بیانیه جمعی از دانشجویان دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
در واکنش به اتفاقات اخیر دانشگاه تهران و دانشکده علوم اجتماعی
حقارتتان پشت هیکلهای درشت مامورین حراستتان پنهان نمیشود. آنقدر حقیرید که وحوش بی نام و نشانتان را برای سرکوب جوانهها روانه دانشگاه میکنید؛ آنقدر حقیرید که استادانمان را مجبور میکنید حتی با حضور یک نفر کلاس تشکیل دهند؛ آنقدر حقیرید که اجازه دادید دست مغزهای خالی از اندیشه به روی صاحبان اندیشه بلند شود…./
ما به آموزش نیازی نداریم
به کنترل افکار نیازی نداریم
اجازه نمیدهیم که در کلاس به ما ریشخند بزنید!
مدتهاست پای سیاستهایتان از گلیمتان درازتر شده و حالا وقیحانه به حریم امن دانشگاه چشم دارید! به پشتوانهی کدام ظفرمندی تا این اندازه ورم کردهاید؟ حقارتتان پشت هیکلهای درشت مامورین حراستتان پنهان نمیشود. آنقدر حقیرید که وحوش بی نام و نشانتان را برای سرکوب جوانهها روانه دانشگاه میکنید؛ آنقدر حقیرید که استادانمان را مجبور میکنید حتی با حضور یک نفر کلاس تشکیل دهند؛ آنقدر حقیرید که اجازه دادید دست مغزهای خالی از اندیشه به روی صاحبان اندیشه بلند شود. در هر پست و مقامی و در هر جایگاه و مسئولیتی آنچه قماش شما به نمایش میگذارد تلاش مذبوحانهای است برای لاپوشانی حقارتتان، حقارتی که صفت ذاتی شماست!
ستونهای دژ پوشالی قدرت خیالیتان آنقدر سست است که حتی با فریاد حق طلبی جمع کوچک جوانهها به لرزه در میآید و برای خاموش کردنش دوستانمان را در کنج اتاقکهای حراستتان وحشیانه به باد کتک میگیرید. نیازی نیست پشت پردهها پنهان شوید تشت رسوایی شما مدتهاست به زمین رسیده.
کبودیها و زخمهایی که بر تن نحیف دوستانمان مظلوممان بر جای گذاشتهاید ما را نمیترساند بلکه مصممتر میکند و این نوید را به ما میدهد که در شناختتان اشتباه نکردهایم. دانشجو را تهدید میکنند که اگر صدایش را نبرد و راه گمراهیشان را برای سر به راهی انتخاب نکند کمیته انضباطی تشکیل خواهند داد! دانشجو را تهدید میکنند که اگر مطالبهگریاش را متوقف نکند فیلم دوربینهای داخلی دانشگاه را به نیروهای امنیتی تحویل میدهند! آشکارتر از این نمیتوانستید گردن آرمان دروغین گفت و گویتان را بشکنید و به پیکر بی جان توهم مصونیت اجتماعات مسالمتآمیز دانشجویی تیر خلاص بزنید.
شما در حماقتها، بلاهتها و تناقضهایتان غرق خواهید شد و بدانید اگر دست تمنا از اعماق منجلابی که خود برای خود تدارک دیدهاید دراز کنید ما یاریتان نخواهیم کرد چراکه پیشتر هنگامی که سعی در ورود از در خیرخواهی داشتیم، دق البابمان را با مشت و لگد و شوکر و وحشیگری پاسخ دادید و به یاد داشته باشید که مدتهاست دست یاریمان را بریدهاید. ما در طلب عدالت، آزادی و برابری کنار یکدیگر جمع شدیم و جواب شما ضرب و شتم دوستانمان با چشمهای بسته در اتاقکهای حراستتان بود.
از ما تقاضای گفت و گو دارید در حالی که ما را نمیفهمید چون زبان رایجتان انسانی نیست. گمان نکنید از وحشیگریهای شما ترسی به دل راه میدهیم؛ حتی زمانی که موهایمان را میکشید و سرمان را به زمین میکوبید این شمایید که از ما وحشت دارید. هرچه در آستینتان باقی مانده رو کنید! از تماس با والدین و ارعاب گرفته تا توبیخ و تعهد و قشون کشی به دانشکدههای دور و نزدیک. با بدنهای کبود و روح و روان رنجورمان پشت به پشت هم میدهیم چنان که با چشم ببینید، بدانید و باور کنید که ما همه یکی هستیم. اگر لازم باشد کارتهای دانشجوییمان را خواهیم سوزاند تا یادتان بیاید چه کسی به دانشگاه هویت میبخشد.
آری دستهایمان بریده شده اما مَشک دادخواهی را تا سرمنزل عدالت به دندان خواهیم کشید. در عزای حقوق لگد کوب شدمان گوشه گیرنمیشویم و زانوی غم به بغل نمیگیریم زیرا برای باز پس گرفتنشان راه زیادی پیش رو داریم. ما نه امروز و نه در آینده فاتحه دانشگاهمان را نخواهیم خواند چون اجازه کشتنش را به هیچ کسی نمیدهیم!
۳۰ مهر