نهرهای کوچکی که به هم متصل میشوند
نافرمانی؛ شرط لازم اما ناکافی برای سقوط حکومت
هیچ حکومتی بدون فرمانبرداری و تبعیت مردم شکل نمی گیرد و دوام نمی آورد. یعنی هرجا حکومتی استقرار دارد با قاطعیت میتوان از فرمانبرداری مردم از آن صحبت کرد. البته فرمانبرداری و تبعیت مردم از حکومت به یک نوع و در هر نوع به یک میزان نیست. نوع اول فرمانبرداری و تبعیت با رضایت است. در این حالت فرمانبرداران از عملکرد حاکمیت رضایت دارند و به میزان زیادی حکومت مورد قبول آنهاست و حتی اگر ضعف و اشکالی باشد آنرا مربوط به عوامل فرعی و نه اصل و اساس حکومت می دانند…./
***
اما نوع دوم فرمانبرداری و تبعیت برخلاف نوع اول بدون رضایت و یا با اجبار و کراهت است. در این حالت فرمانبرداران از عملکرد حاکمیت به هیچ عنوان رضایت ندارند اما مجبور به فرمانبرداری و تسلیم در برابر اعمال زور و سرکوب از سوی حاکمیت هستند.
یک حکومت تا زمانی که اکثریت جامعه با رضایت از آن فرمانبرداری و تبعیت می کنند برای بقا و موجودیت خود هیچگونه نگرانی ندارد. اما برعکس زمانی که درمی یابد اکثریت جامعه از عملکرد و اساس حکومت رضایت ندارند به شدت نگران بقا و موجودیت خود می شود. به همین دلیل به زور، خشونت و سرکوب متوسل می شود تا از این طریق کمربند محافظی برای خود ایجاد نماید.
تحولات عمیق سیاسی و بویژه انقلاب ها در وضعیتی رخ می دهد که این اکثریت ناراضی به هر شکل که می تواند در مقابل سرکوب می ایستد و تسلیم آن نمی شود. در حقیقت بجای تبعیت با کراهت و فرمانبرداری بدون رضایت، شیوه نافرمانی را پیش می گیرد. این وضعیت اگرچه حکومت را متزلزل ساخته و شاید تا لبه پرتگاه ببرد اما منجر به سقوط حکومت نمی شود. سقوط حکومت علاوه بر نافرمانی اکثریت شرط لازم دیگری نیز دارد که نافرمانی دست کم بخشی از نیروهای مسلح (نظامی و انتظامی) است. یعنی بخش قابل توجهی از نیروهای مسلح حاضر به اعمال زور و خشونت علیه معترضان نشوند و حتی بالاتر از آن در صف معترضان قرار گرفته و از آنها در برابر حکومت حمایت کنند. تحقق این شرط نیز به سه شرط دیگر وابسته است.
اول؛ عوامل ایجاد نارضایتی مردم بر زندگی نیروهای مسلح نیز تاثیر منفی گداشته باشد.
دوم؛ نیروی بدیل و جانشین برای حکومت وجود داشته باشد.
سوم؛ پایداری و نافرمانی معترضان چه از نظر کمیت و چه از نظر کیفیت به میزانی باشد که از سوی نیروهای مسلح بازگشت ناپذیر تلقی شود.
در این حالت تقریبا همه شروط لازم جمع است و سقوط حکومت حتمی است. البته حمایت نیروهای خارجی نیز از دیگر شروط لازم است که اگر خود عامل محرک نباشد معمولا وقتی گستره و عمق اعتراضات به این میزان برسد آنها نیز همراهی خواهند کرد.
مقاومت مدنی به مثابه زندگی
▫️مقاومت مدنی یک استراتژی در مبارزات مدنی اعم از سیاسی و غیر سیاسی است که در آن افراد یا جنبش های مردمی از تاکتیک های مختلف مانند اعتصاب، بایکوت، تحریم، راهپیمایی، عدم همکاری، نقض قوانین و صدها تاکتیک دیگر بشرط عدم استفاده از خشونت برای مطالبه گری و مبارزه با ظلم و ستم و بی عدالتی در برابر سازمان ها و دولتهای سلطه گر(داخلی و خارجی) استفاده می کنند. به زبان ساده تر مقاومت مدنی ایستادگی فردی یا گروهی بدون اعمال خشونت در مقابل سلطه و قدرت استبدادی با هدف تغییر یا از بین بردن آنچه دولتهای سلطه گر داخلی برخلاف خواست تمامی، اکثریت و یا حتی اقلیتی کوچک اعمال می کنند و یا مجبور کردن دولت ها به انجام وظایفی است که در آن کوتاهی می کنند. این روش در طول تاریخ در بسیاری از موارد نظیر جنبش برابری حقوق سیاه پوستان با سفید پوستان در ایالات متحده، جنبش ضد آپارتاید در آفریقای جنوبی و انقلابهای رنگی در اروپای شرقی موفقیت آمیز بوده است.
یکی از نقدهایی که به مقاومت مدنی می شود این است که این راهبرد در برابر حکومت های اقتدارگرا، تمامیت خواه و سرکوبگر راه بجایی نمی برد. اما برخلاف تصور این منتقدان در این حکومت ها مبارزه مبتنی بر مقاومت مدنی هم ضروری تر، هم امکان پذیرتر و هم احتمال موفقیت بیشتری دارد. زیرا در این حکومت ها به دلیل مداخله گری حکومت در تمام شئونات زندگی امکان خلق، طرح و بکارگیری تاکتیک های مقاومت مدنی بسیار زیاد است و گزافه نیست که بگوییم برای مردمی که تحت این حکومت ها زندگی می کنند مقاومت مدنی به مثابه زندگی است.به بیان دیگر مقاومت مدنی در این کشورها فقط یک تاکتیک یا استراتژی سیاسی برای شرایط خاص نیست.
مقاومت مدنی به مثابه زندگی رویکردی جامع به تغییر مستمر و بنیادین اجتماعی است. این ایده فراتر از شرکت در اعتراضات یا تظاهرات گاهبهگاه است. این مفهوم، مقاومت را به عنوان جزء جداییناپذیر از زندگی روزمره ما در نظر میگیرد،جایی که انتخابها و عمل ما به طور مداوم در راستای ارزشهای عدالت، برابری و آزادی است.
مقاومت دربرابر حجاب اجباری نمونه ای شاخص از مقاومت مدنی موفق در ایران است. مقاومتی که همچنان در زندگی روزمره توسط دختران نوجوان و زنان در سراسر ایران جاری است. اتفاقا در همین زمینه پسران و مردان نیز می توانند علاوه بر حمایت از دختران و زنان با کارهایی چون دوچرخه سواری های جمعی، پیاده روی و کوه پیمایی گروهی، رقص و شادی، ورزش و بازی های گروهی در میادین و پارکها، که همه بخشی از زندگی است با دختران و زنان همراهی نمایند. علاوه بر این، مقاومت مدنی در زمینه های دیگر جایی که تبعیض وجود دارد، حقوق شهروندان پایمال می شود، محیط زیست تخریب می شود، فسادهای اداری و سیستماتیک وجود دارد، دستمزدها منصفانه نیست و بسیاری نقض حقوق دیگر به سادگی قابل اجراست.شهروندان می توانند در گام اول با همراهی نکردن با متخلفان و درگام دوم با بی توجهی به قوانینی که عرف و خرد جمعی آنرا نادرست می دانند و ایستادگی در مقابل آن (همان زیستن در دایره حقیقت واتسلاو هاول) حکومت را مجبور به عقب نشینی کنند.
از کسانی که می گویند مقاومت در مقابل حکومت ایران ممکن نیست باید پرسید که اگر کارمندان و کارگران در بخشهای مختلف بویژه انرژی، حمل و نقل و آموزش حداکثر یک ماه در محل کار خود حاضر نشوند چه نتیجه ای خواهد داشت؟ اگر این مهم تاکنون محقق نشده است آیا مشکل فقط در سرکوب است یا عدم شناخت ما از مقاومت مدنی و عدم تلاش در ایجاد مقدمات لازم برای اجرایی شدن آن؟ آیا گردهمایی های از پیش تعیین شده در روزهای تعطیل در پارکهای شهر یا تفرج گاه های بیرون شهر در سراسر کشور ناشدنی و قابل جلوگیری و سرکوب است؟
تصور ناکارآمدی مقاومت مدنی در حکومت های اقتدارگرا، تمامیت خواه و سرکوبگر بیش از همه ناشی از عدم شناخت و آگاهی از مقاومت مدنی و بکارگیری تاکتیکهای موثر آن است. تلاش دائم توام با خلاقیت و نوآوری در خلق تاکتیک های مقاومت مدنی و اجرای بی کم و کاست آن با صرف کمترین هزینه ما را به مقصود خواهد رساند.
مقاومت مدنی به مثابه زندگی مانند نهرهای کوچکی است که در یک جا به هم متصل می شوند و به رودخانه ای خروشان تبدیل می شوند. مقاومت مدنی به مثابه زندگی همیشه نیاز به اقدامات بزرگ و قهرمانانه ندارد فقط باید آنرا آموخت، باور کرد و به اجرا گذاشت آنوقت شاهد پیروزی بزرگ خواهیم بود.
ابوالفضل رحیمی شاد
رسانه تحکیم ملت/بازنشر و انتخاب تیتر: سایت خبری تحلیلی کلمه
عکس از آرشیو
۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴