حکومت به آن‌ها متکی است. درمجموع، آنچه علی خامنه‌ای “عمق استراتژیک” یا “محور مقاومت” تشکیل‌دهندۀ سیاست خارجی حکومتش می‌خواند در واقعیت امر شعاری است توخالی که در کنار عملیات برون‌مرزی “سپاه قدس” برخلاف منافع ملی کشور عمل کرده است. این سیاست حتی در مدیریت مقابله با تهدیدهای واقعی اسرائیل علیه کشورمان ناتوان بوده است. واقعیت آن است که حکومت بر اساس “اسلام سیاسی” نمی‌تواند و نخواهد توانست در راه دفاع از منافع ملی و تقویت موقعیت منطقه‌ای ایران گام بردارد.

اوضاع بسیار خطرناک منطقه، خطرِ جنگ، و ضرورتِ حفظ تمامیت ارضی ایران

در پی حادثۀ هفتم اکتبر ۲۰۲۳/ پانزدهم مهر ۱۴۰۳، دولت نژادپرست و جنایتکار اسرائیل پنهان نکرده است که یکی از هدف‌های راهبردی‌اش در منطقه گسترش جنگ و کشاندن ایران به درگیری‌های خطرناک نظامی است، درگیری‌هایی که بی‌شک بهانه‌ای خواهد بود برای امپریالیسم آمریکا و درگیر شدن بیش از پیش نظامی‌اش در منطقه. بمباران ساختمان کنسولگری ایران در خاک سوریه و سپس ترور جنایتکارانهٔ “اسماعیل هنیه” در تهران در مردادماه ۱۴۰۳، در پی سفر نتانیاهو به آمریکا و دیدارش با مقام‌های آمریکایی و احتمالاً گرفتن چراغ‌سبز دولتش از جانب امپریالیسم آمریکا برای انجام این عملیات و در هفته‌های اخیر هم ترور بخشی چشمگیر از رهبران “حزب‌الله” و “حماس” در لبنان و سوریه و حمله موشکی ایران به اسرائیل و تهدیدهای دولت نتانیاهو برای حملۀ مستقیم به ایران، به اوضاع منطقه ابعادی بسیار خطرناک و نگران کننده‌ داده است.

گفت‌وگوی کابینه جنگی نتانیاهو با جو بایدن در روزهای اخیر و تبادل‌نظر بر سر چگونگی و ابعاد حمله اسرائیل به ایران و تعیین هدف‌های راهبردی این حمله و از جمله هدف قرار دادن تأسیسات نفتی و اتمی ایران، می توانند پیامدهایی بسیار فاجعه‌بار برای میهن‌مان و منطقه به‌همراه داشته باشند.

حزب تودۀ ایران در بیانیه‌اش پس از انفجار “پیجرها” در لبنان بر این موضوع مهم تأکید کرد که پس از ترور اسماعیل هنیه در تهران هدف دولت اسرائیل گسترش جنگ و کشاندن دامنهٔ آن به خاورمیانه و به‌خصوص درگیر کردن حزب‌الله لبنان و جمهوری اسلامی در این جنگ خانمان‌سوز است، جنگی که بی‌شک در جهت منافع درازمدت امپریالیسم در منطقه و به‌خطر افتادن استقلال ملی ایران خواهد بود. بیهوده نیست که در هفته‌های اخیر نیروهای مزدور و ضد‌ملی‌ای همچون سلطنت‌طلبان و مجاهدین کارزار تبلیغاتی‌شان را هم‌صدا با دستگاه‌های تبلیغاتی دولت جنایتکار نتانیاهو متوجه ترغیب اسرائیل و امپریالیسم برای حمله به ایران و خصوصاً نابود کردن تأسیسات نفتی و اتمی ایران کرده‌اند.

حزب توده ایران در این مقطع زمانی حساس و پر خطر در راستای تاکید بر صلح، از سویی در دفاع بی تزلزل از استقلال و حق حاکمیت ملی و حقوق حقه مردم ایران با تحریم، مداخله و تجاوز خارجی به میهن قاطعانه مخالفت می‌کند، از دیگر سو برای حکومت متکی به اراده مردم و استقرار جمهوری ملی و دمکراتیک پیگیرانه با دیکتاتوری حاکم و حکومت استبدادی ولایت فقیه مبارزه کرده و می‌کند. حزب توده ایران صمیمانه خواستار همکاری و مبارزه مشترک همه نیروها و سازمان های ملی و مترقی میهن در راستای شعار “نه به دیکتاتوری و آری به صلح ” است.

حزب تودۀ ایران ضمن محکوم کردن شدید دُور تازهٔ‌ ترور و عملیات جنایتکارانهٔ دولت نژادپرست اسرائیل علیه مردم لبنان، بار دیگر تأکید می‌کند وظیفهٔ همهٔ نیروهای مترقی و صلح‌دوست کشورهای منطقه این است که با درایت و هوشیاری از افتادن به‌این دام خطرناک پرهیز کنند و اجازه ندهند منطقهٔ خاورمیانه بار دیگر برای حفظ رژیم جنایتکار نتانیاهو و همراهان امپریالیستی و اروپایی‌اش درگیر جنگ خانمان‌سوزی دیگر شود، جنگی که عواقب آن برای منطقه فاجعه‌بار خواهد بود.

کمیتۀ مرکزی حزب تودۀ ایران

۳۰ مهرماه ۱۴۰۳

به نقل از «نامۀ مردم»، شمارۀ ۱۲۱۹، ۳۰ مهر ۱۴۰۳

۱آبان ۱۴۰۳

نظرات بسته است

جستجو
Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Post Type Selectors
آرشیو مطالب قدیمی