اعلامیۀ کمیتۀ مرکزی حزب تودۀ ایران بهمناسبت سیوچهارمین سالگرد فاجعهٔ ملی
در کنار مادران خاوران، “مادران دادخواه”، مادرانی که فرزندانشان را در جریان اعتراضهای دیماه ۱۳۹۶، و آبانماه ۱۳۹۸ و همچنین در سرنگونی هواپیمای مسافربری اوکراین جان باختند، آنان با همبستگی با مادران خاوران، خصوصاً در اعتراض به تلاشهای رژیم برای تخریب “خاوران”، نشان دادند که مبارزه با رژیم جنایتکار حاکم بر میهن ما، ورای تمایلات سیاسی و سازمانی، دردی مشترک است که به تلاشی مشترک نیازمند است….
اعلامیۀ کمیتۀ مرکزی حزب تودۀ ایران بهمناسبت سیوچهارمین سالگرد فاجعهٔ ملی کشتار زندانیان سیاسی ایران بهوسیلهٔ حکومت جمهوری اسلامی
هممیهنان شریف و آگاه!
با فرارسیدن مرداد و شهریورماه ۱۴۰۱ سیوچهار سال از قتلعام هزاران زندانی سیاسی بهدست سران جنایتکار جمهوری اسلامی میگذرد. سیوچهارمین سالگرد قتلعام زندانیان سیاسی درحالی فرا میرسد که دولت رژیم حاکم بهریاستجمهوری ابراهیم رئیسی یکی از عاملان اصلی این جنایت هولناک بار دیگر با تشدید جو خفقان و سرکوب زندگی را بر مردم محروم میهن ما تلخ تر کرده است و جان شماری از زندانیان سیاسیعقیدتی را که در سیاهچالهای رژیم ولایت فقیه اسیرند در معرض خطر جدی جانی قرار داده است.
فاجعهٔ ملی کشتار هزاران زندانی سیاسی و دگراندیش و عملکرد بیش از چهار دهه رژیم ولایت فقیه درعینحال ماهیت عمیقاً ضد انسانی و جنایتکار حکومتی را برملا میکند که شالودهٔ نظریاش “اسلام سیاسی” و “حاکمیت نمایندۀ خدا بر زمین» بوده است. حکومتی که نه اصلاحپذیر است و نه در آن هیچ قانونی (حتی قانون اساسی موردقبول خود حکومت)، هیچ دستگاهی اجرایی، هیچ قانونگذار و حقوقدانی، و هیچگونه خواست و ارادۀ مردم در زمینههای مختلف زندگیشان در مقابل نظرات و فرمانهای ولی فقیه پشیزی ارزش ندارند.
علی خامنهای در پیامی که ۷ تیرماه ۱۴۰۱ در شبکههای اجتماعی منتشر شد با اعتراف ضمنی به وضعیت فوقالعاده بحرانی و خطرناک رژیم و یادآوری سال ۶۰، یعنی سالی که حکومت جمهوری اسلامی در آن شماری بسیار از دگراندیشان و مبارزان راه آزادی و عدالت را قتلعام کرد، ازجمله گفت: “خدای سال ۶۰ همان خدای امسال است… ما در سال ۶۰ در مقابل این همه حادثه و شدت عمل توانستیم روی پای خودمان بایستیم و دشمن را نا امید کنیم و امروز هم میتوانیم.”
بعد از خامنهای نیز در ۱۱ تیرماه ۱۴۰۱ یکی از عاملان کشتار زندانیان سیاسی در سال ۶۷ و کسی که زندهیاد منتظری بهدرستی به او گفت شما را در آینده جزءِ جنایتکاران تاریخ مینویسند، یعنی حسینعلی نیری، در مصاحبهای با نشریهٔ “انتخاب” ضمن دفاع از کشتار هولناک زندانیان سیاسی با افتخار گفت: “آن برهه شرایط ویژهای بود. وضع مملکت بحرانی بود. یعنی اگر قاطعیت امام نبود شاید ما اصلاً این امنیت را نداشتیم. شاید اصلاً وضعیت طور دیگری بود. شاید اصلاً نظام نمیماند. روزی ۵۰ – ۶۰ تا ترور در تهران و شهرهای دیگر اتفاق میافتاد. در این شرایط بحرانی باید چه کرد؟ باید حکم قاطعی داد. آن که دادگاه را اداره میکند و مسائل در دستش است باید مسئله را جمع کند. در این شرایط که نمیشود با ٬قربانت بروم و فدایت بشوم٬ کشور را اداره کرد.”
قابل توجه است که مریم اکبری منفرد از خانواده خاوران و زندانی سیاسی رژیم در واکنش به اظهارات موسوی تبریزی که اخیراً مزورانه گفته بود “خانواده اعدام شدگان میتوانستند شکایت کنند ولی نکردند”، در نامه ای از شکنجه گاه رژیم نوشت: “شاید شما یادتان رفته بگذارید من یادآوری کنم که خانوادهها حتی حق برگزاری مراسم را هم نداشتند؛ در همان مراسمهای خانوادگی برای عزا آنها را با همه میهمانان بازداشت و راهی زندان میکردید؛ به خانواده ها نه پیکر عزیزانشان را دادید، نه گفتید کجا دفن شدند و نه حتی یک نشانی! و حالا بعد از ۳ دهه از کشتارتان از شکایت اسم میبرید؟ حالا که من شکایت کرده ام آن هم بعد از سه دهه، بامن چه کردهاید؟ جز تهدید و تبعید و ادامه زندان غیرقانونی؟”
با گذشت بیش از سیو چهار سال از این فاجعهٔ بزرگ، جای هیچ شبههای باقی نمانده است که کشتار هزاران زندانی و درواقع هزاران “اسیر” (زیرا مدتزمان محکومیت بسیاری از این جانباختگان سپری شده بود اما آنان را همچنان در زندان نگهداشته بودند) در فاجعهٔ تابستان ۱۳۶۷- یعنی زندانیانی که در بیدادگاههای قوهٔ قضائیه رژیم محاکمه و بهمجازات زندان محکوم شده بودند- جز پاکسازی خونین بهمنظور محو فیزیکی مخالفان سیاسی و دوام حکومت جمهوری اسلامی با ایجاد دهشت در جامعه هدفی نداشته است. علی خامنهای که در زمان روی دادن این فاجعهٔ ملی رئیسجمهور بود بهدروغ ادعا کرد زندانیان اسیر و بهقتل رسیده در زندانها با حملهٔ مجاهدین خلق از مرز عراق به خاک ایران پس از قبول آتشبس در جنگ ۸ ساله ایران و عراق و اعلام آن، همکاری کردهاند! برخلاف ادعاهای دروغین علی خامنهای و دیگر سران رژیم، فقط اعضا و هواداران زندانی سازمان مجاهدین خلق که بیشترین شمار کشتهشدگان از آنان بود بهقتل نرسیدند. در این کشتار، نیروهای چپ و دگراندیش ازجمله صدها تن از رهبران، کادرهای برجسته، اعضا، و هواداران حزب تودهٔ ایران با برنامه ریزی دقیق از سوی مجریان این جنایت هولناک اعدام شدند. در این کشتار، برجستهترین مبارزان دوران ستمشاهی یعنی افسران قهرمان تودهای که بیش از ۲۵ سال از عمرشان را در حصار زندانهای “شاه” گرفتار بودند، فعالان برجستهٔ سندیکایی در جنبش تاریخساز کارگری ایران، متفکران، نویسندگان، و مترجمان نامدار، افسران دلیر ارتش، کادرهای حزبی جوان، فرهیخته، و پرتلاش که مجموعاً در خلال سالها و دههها فعالیت پربار سیاسی و اجتماعی و فرهنگی در بردن آگاهیهای سیاسی، اجتماعی، و مبارزاتی به درون جامعهٔ ما نقشی اثرگذار داشتند در زمرهٔ کشته شدگان عضو و هوادار حزب تودهٔ ایران در این تهاجم بربرمنشانه ارتجاع بودند.
سیوچهارمین سالگرد فاجعهٔ ملی درحالی فرا میرسد که حمید نوری (عباسی) ”دستیار دادیار“ زندان گوهردشت در جریان قتلعام زندانیان سیاسی در تابستان سال ۱۳۶۷، بهجرم نقض فاحش قوانین بینالمللی و قتل عمد، روز پنجشنبه ۲۳ تیرماه ۱۴۰۱، ۱۶ ژوئیه ۲۰۲۲، با اعلام رسمی مقامهای قضایی کشور سوئد، به سنگینترین مجازات در سیستم قضایی سوئد یعنی حبس ابد محکوم شد. حزب تودۀ ایران ضمن تأکید بر اهمیت تاریخی محکومیت نوری در دادگاهی قضایی با رعایت تمامی موازین حقوقی و معیارهای بینالمللی و این نکته که حکم مجازات حمید نوری از سوی دستگاه قضایی سوئد درواقع محکومیت رژیم ولایی و سران و عاملان اجرایی کشتارهای سال ۶٧ نیز هست، این واقعه مهم را خانوادهها و بازماندگان همه قربانیان فاجعه ملی و همۀ آزادی خواهان کشورمان که بر ضد دیکتاتوری ولایی مبارزه میکنند تبریک گفت.
هممیهنان آگاه و مبارز!
در سالهای اخیر در کنار ادامۀ مبارزۀ دلیرانۀ “مادران خاوران” که در شرایط سرکوب و خفقان شدید دهه شصت لحظه ای مبارزه و افشاگری خود را، به رغم تهدیدها، دستگیری ها و فشارها قطع نکردند و با کمترین امکانات به افشاگری این جنایت دهشتناک پرداختند و پرده از روی گورهای جمعی با مستند کردن آن برداشتند که عکس های آن یکی از سندهای غیر قابل انکار جنایت های رژیم جمهوری اسلامی است، “مادران دادخواه”، مادرانی که فرزندانشان را در جریان اعتراضهای دیماه ۱۳۹۶، و آبانماه ۱۳۹۸ و همچنین در سرنگونی هواپیمای مسافربری اوکراین در نتیجهٔ شلیک پدافند هوایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی جان باختند، با همبستگی با مادران خاوران، خصوصاً در اعتراض به تلاشهای رژیم برای تخریب “خاوران”، نشان دادند که مبارزه با رژیم جنایتکار حاکم بر میهن ما، ورای تمایلات سیاسی و سازمانی، دردی مشترک است که به تلاشی مشترک نیازمند است. این مادران شجاع در فراخوانی که در اردیبهشتماه سال ۱۴۰۰ منتشر کردند در همبستگی با مادران خاوران ازجمله نوشتند: “شنیدهایم اخیراً به خاوران، محل دفن فرزندان این زنان و مادران مبارز، دستدرازی شده است و میخواهند در آن تغییراتی بهوجود آورند و آن را تبدیل به محلی برای دفن درگذشتگان دیگر کنند. … خاوران یادآور ازجانگذشتگی هزاران زن و مرد جوانی است که بهمانند فرزندانمان به گلوله بسته شدند و به گردنشان طناب انداختند. ما در کنار مادران و خانوادههای خاوران ایستادهایم.”
حزب توده ایران همگام و همراه با دیگر نیروهای آزادیخواه، ملی، و دموکراتیک میهن ما وظیفهٔ انسانی و انقلابی خود میداند که تا روشن شدن و محاکمه مسببان این جنایت هولناک همچنان پیگیرانه به تلاشها خود در زمینهٔ افشای این توطئه شوم تاریخ سالهای اخیر کشور ما ادامه دهد. برای شکستن توطئهٔ سکوت دربارهٔ فاجعهٔ ملی ۶۷ باید تلاشها را تشدید کرد. مبارزه و وارد آوردن فشار به رژیم بهمنظور گشودن پروندهٔ این جنایت و تلاش برای افشای همهٔ ابعاد گوناگون آن، رسیدگی بهخواست خانوادههای جانباختگان این فاجعه بیشک در مبارزهای که در میهنمان و در راه دستیابی به صلح، آزادی، دموکراسی، و عدالت اجتماعی در جریان است نقشی مهم و تعیینکننده دارد. وظیفهٔ انسانی، مردمی، و تاریخی همهٔ نیروهای ترقیخواه و مدافع آزادی است که در راه تحقق این مهم تلاشها را تشدید کنند.
* گسترده تر باد تلاشها در راه برپایی کمیتهٔ حقیقتیاب.
* گرامیباد خاطرهٔ همه مبارزان راه آزادی و فرزندان دلاور خلق که در کشتار فاجعهٔ ملی سال ۱۳۶۷ جان باختند!
* درود بیکران به مادران، پدران، همسران، فرزندان، و وابستگان جانباختگان فاجعۀ ملی، “مادران خاوران”، و “مادران دادخواه” که استوار و خستگیناپذیر از حقانیت مبارزهٔ فرزندان سربلند خلق در برابر رژیم ولایت فقیه دفاع کرده و میکنند!
* ننگ و نفرت بر سران رژیم ولایت فقیه- آمران و عاملان جنایت دهشتناک فاجعهٔ ملی!
کمیتۀ مرکزی حزب تودۀ ایران
۵ شهریورماه ۱۴۰۱
به نقل از «نامۀ مردم»، شمارۀ ۱۱۶۳، ۷ شهریور۱۴۰۱