کودکان «بازمانده از تحصیل»، «رانده شدگان» از حقِ قانونی تحصیلِ کودکان
معضل کودکان بازمانده از تحصیل بدون شک نوعی آسیب در بدنه هر جامعهای است و دلایل آن نیز چند وجهی است و ابعاد گوناگون اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دارد. اما علل اصلی و فرعی آن در جوامع مختلف میتواند متفاوت باشد.
متاسفانه در شرایط فعلی ایران، فقر اصلیترین و ریشهایترین دلیل برای افزایش این آسیب میباشد، و البته مساله تعداد زیادی از فرزندان مهاجر به تعداد آنها افزوده است….
همواره به موازات گسترش فقر، بر تعداد این کودکان اضافه میشد، اما با شیوع کرونا و آموزش غیرحضوری و عدم توانایی خانوادههای کم درآمد در تهیه یا خرید گوشی آمارکودکان بازمانده از تحصیل افزایش بسیار بالایی نسبت به سال های قبل پیدا کرد. و این کودکان با خارج شدن از دایره آموزش به ناچار به کار پرداختند و دیگر جذب مدارس نشدند.
در قانون اساسی ایران، آموزش و پرورش امری رایگان و اجباری است.اما متاسفانه این قوانین در کشور قابلیت اجرایی ندارند.حتی قبل از شیوع کرونا مدارس دولتی مرتبا از والدین به بهانههای مختلف طلب وجه میکردند، که باعث نارضایتی بسیار خانوادههای کم درآمد شده بود،وهیچگاه مسئولان بهطور جدی مانع این اخاذیها نشدند.
یوسف نوری وزیر آموزش و پرورش با دادن آماری غیر واقعی از تعداد کودکان بازمانده از تحصیل ادعا میکند که ۶۰۰ هزار نفر از آنها را شناسایی کردهاند؛ اما نمی گوید که برای رفع موانع چه کار خواهند کرد. اکنون که والدین آنها در تهیه نان شب محتاجند.، چگونه زمینه مالی آن را فراهم خواهید کرد تا خانواده به کار کودک محتاج نباشد. چه گامی برای تهیه کیف و کتاب آنها بطور رایگان برداشتید؟ آیا بخشنامه ای مبنی بر ممنوعیت اخاذی مدارس دولتی از والدین صادر کردهاید؟ شناسایی گام اول است. اما گام بعدی و عملی شما چه بوده است؟
اضافه بر موارد اصلی، سیستم آموزش و پرورش ما نواقصی جدی دارد و به طور مثال فاقد مدارس با کیفیت برای کودکان معلول در بخش دولتی است، که عملا باعث گوشه نشینی این کودکان در خانه می شود.
اما مشکل کودکان بازمانده به کار آنها در بیرون خانواده برای تامین مخارج ختم نمیشود. تعدادی از این کودکان به علت عدم آگاهی، فریب بزهکاران یا باندهای پخش مواد مخدر را میخورند و در تار آنها گرفتار میشوند. موضوع تاسفبارتر اینکه، حاکمیت نقش خود را در ترک تحصیلکردگان معصوم دیروزی به بزهکاران فعلی در نظر نمیگیرد و تنها موجهای روان و بی وقفه اعدام این کودکان معصوم دیروز و بزهکاران امروز را به عنوان راه حل اجرا می کند.
سرنوشت این کودکان قربانی، مانند دیگر معضلات جامعه قصهای است پر از آب چشم، که دودش به چشم همگان خواهد رفت و با روش های سطحی و سرکوبگرانه و اعدام های بیوقفه و یا بریدن دست آنها نه تنها حل نخواهد شد، بلکه همچنان مانند سیلی ویرانگر ادامه خواهد داشت.
اتحاد بازنشستگان
۲۵ شهریور ۱۴۰۱