بدنهای بی سر
اکنون در قرن جدید همچنان تصمیم برای پوشش زنان در اختیار نظر سیاستگذاران با نگاه مردانه است. پلیس امنیت اخلاقی به زنانی که پوشش آنها با معیارهای تعریف شده منطبق نیست تذکر میدهند یا آنها را بازداشت میکنند. بدن زنان ابژهای برای ایدئولوژی سیاسی است، به این معنی که زنان منفعلند و هیچگونه عاملیتی بر بدن خود ندارند…/
فتانه عبدالحسینی- عضو گروه مطالعات زنان-
کنترل بدن زنان یکی از مناقشهبرانگیزترین موضوعات در طول صد سال اخیر در ایران بوده است. اولین بار در تاریخ ایران رضاخان با قانون کشف حجاب پوشش زنان را سیاسی کرد. پیش از آن بسیاری از روشنفکران به موضوع حجاب پرداخته، توسعۀ ایران را به وضعیت زنان پیوند داده بودند. مطالبات آنها بر رضاشاه تأثیرگذار بود. دستور کشف حجاب به عنوان پیش زمینۀ پیشرفت ایران مطرح شد. اما تصویب قانون کشف حجاب در سال ۱۳۱۴ بحران ایجاد کرد و نظم اجتماعی را بههم ریخت. تن زن ایرانی در دوره رضاشاه هزینهای بود که برای مدرن شدن پرداخته شد. کشف حجاب زنان خشم جامعه مذهبی و سنتی را برانگیخت.
اگر چه سالهای فرهنگسازی و رشد تدریجی جای تغییرات دستوری را گرفت، مدرسه سازی برای دختران رشد بیشتری گرفت و فعالان زنان و کنشگران مدنی تلاش زیادی برای فرهنگ سازی کردند، ضربهای که به جامعه وارد شد سالها بعد خودش را نشان داد. پنجاه سال بعد باز بدن زنان دستخوش بازیهای سیاسی و دستورات از بالا شد. حجاب اجباری برخلاف تلاشهای روشنفکران و فعالان جامعه مدنی قانونی شد. در سال ۱۳۶۲، برای بی حجابی در کنار جرایمی چون دزدی مجازات تعیین شد.
اکنون در قرن جدید همچنان تصمیم برای پوشش زنان در اختیار نظر سیاستگذاران با نگاه مردانه است. پلیس امنیت اخلاقی به زنانی که پوشش آنها با معیارهای تعریف شده منطبق نیست تذکر میدهند یا آنها را بازداشت میکنند. بدن زنان ابژهای برای ایدئولوژی سیاسی است، به این معنی که زنان منفعلند و هیچگونه عاملیتی بر بدن خود ندارند.
کنترل بدن زنان با طرح جوانی جمعیت نیز گره خورده است. قانون جوانی جمعیت، برای زنان اختیاری قایل نیست. بلکه سیاستگذاریها از بالا مشخص میکنند که جمعیت زیاد شود و انتظار این است که زنان در پایین هرم قدرت اطاعت کنند و بچهدار شوند. برای سلب اختیار زنان بر بدنشان سازوکارهایی مانند ایجاد گشتهای بارداری در بیمارستانها یا حذف وسایل پیشگیری از بارداری به کار میرود. از طرف دیگر فقیرترین اقشار زنان، که توانایی مالی برنامهریزی یا خرید وسایل بارداری خارج از پوششهای بیمهای را ندارند، ناچار به فرزندآوری میشوند و چرخۀ فقر زنان ادامه مییابد. فقر نیز ممکن است همچون یکی دیگر از موانع محدود کننده برای اختیار بدن زنان عمل کند.
در تاریخ مبارزه زنان، به دست گرفتن کنترل بدن از مهمترین درخواستهای زنان است. درخواستی که بچهدار شدن را با برنامهریزیهای شغلی و سلامت یا خواست و میل زنان پیوند میدهد، نه با خواست دیگرانی که به جای آنها تصمیم میگیرند. شاید هنوز زنان سالهای درازی برای به رسمیت شناخته شدن حق و اختیار قانونی و اجتماعی را بر بدنشان در پیش روی داشته باشند.