فقط مردم میتوانند به فریاد خود برسند
چند روستایمان با تانکر آبرسانی میشوند؟ آیا میدانیم معلولانمان در این وانفسای محشرگونه چگونه زندگی میکنند؟ آنها که دو و حتی ۳ معلول در خانه دارند آیا چیزی جز رنج از زندگی را دریافت میکنند؟…
***
کاش بیکاری و اعتیاد و طلاق اعداد معمولی نشانمان میدادند و کاش واقعا فرق چندانی نمیکرد که چه کسی به مقر ریاستجمهوری در پاستور برود؟ هیچ کس نمیتواند ضجه مادری که دخترش دستگیر شده است را فراموش کند که فریاد میزد دخترم مریض است! آری برای خیلیها فرق نمیکند که چه کسی پاستورنشین باشد یا دوست دارند که اتفاقا نابلدی به آنجا رود و همه معضلات گفته شده تشدید شوند تا جامعه منفجر شود و اینان راهی به سوی حاکم شدن پیدا کنند.
برای هر دلسوزی حتی اگر یک فرماندار کاربلد و مردمدار مسوولیت پیدا کند، مهم است و برای هر بیمسوولیتی رییسجمهور هم از میان بهترینها انتخاب شود، ارزشی ندارد. پاسخ من به آن دوست معترض این بود که آیا وقتی این چیزها را میبینیم ممکن است که ساکت بنشینیم و وحشت بدتر شدن اوضاع تمام وجودمان را نگیرد؟ بدون هیچ اغراق و تعارفی ما گیر کردهایم و راهی جز تلاش برای بهتر شدن نسبی اوضاع نداریم.قطعا هیچ کس دوست ندارد یک ساعت استدلال کند تازه توهین و بیاحترامی بشنود. این روزها کسانی که در جزییات مسائل سیاسی کشور هستند حنجرهشان به درد آمد بس که واقعیات تکاندهنده را باز گویند و معدودی از دوستان که گاهی از دور نگاهی به سیاست میاندازند، احترامی برای همه دانستنیهای اهل فن نمیگذارند.تا شب گذشته فعالیتهای انتخاباتی به اوج خود رسیدند و متاسفانه خبرهایی از تخلفات و بیاخلاقیهای ناموجه به گوش میرسد که بعضا گسترده و نگرانکننده هستند.اگرمردم پای صندوقهای رای بیایند همه این نگرانیها تبدیل به شوق و امید و ابتهاج میشود و اگر نیایند موفقیت از آن کسی است که امکانات گسترده دارد و از زمین و آسمان برایش کمک میرسد. گفتنیها را گفتیم، میماند تصمیم مردم که آیا صلاح خویش را در نظر میگیرند و دانشمند پزشک و خاکی و مردمدار را راهی پاستور میکنند یا سایهنشینها را ترجیح میدهند و به سوی آیندهای مبهم رهسپار میشویم؟/ اعتماد
۱۵ تیر ۱۴۰۳