قربانی عشق مادری
از زوایای پنهان خشونت هولناکی که به مرگ منصوره منجر شده روایتهای زیادی وجود ندارد. منصوره به دوستی گفته بود که شوهرش فحاشی میکند… اما او به طلاق هم فکر نمیکرد. بهخاطر پسرش حاضر بود همهچیز را تحمل کند. او در واقع قربانی راه عشق و عاطفه مادری شد. قدیریجاوید درعین حال «فدایی راه حقوق زنان بود. بهشدت روی مسائل زنان حساس بود و همیشه از حفظ حقوق آنها دفاع میکرد. به شوخی میگفتیم که خانم جاوید فمینیست قسمت پژوهش است. راز جاودانهبودن او همین حمایت همیشگیاش از زنان بود»…
***
گزارش حقوقی از قتل فجیع «منصوره قدیریجاوید» در گفتوگو با حقوقدان و دوستان او
شرق؛ مریم لطفی: ۲۰ آبان خبر قتل منصوره قدیریجاوید، خبرنگار واحد پژوهش خبرگزاری ایرنا به دست شوهرش با ضربات چاقو و دمبل منتشر شد. خبری که به سیاق تمامی اخبار زنکشی وجدان عمومی جامعه را جریحهدار کرد و بسیاری بهویژه اهالی مطبوعات را در شوک فروبرد و بار دیگر نبود قوانین حمایتی در حوزه زنان عریانتر از گذشته نمایان شد.
دوستان منصوره قدیریجاوید که به او «فلور» میگویند، او را زنی محبوب و بیحاشیه میشناسند. از زوایای پنهان خشونت هولناکی که به مرگ منصوره یا همان فلور منجر شده هم روایات زیادی وجود ندارد. مگر همان که خواهر او در گفتوگو با ایرنا گفته است: «…با دست و انگشترم محکم به در کوبیدم اما در را باز نمیکردند؛ درحالیکه با سرایدار مشغول صحبت بودم، یکباره در باز شد و شوهر خواهرم که گوشی دستش بود، با خونسردی و ظاهری مرتب جلوی در آمد. با اینکه شش سال یا بیشتر بود او را ندیده بودم، اصلا از دیدن من تعجب نکرد. از او پرسیدم منصوره کجاست؟ با بیتفاوتی گفت با پسرم به سینما رفتهاند. …به دلیل اینکه نمیخواستم برادرم با شوهرخواهرم روبهرو شود، او در کوچه منتظر ایستاده بود؛ …به محض اینکه جلوی در نزد برادرم رسیدم، از گوشی منصوره به من پیام داد. برای من نوشته بود که گوشی من در جوی آب افتاده و نمیتوانم تلفنها را جواب دهم. برایش نوشتم منصوره کجایی؟ جواب داد: بیرونم. برای او نوشتم من جلوی خانه شما هستم. پاسخ داد: نگران شدی؟ این پیام را که دیدم متوجه شدم که او نیست».
خواهر منصوره به خانه برمیگردد و چون بهشدت نگران بوده، همراه همسر و برادرش دوباره ساعت ۹ شب به خانه او میروند: «باز هم هرچه در زدیم، باز نکرد. ناچار با پلیس تماس گرفتیم.پلیس هم هرچه در زد، در را باز نکرد. از مأمور پلیس خواستیم در را باز کنند که گفت امکان این کار را ندارند و باید حکم قضائی داشته باشند. همان موقع به کلانتری رفتند و حکم ورود به منزل گرفتند؛ گویا با پلیس جنایی هم تماس گرفتند. آتشنشانی هم آمد. همسایه واحد روبهرویی گفت، ساعت هشت صبح در این خانه دعوا شد و ما صدای خانم را شنیدیم». آتشنشانی میرسد و در را میشکند: «قاتل صبح پسرش را از خانه بیرون برده و قبل از اینکه منصوره به سر کار برود، به خانه برگشته و او را تنها گیر انداخته و به قتل رسانده است. بعد مجدد پسرش را به خانه آورده و به مدرسه هم نفرستاده است. به او گفته بود مادرت اتاق خواب را سمپاشی کرده و نباید در آن اتاق بروی. همسایه روبهرویی گفت، به چشمی درِ منزلم چسب قطرهای چسبیده است، درحالیکه صبح چنین چیزی نبود. گویا میخواسته همسایه روبهرویی انتقال جنازه را نبیند و ماشین هم جلوی در آماده بوده که جنازه را به بیرون از خانه ببرد. رفتن من فقط توانست منصوره را از اینکه جنازهاش را بسوزاند نجات دهد». او گفته با توجه به تسلط شوهرخواهرش به قوانین و فنون وکالت، نگران هستند از عقوبت خلاص شود و درخواست قصاص دارند.
بزرگترین تراژدی زندگیام!
یکی از دوستان نزدیک منصوره قدیری، هنوز در شوک قتل اوست. رفاقتی ۲۰ساله باهم داشتند و حالا جای خالی منصوره برایش غیرقابل تصور است. به «شرق» میگوید: «منصوره زنی نجیب و زیبا بود، از خانوادهای با اصالت». منصوره قدیری تا حدودی از مشکلاتی که با همسرش داشته به دوستش گفته بود: «میگفت تحت خشونت است اما مطمئنم که خودش هم فکرش را نمیکرد یک روز چنین سرنوشتی در انتظارش باشد. سکوت میکرد تا بحران را بیشتر نکند. یکی دو باری آمده بود سر کار و صورتش کبود بود، اما سعی داشت این موارد را پنهان کند».
دوست منصوره قدیری اولین کسی بوده که متوجه غیبت او شده و نگرانیاش را به خواهر منصوره منتقل کرده و بعد هم خواهرش به خانه خانم جاوید رفته و ماجرا را فهمیده است. میگوید وقتی خبر قتل را شنیده مبهوت مانده است: «سختترین تراژدی زندگی من، قتل منصوره است».
دوست منصوره میگوید که پسر ۱۵ساله خانم جاوید اکنون (تا زمان تنظیم این گزارش) پیش پدربزرگ و خانواده پدری است: «آنها قیم هستند. برای مراسم خاکسپاری هم از خانوده همسرش کسی را ندیدم».
علت قتل منصوره جاوید اختلافات خانوادگی عنوان شده؛ موضوع مبهمی که در بسیاری از زنکشیها گفته میشود. دوست منصوره میگوید شوهر او بیکار بوده: «از ابتدا این دو نفر همسطح نبودند. بهلحاظ فرهنگی دو خانواده با هم متفاوت بودند. ریشه اختلافات آنها هم حسادت بود. منصوره زنی زیبا، موجه و موفق بود. اما شوهرش وکیل موفقی نبود. بیکار هم بود. منصوره گاهی میگفت که شوهرش فحاشی میکند اما فکر نمیکرد جانش هم در خطر باشد. او به طلاق هم فکر نمیکرد. به خاطر پسرش حاضر بود همهچیز را تحمل کند. به نظر من خانم جاوید قربانی راه عشق و عاطفه مادری شد».
حامی حقوق زنان بود
یکی دیگر از دوستان منصوره قدیریجاوید به «شرق» میگوید که او از پسرش خیلی حرف میزد، اما از شوهرش نه، حتی بدی او را هم نمیگفت: «ما حالا میفهمیم که خانم جاوید و شوهرش یکی در شرقیترین حالت ممکن بودند و یکی در غربیترین حالت».
او میگوید: «قدیریجاوید «فدایی راه حقوق زنان بود. بهشدت روی مسائل زنان حساس بود و همیشه از حفظ حقوق آنها دفاع میکرد. به شوخی میگفتیم که خانم جاوید فمینیست قسمت پژوهش است. راز جاودانهبودن او همین حمایت همیشگیاش از زنان بود».
راهکاری برای حفظ جان زنان در کوتاهمدت
این روزها دوباره موضوع بلاتکلیفی لایحه حفظ کرامت و حمایت از زنان دربرابر خشونت بر سر زبانها افتاده است. لایحهای که گرچه به آن انتقادهای زیادی مطرح است اما حتی در صورت تصویب فوری به زیرساختهای بسیاری برای اجرای آن نیاز است. پس برای حفظ جان زنان دربرابر خشونت در کوتاهمدت چه باید کرد؟
شیما قوشه، وکیل دادگستری و فعال حقوق زنان، به «شرق» میگوید: «در کوتاهمدت باید اورژانسهای اجتماعی فعالتر شوند. در قانون این موضوع پیشبینی شده اما پلیس آن را اجرا نمیکند. پلیس وظیفه قانونی دارد که در جرائم مشهود، بدون نیاز به دستور قضائی ورود کند. جرائم مشهود چیست؟ ماده ۴۵ قانون آیین دادرسی کیفری میگوید هرگاه جرمی به وقوع پیوست و مأموران و ضابطان دادگستری بلافاصله در محل وقوع جرم حاضر شوند یا آثار و نتایج جرم بلافاصله پس از وقوع آن محرز و مشهود باشد، جرم در زمره جرائم مشهود قرار میگیرد. یکی از موارد این قانون این است که وقتی متصرف یا ساکن، حضور پلیس را به عنوان ضابط قضائی استمداد کند، باید رسیدگی کنند. قانون سابق گفته بود مالک یا متصرف، برای همین وقتی شوهر مالک بود یا اجارهنامه به نام مرد بود و زن تماس میگرفت میگفتند پلیس دخالتی نمیکند. این مورد از معدود مواردی بود که بهنفع زنان اصلاح شد. بنابراین پلیس وظیفه قانونی دارد که در این موارد ورود کرده و از ارتکاب جرم جلوگیری کند؛ یا اگر جرمی انجام شده، اجازه بازداشت و جمعآوری ادله جرم را دارد».
او توضیح میدهد که در تمام ۹ سالی که قانون تغییر کرده است، پلیس به این وظیفه قانونی خود عمل نکرده: «اغلب آدمها میگویند در مواقع خشونت خانگی وقتی به پلیس زنگ میزنیم میگویند دعوای زن و شوهری است. اما زنها باید مطمئن باشند که اگر با پلیس تماس میگیرند، حتما به جای امنی منتقل میشوند یا مثلا شوهرشان بازداشت میشود. دادستان نیز به عنوان مقامی که وظیفه نظارت دارد هم به وظیفهاش عمل نکرده است و ما شاهد این زنکشیها هستیم».
متأسفانه قوانین حمایتی در حوزه زنان نداریم. لایحه حمایت از زنان هم بلاتکلیف است و انتقاداتی را متوجه آن میداند: «لایحه فقط درباره یکسری جرائم تعزیری حرف میزند و درباره مسائل دیگر سکوت کرده؛ به این بهانه که در قانون مجازات اسلامی پیشبینی شده است. درحالیکه قانون مجازات هم دچار خلأهای زیادی بوده و در خیلی از موضوعات از جمله جرائم جنسی، یا سکوت کرده یا ابهام دارد. بههرحال اگر لایحه تصویب شود، مکانیسمهای حمایتی در آن پیشبینی شده است. اما آن هم ناقص است و نیازمند زیرساختهای بسیاری است».
او معتقد است این لایحه درباره بحث خانههای امن بسیار ساکت است، درحالیکه میتوانست دست نهادهای مدنی را باز بگذارد: «لایحه خیلی ناقص است اما طبیعتا باز هم از نبودن قانون بهتر است».
قوشه با اشاره به قتل قدیریجاوید توضیح میدهد که در صورت رضایتندادن خانواده مقتول و اصرار آنها بر قصاص، قصاص فقط زمانی انجام میشود که خانواده مقتول تفاضل دیه را پرداخت کنند: «با توجه به اینکه مقتول زن و قاتل مرد بوده و براساس قوانین شرعی دیه زن نصف دیه مرد است و باید تفاضل دیه روز را قبل از قصاص به قاتل پرداخت کنند».
گرچه این وکیل دادگستری معتقد است حتی در این جرائم هم اعدام مجازاتی پیشگیرانه نیست. او جدا از موضوع قتل خانم قدیری میگوید: «یکی از بزرگترین مسائل در قتلهای مختلفی که به قصاص منجر میشود این است که گاهی در دعوا یکی از طرفین دیگری را هل میدهد و فرد مقابل سرش به دیوار میخورد و میمیرد. این قتل عمد نیست اما قانون ما برخلاف اغلب نظامهای حقوقی این مورد را قتل عمد میداند. قتل عمد وقتی است که قاتل، هم قصد فعل را داشته باشد و هم قصد نتیجه؛ یعنی بزند به قصد اینکه بخواهد بکشد».
۲۵ آبان ۱۴۰۳