پرهیز از ناتوانمندسازی بهترین راه توانمندی سازی زنان است
ناتوانمندسازی زنان و محروم کردنشان از فرصتهای شغلی و کسب تجربههای تحصیلی و مهارتهای گوناگون کمکی به استحکام بنیان خانوادهها نمیکند. برعکس، با رواج زندگی انگلی و تکیه بر تنانگی، به ازدواجهای اجباری و چندهمسری دامن میزند و با ترویج فساد اجتماعی به بنیان خانوادهها آسیبهای جبرانناپذیر میرساند…./
دکتر نیره توکلی – عضو گروه مطالعات زنان
سادهترین راه توانمندسازی زنان خودداری از ناتوانمند کردن آنهاست. این نخواهد شد، مگر جلوگیری از تصویب و اجرای طرحها و قوانین و مقرراتی که تبعیضهای منفی را در مورد آنها اعمال میکند. مثلاً، گاهی زنان به دستور بخشنامهها موظفند، حتی اگر با سرمایهگذاری شخصی خود کسبی نظیر رستوران دایر کردهاند، برای کسب مجوز مدیر مرد معرفی کنند.
مثالهای تبعیض منفی فراوانند: طرح سهمیهبندی جنسیتی به نفع مردان، برای کاستن از تعداد دختران دانشجو در برخی رشتهها؛ ایجاد محدودیت برای انتخاب محل تحصیل برای دختران با عنوان بومیسازی؛ طرح حجاب و عفاف؛ و اخیراً طرح جامع جمعیت و تعالی خانواده.
در مادۀ ۹ طرح جامع جمعیت و تعالی خانواده تصویب شده که در کلیۀ بخشهای دولتی و غیردولتی اولویت استخدام نخست با مردان دارای فرزند و سپس مردان متأهل فاقد فرزند و سپس زنان دارای فرزند است. این طرح یکی از گویاترین نمونههای تبعیض منفی به زیان زنان است. زیرا ضربات بیشتری بر اشتغال زنان، که در دوران کرونا به اندازۀ کافی ضربه خورده بود وارد میکند. کرونا همراه بود با خانهنشینی اجباری زنان، برای نگهداری از کودکان، در دوران تعطیلی مهد کودکها و مدارس، و نیز مراقبت از سایر افراد بیمار یا نیازمند نگهداری.
این طرح، علاوه بر اینکه احتمال استخدام زن مجرد را تقریباً به صفر کاهش میدهد، مشخص نیست که چرا استخدام زنی را هم که دارای فرزند و عهدهدار تکفل آنهاست، در مرتبۀ بعد از مردان متأهل دارای فرزند و سپس بدون فرزند قرار میدهد.
ناتوانمندسازی زنان و محروم کردنشان از فرصتهای شغلی و کسب تجربههای تحصیلی و مهارتهای گوناگون کمکی به استحکام بنیان خانوادهها نمیکند. برعکس، با رواج زندگی انگلی و تکیه بر تنانگی، به ازدواجهای اجباری و چندهمسری دامن میزند و با ترویج فساد اجتماعی به بنیان خانوادهها آسیبهای جبرانناپذیر میرساند.
تبعیض منفی فقط در تصویب طرحها یا گذراندن قوانینی خلاصه نمیشود که به زیان یکی از دو جنس است. بلکه مشارکت ندادن زنان در تصمیمگیریها و بی¬توجهی به نیازهای زنان در برنامهریزیهای شهری نیز نوعی تبعیض منفی به شمار میآید. مثلاً، آیا دقت کردهاید که در شهر تهران امنیت و سهولت عبور و مرور معلولان و کودکان و سالمندان و زنان باردار و بچه به بغل به هیچ وجه در نظر گرفته نشده؟ واگذاری پیادهروها به ساختمانسازان یا کسانی که پیادهروها را، به هر علتی، اشغال میکنند حتی تصور عبور ایمن برای عابران، به ویژه سالمندان و کودکان و زنان باردار را از میان میبرد.
در اتوبوسها یا متروها، جایی برای زنانی که کالسکۀ بچه میرانند در نظر گرفته نشده؛ در ایستگاههای مترو یا ایستگاههای اتوبوس، آسانسور یا وسیلهای نیست که زن سالمندی بتواند بدون کمک دیگران با صندلی چرخدارش عبور کند یا زنی با ساک خرید چرخدارش مایحتاج خانواده را حمل کند. این نیز مصداق تبعیض به زیان زنان است.
کافی است نگاهی به اتوبوسهای شرکت واحد بیندازید و ببینید که سهمیۀ صندلی مردان و راحت بودن نوع صندلی قسمت مردانه دو چندان است. با این استدلال که تعداد مردان بیشتر است. اما در بیشتر ساعات روز چنین نیست. ضمن اینکه اصولا همین طراحی و برنامهریزی بخش عظیمی از مادران و سالمندان و معلولان و پرستاران آنها را از استفاده از وسایل عمومی محروم میکند. یعنی این گونه نادیده گرفتن نیازهای ویژۀ زنان و کودکان و معلولان و محروم کردنشان از فضاهای عمومی خود نوعی ناتوانمندسازی مضاعف و تبعیض منفی به شمار میآید مادر یا فردِ معلول آسیبپذیرترند. بگذریم از صنایع و ترافیک آلودهساز شهری.
سپس به زنان توصیه میکنند که در چنین فضای رعبآوری بچهدار شوند. اما مجالس قانونگذاری آینده باید برای مقابله با تبعیضهای منفی آشکار و پنهان به زیان زنان راهکارهای قانونی بیندیشند.
کانال علمی مطالعات زنان
۱ شهریور ۱۴۰۱