صحرا کریمی: جنبش زنان ایران، صدای زنان افغانستان شود
صحرا کریمی، مستندساز و رئیس افغان فیلم : طالبان در هر منطقه که رفته جز ویرانی چیزی به جا نگذاشته. تمام ساختارهای اجتماعی و مدنی، بیمارستانها، مراکز فرهنگی، ادارات دولتی را نابود میکنند و مردم را میکشند. چطور برخی سیاستمداران ایرانی به خودشان حق میدهند وقتی چیزی را به چشم ندیدهاند بگویند طالبان تغییر کرده؟ طالبان زمانی که به استان تخار رسید اعلامیه پخش کردند که زنها حق ندارند بدون محارم خود بیرون بیایند، حق ندارند درس بخوانند. تمام مدرسههای دخترانه بسته میشود و مردم مهاجر میشوند…./
*****
شهرزاد همتی-کانون زنان ایرانی
در حالی که در ماههای گذشته و با احتمال قدرت گرفتن طالبان، زنان فعال بسیاری از افغانستان مهاجرت کردهاند، اما صحرا کریمی، مستندساز و رئیس افغان فیلم، در افغانستان مانده و در حال ساخت یک فیلم مستند است. او در گفتوگو با کانون زنان ایرانی، هرچند معتقد است امکان ندارد که طالبان باز هم در افغانستان قدرت بگیرند، اما راوی زنانی است که سیاهترین روزها را در دوران طالبان از سر گذراندهاند و حتی به خاطر احتمال بازگشت این گروه مخوف به قدرت، مهاجرت را ترجیح میدهند. صحرا در این گفتوگو با تحلیل شرایط فعلی کشورش از زنان منطقه میخواهد که صدای زنان افغانستان باشند.
خانم کریمی، در حال حاضر شرایط روحی مردم و به خصوص زنان در افغانستان با وجود نزدیکی طالبان به دروازههای شهرهای بزرگ چگونه است؟ آنها چه برنامهای دارند؟
نخست این را بگویم که من اصلاً فکر نمیکنم که طالبان بتواند مجدد افغانستان را تصرف کند و دوباره جایی در کشور داشته باشند. چنین چیزی ممکن نیست، چون در ۲۰ سال گذشته نسل تغییر کرده و نزدیک به ۷۰ درصد جمعیت افغانستان زیر سن ۳۰ سال هستند که در این ۲۰ سال رشد کرده و اتفاقات را از نظر گذراندهاند. مگر اینکه بازیها و معاملات ناپاک دیگری در جریان باشد که بخواهند افغانستان را به زور به آنها تحویل دهند. اما به هرحال در ماههای اخیر درگیری بین نیروهای نظامی افغانستان و طالبان شدت زیادی پیدا کرده، مخصوصاً در شهرستانها و مناطق خارج از کابل و این خودش ترسی را به وجود آورده که بخواهی و نخواهی درزندگی مردم و به ویژه زنان تاثیزگذار است. همچنین رسانهها سعی دارند که هویتی تازه به وجود طالبان بدهند و فیگور طالبان را فربه کنند و این خودش رعب و وحشت را بیشتر میکند. طالبان در کنار تمام محدودیتها و سیاهیها و زشتیهایی که در افغانستان به جا گذاشتند، سیاهترین و ننگینترین دوره برای زنان افغانستان را رقم زدهاند. همه آگاه هستیم که در دوران پنج-شش ساله حکومت آنها، زنان هرگز نتوانستند به مدرسه بروند، نمیتوانستند تحصیلات دانشگاهی داشته باشند و به همین خاطر وقتی از احتمال تکرار آن گفته میشود، زنان میترسند. درصد زیادی از زنان جوان موفق مخصوصاً در عرصه هنر و رسانه و جامعه مدنی به خاطر همین موضوع از کشور مهاجرت کردهاند. چند ماه پیش طالبان لیست تروری را منتشر کرد و سفارت آمریکا این لیست را تأیید کرد که در این لیست نام بسیاری از زنان جوانی دیده میشد که در این سالها رشد کرده و در عرصه رسانه و فرهنگ و سیاست فعال بودند و الان تعداد زیادی از اسامی آن لیست از افغانستان مهاجرت کردند. اگر خاطرتان باشد زمان مذاکرات صلح یک سری از زنان فعال را به دوحه دعوت کرده بودند و تعداد زیادی ازخبرنگاران مرد و زن این مذاکرات را پوشش دادند و بسیار جنجال برانگیز شد. چرا که بسیاری از زنان حجاب را رعایت نکرده بودند، (در حال حاضر حجاب در افغانستان اجباری نیست) این زنان از طالبان سئوالات خیلی صریحی پرسیده بودند. بعد از این دیدار این لیست منتشر شد، تعدادی از افرادی که نامشان در فهرست ذکر شده بود کشته شدند. طالبان بمبهای چسبی به ماشین آنها چسباند و آنها را از بین برد. همه اینها باعث ترس در افغانستان شده و بسیاری هم تحمل نکردند و رفتند. سفارت آمریکا هم بیانیه داده که ما به ۲۰۰۰ زن فعال در عرصههای مختلف ویزا میدهیم که افغانستان را ترک کنند و همه اینها باعث خروج زنان از افعانستان میشود.
نقش کشورهای منطقه را در قدرتگیری طالبان چقدر جدی میدانید؟
این مسئله خیلی گسترده و سیاسی است و نمیتوان حدس زد که چه شد. اما خواهی نخواهی معاملهها و بازیهای زیادی وجود دارد که آنها را میتوان دلیل این اتفاق دانست. من در جایگاهی نیستم که بخواهم از موضع سیاسی صحبت کنم؛ اما به نظرم فضای خالیای ایجاد شد که طالبان توانسته دوباره عرض اندام کند و آن به خاطر عدم تفاهم و سازش سیاسی در بین سیاستگذاران بود. ما متأسفانه از نظر سیاست داخلی اختلافات زیادی بین احزاب سیاسی و رهبران سیاسیمان داریم. و این نبود همدیگرپذیری که در این میان به وجود آمد فرصتی بود که تروریستها، طالبان، القاعده و داعش عرض اندام کنند. البته نباید از دخالت مستقیم و غیرمستقیم پاکستان هم غافل شد. آنها از طالبان غیرمستقیم حمایت کردند. الان که جنگ در جریان است مجروحان طالبانی همه در خاک پاکستان درمان میشوند. ایران هم با توجه به سیاست منطقه و مشکلات اخیری که به دلیل مدیریت آبهای افغانستان و مشکلات دیگری که دارد، یکی دو بار رهبران طالبان را دعوت کرد. وقتی رهبران طالبان را دعوت میکنید،یعنی غیرمستقیم یا مستقیم آنها را به رسمیت میشناسید که این کار میتواند قدرتی به این گروه بدهد. چون آنها قبلاً هیچگاه به رسمیت شناخته نشده بودند. اما در چند سال اخیر با دعوتهایی از سمت پاکستان، ایران، قطر، روسیه و … به طالبان رسمیت دادند. وقتی طالب از لحاظ سیاسی رسمیت داشته باشد راحتتر میتواند ابراز نظر کند. در بحث دیگری که به طالبان اعتمادبهنفس کاذب داد تفاهمنامهای بود که با آمریکا امضا کردند. این تفاهمنامه با آمریکا به آنها این حس را داد که آنها امریکا را شکست داده و قدرت برتر هستند. در این تفاهمنامه یکی از مسائل آزادسازی پنج هزار زندانی طالب بود و دولت ما این زندانیها را آزاد کرد ولی متأسفانه طالبان به عهد خودش وفا نکرد و جنگ شدت بیشتری گرفت، کشتارهای هدفمند هم بیشتر شد. همه اینها باعث میشود طالبان خودش را بیشتر قبول کند و اعتمادبهنفس داشته باشد. به نظرم ایران هم در عرصه سیاسی و منطقه اگر به دنبال منافع خودش است، شاید بخواهد در این بازی نقش ایفا کند.
همچنان می خواهید در این اوضاع در افغانستان بمانید؟
من دو شغل دارم. فیلمساز مستقل و رئیس نهاد سینمایی افغان فیلم هستم و به عنوان زنی که در سینما و عرصه فیلمسازی شناختهشده هستم به نظرم وجودم در افغانستان مهم است چون به یکسری از زنان و دختران این امید را میدهد که باید باشیم. من تا زمانی که بتوانم افغانستان را ترک نمیکنم و احساس میکنم بهتر است بمانیم و مبارزه کنیم چون خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان این مسئله را ثابت کرد که هیچکس دلش برای افغانستان نمیسوزد و کسی برای افغانستان به جز افغانها دلسوزی نخواهد کرد. در عرصه ۲۰ سال گذشته در زمینه فیلمسازی هیچ اتفاق خاصی نیفتاده با تمام کمکهایی که در این عرصه به افغانستان شده هنوز یک سالن سینمایی هم ساخته نشده و ما از لحاظ هویت سینمایی کاملاً عقبمانده هستیم و به نظرم تنها کسی که ریشه و عشق به خاک افغانستان دارد میتواند این فداکاری را به جان بخرد و تا آخرین زمان در افغانستان بماند. من در افغانستان کار خواهم کرد و زمینه حضور و ساخت فیلم را برای سایر فیلمسازان هم مهیا خواهم کرد. هرچند بیشتر فیلمسازان از افغانستان رفتهاند و ما تعداد محدودی ماندهایم.
اخباری شنیده میشود مبنی بر اینکه طالبان تغییرکرده و آن نگاه و خوی گذشته را ندارند. مثلاً برخی سیاستمداران ما گرچه تعدادشان زیاد نبود گفتند طالبان تغییر کرده و حتی کسانی آن را یکی از جنبشهای اصیل منطقه نام دادند، برخی از سیاستمداران دنیا هم کمابیش می گویند طالبان تغییر کرده… شما به عنوان یک افغانستانی نظرتان در این باره چیست؟
من مخالفم. در همین جنگی که در جریان است طالبان در هر منطقه که رفته جز ویرانی چیزی به جا نگذاشته. تمام ساختارهای اجتماعی و مدنی، بیمارستانها، مراکز فرهنگی، ادارات دولتی را نابود میکنند و مردم را میکشند. چطور برخی سیاستمداران ایرانی به خودشان حق میدهند وقتی چیزی را به چشم ندیدهاند بگویند طالبان تغییر کرده؟ طالبان زمانی که به استان تخار رسید اعلامیه پخش کردند که زنها حق ندارند بدون محارم خود بیرون بیایند، حق ندارند درس بخوانند. تمام مدرسههای دخترانه بسته میشود و مردم مهاجر میشوند. خیزش مردمی علیه طالبان به وجود آمده، چون فقط نیروهای دفاعی و نظامی ما با طالبان نمیجنگند، خیزشهای مردمی فراوانی به وجود آمده که نمیخواهند به طالب باج دهند چون هر اتفاقی که در سایه حکومت یا مدیریت طالب باشد جز ویرانی و بربریت نخواهد بود. دلیل نمیشود چون طالب امروز آیفون خریده و بلد است از اینترنت استفاده کند، یا در جنگ سایبری شریک و جنگ روانی به وجود آورده باشد، یعنی تغییرکرده است. شاید ظاهرشان تغییر کرده باشد اما ذهن کهنهشان و افکار دگم و بربریتی که در نهادشان هست تغییر نکرده. این حرف غیرقابل باور است.
شنیده میشود طالبان در میان مردم افغان هم طرفداران کمی ندارد و حتی در برخی شهرها به استقبال طالبان رفتهاند…
این مسئله پایگاه مردمی نیست. در جامعه سنتی ما، افکار طالبانی همیشه هست و نمیتوان از آن گریزی داشت. طالبان از بیشتر ریشسفیدان و بزرگان افغانی سواستفاده کرده و وعدههای سرخرمن دادهاند ولی ما هیچ گزارش رسمی نداریم که کسی به میزبانی طالب رفته باشد. هر جایی که طالب رفته و آنجا را تصرف کرده البته ولسوالی یا نواحی تحت تصرف طالبان بازپس گرفته شده. هر زمان که طالبان به این مناطق رفته، فقط ویرانی به جا گذاشته. آیا کسی به استقبال ویرانی میرود؟ متأسفانه کشورهای همسایه ما تبلیغاتی میکنند که به طالبان هویت مثبت بدهند. ما که در افغانستان زندگی میکنیم و هر روز شاهد هستیم چنین گفتههایی صحت ندارد.
گفتید طالبان نمیتواند دوباره قدرت بگیرد چون نسل جدید طالب را تاب نمیآورد. به نظرتان زنان افغانستان هم با توجه به بافت سنتی کشور، توان مبارزه با طالب را دارند؟
بله. زنان افغانستان دیگر ناآگاه نیستند. زنان جوان افغانستان در عرصههای مختلفی درخشیدهاند و میتوانند صدایشان را به دیگران برسانند. هر چند جامعه خیلی سنتی است اما در سالهای اخیر در برابر خیلی از سنتها ایستادهایم و حتی در منطقه میتوانیم زبانزد باشیم چون اجازه ندادیم خیلی زورگوییها در حق ما اعمال شود. اینجا مردانی هم در کنار زنان افغانستان هستند که نمیخواهند جامعه به عقب بازگردد و این با هم بودن در یک جبهه علت طالبان نشاندهنده این است که عده زیادی از مردان هم تمایلی به طالبان ندارند. دیگر ۲۰ سال قبل نیست که دسترسی به نشر اخبار نداشته باشیم و نتوانیم دنیا را از اتفاقات باخبر کنیم. هر اتفاقی بیفتد از طریق فضای مجازی میتوانیم دنیا را به سرعت باخبر کنیم و نسل جدید اجازه حکمرانی طالبان را نخواهد داد. طالبان اگر میخواهد باید اگر از طریق رفتار درست سیاسی وارد شود میتواند در ساختار دولت بیاید و باید خودش را تغییر دهد چون با این وضعیت نمیتواند دوام بیاورد. بربریت و دیکتاتوربودن دیگر جواب نمیدهد همانطور که دنیا ترامپ را قبول نکرد وقتی بیش از حد پا از گلیمش دراز کرد. بنابراین افغانستان و نسل جوان طالبان را قبول ندارد. ما همه این سختیها و کشتارها، ترورشدنها را قبول کردهایم و در جبهههای زیادی جنگیدهایم و این فداکاری و قربانی میدهیم تا تسلیم نشویم وگرنه اگر قرار بود تسلیم شود چرا اینهمه مقاومت و جانفشانی میکردیم؟
در سالهای اخیر پیشرفت زنان افغانستانی را چطور میبینید و اشتباه حرکتهای مدنی درباره زنان در افغانستان چه بود؟
پیشرفتهای خوبی بوده اما بزرگترین مشکل این بود که نسخه نوشته شده، در جاهایی مغایرت با فرهنگ بومی و افغانی داشت. به هر حال افغانستان کشوری اسلامی است و یکسری کدهای فرهنگی و رفتاری و ساختاری مختص خودش را دارد و نمیتوانیم کاملاً برعکس آن عمل کنیم چون هر تغییر عجولانهای مصادف با عدم پیروزی خواهد شد. ولی مهمتر از آن، مشکل زنان افغانستان هم بودند که نتوانستند اجماع و جنبشهای متحدتری را ایجاد کنند. تقسیم به گروهکهای زیادی شدند که بین خودشان مشکل داشتند و همدیگر را بیش از اندازه نقد میکردند و بیشتر بر نقاط منفی هم تأکید میکردند. همین چنددستگی باعث شد نتوانیم موفق شویم در حالی که فضا ایجاد شده و امکانات زیادی بود. متأسفانه ما تبدیل به فیگورکهای کمصدا شدیم در حالی که میتوانستیم جمع پرصدایی شویم.
به عنوان سؤال آخر، خواستهتان از زنان کشورهای همسایه در شرایط فعلی چیست؟
ما نمیتوانیم از دولتها بخواهیم برای ما کاری کنند چون دولتهای همیشه بازیهای عجیبی دارند اما من از زنان ایران و مخصوصاً جنبشهای موجود زنان ایران میخواهم با ما همصدا شوند، درباره ما بیشتر صحبت کنند، کنفرانس برگزار کنند، یعنی آنچه بر زن افغانستان میخواهند دوباره وارد کنند را به گوش دنیا برسانند. چون زنان ایران به خاطر همفرهنگی و همزبانی که با ما دارند میتوانند همصدایی قدرتمند و قویای را با ما داشته باشند.
۱۱ مرداد ۱۴۰۰