تأثیر منازعات بر حقوقِ زنانِ سوریه
تحقق امنیت و ثبات در سوریه مستلزم تلاشهای مشترکِ تمامی گروهای اجتماعی با تأکید بر ساخت جامعهای دموکراتیک است که حقوق بشر و حقوق زنان را پاس داشته و تسامح و تساهل میان تمام گروههای اجتماعی را ترویج دهد. این امر نیازمند تقویت حقوق زنان در طول درگیریها از طریق آگاهسازی، سازماندهی، و حمایت از دفاعِ زنان از خود است…../
***
نوبهار مصطفی/ مترجم: پریا.میم
سوریه نمونهای روشن از وضعیتِ زنان تحتِ حکومتهای استبدادی است. این کشور تحتِ سلطهی سیستمی مردسالارانه قرار داشته که حزبی واحد [حزب بعث] تمامی حوزههای دولت و نهادهای اجتماعی را کنترل کرده و از تأمین عدالت برای زنان عاجز بوده است. گرچه قانون اساسی سوریه در سال ۱۹۷۴، امکانهایی برای زنان مهیا کرد، لیکن این قانون، برابری کامل آنها را در مشارکتهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی فراهم نیاورد
زنانِ کُرد در سوریه زیر لوایِ دولت-ملت عربی
زنان کُرد در سوریه با چماقِ سرکوب ملیِ مبتنی بر هویت مواجه بودهاند که حقوق سیاسی و فرهنگی آنها را از جمله حق آموزش، تمرین، کار، نوشتن و انتشار به زبان مادریشان سلب کرده است. تأکید قانون اساسی سوریه بر ویژگی عربی جمهوری، بهعنوان بخشی از یک ملتِ عربی بزرگتر، به طردِ سیستماتیک زنان کُرد و زنان از دیگر گروههای قومی، از جمله سریانی، ترکمن، چرکس، ارمنی و آشوری، انجامید.
این سرکوب به آشکارترین وجهی در سرشماری سال ۱۹۶۲ نمود یافت، که به سلبِ تابعیت و حقوق شهروندی بیش از ۲۵۰هزار شهروند کُرد منجر شد. با اعمالِ قانونِ وضعیت اضطراری از همان سال، فعالیت سیاسی از پای درآمد. این امر با تلاشهایِ مستمرِ حکومت، برای اجرای سیاستهای عربیسازی و طردِ فرهنگی، تشدید شد؛ چنانکه زبان کُردی ممنوع گردید و زبان عربی بهعنوان زبان رسمی در ادارات دولتی و نظام آموزشی تحمیل شد.
سرکوبِ سیستماتیکِ هویت فرهنگیِ کُردها به ممنوعیت تمامی مظاهر فرهنگ کُردی، از جمله گرامی داشتنِ اعیاد و مناسبتهای ملیشان، گسترش یافت. زنان کُرد به علتِ رنج کشیدن از تمامِ اشکال سرکوب، اعم از ملی، اجتماعی، اقتصادی و قانونی، قربانیِ ستمِ مضاعف شدند؛ از یکسو، تحت سلطهی جامعهی مردسالار با سنتها و رسوم عقبمانده، و از سوی دیگر، تحت ستم ملی و طبقاتی.
با وجود تمام این چالشها، نمیتوان از شورشِ زنان کُرد علیه این وضعیت چشمپوشی کرد. آنها میراثِ فرهنگیِ خود را حفظ کردند و ارزشهای ملیشان را از طریق احیای فرهنگِ عامه و ادبیات کُردی زنده نگاه داشتند. این ارزشها را در زندگی روزمرهی خود به کار بستند و لالاییهایشان را در گوش نوزادان نجوا کردند. زنان کُرد به سطح بالایی از آگاهی و سازماندهی دست یافتند و کماکان نیز برای احقاقِ حقوق خود مبارزه میکنند. این مبارزه به بهبود وضعیت اجتماعی، اقتصادی، آموزشی، فرهنگی و حقوقی آنها کمک کرده و زمینه را برای رشد فکری و سازمانی فراهم ساخته است. آنان، در همین بستر، ملزوماتِ مشارکت پرشور در انقلاب ۱۹ ژوئیه ۲۰۱۲ (انقلاب شمال و شرق سوریه) علیه دولتِ سرکوبگر بعث را فراهم کردند.
زن کُرد همچنان نمادِ مقاومت و مبارزه است و برای دستیابی به حقوق خود و تثبیت عاملیتِ خویش در جامعهای مملو از چالشها میکوشد. مبارزهی او بخشی جداییناپذیر از نبرد وسیعتر برای آزادی و برابری است که الهامبخش زنانی از دیگر گروههای به حاشیهراندهشده از جمله زنانِ سریانی، ارمنی، آشوری و چرکس، بوده است.
انقلاب زنان در شمال و شرق سوریه
انقلاب زنان در شمال و شرق سوریه که با شعار “ژن، ژیان، ئازادی” شکل گرفت، بر چندین اصل اساسی استوار بود، از جمله مشارکتِ برابر که در آن زنان پنجاه درصد از تمام بخشهای اجرایی، قانونگذاری و سایر حوزهها را تشکیل میدهند. نهادهای اجتماعی و سیاسی از پایینترین تا بالاترین سطح بر اساس اصل رهبریِ مشترک بنا شدند، که بر اساس آن مدیریت هر نهاد باید متشکل از، یک زن و یک مرد، باشد؛ شرطی اساسی که امکان چشمپوشی از آن وجود ندارد.
علاوه بر این، سازمانهای ویژه زنان تأسیس شد و دفاتر زنان در تمامی نهادها و مؤسسات عمومی راهاندازی گردید تا زنان را توانمند ساخته و مشارکت آنها را در بازار کار تسهیل کند. همچنین، در قرارداد اجتماعی (بهعنوان یک قانون اساسی جامعه) مواد و قوانینی در زمینهی حقوق زنان تدوین شد که به برقراری عدالت و تضمین حقوق زنان در حوزههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و وضعیت حقوقی فردی کمک کرد.
نقش زنان در دفاعِ مشروع و تحول اجتماعی
مشارکتِ زنان محدود به حوزههای مدنی و اجتماعی نبود، بلکه آنها در دفاع مشروع و دفاع ملی نیز حضوری فعال داشتند. زنان واحدهای دفاعی خود را تشکیل دادند و الگویی از زن رزمنده را که برای تأمین حقوق خود مبارزه میکند، به نمایش گذاشتند. علاوه بر این، نیروهای امنیت داخلی زنان (آسایش زنان) و یگانهای حفاظت از جامعه را برای محافظت از محلهها و روستاها در زمان بسیج عمومی ایجاد کردند.
در حوزههای آموزش، پروژههای اقتصادی و رسانه، مبارزات زنان در شمال و شرق سوریه تغییرات چشمگیری در این نهادها ایجاد کرد و مفاهیم اجتماعی و فرهنگی را دگرگون ساخت. بهویژه با توسعهی آکادمی ژینولوژی (علومِ زنان) که بر دانش و آگاهی زنان متمرکز است، آموزشهایی مترقی برای زنان ارائه شد تا ستونهایِ انقلابی فرهنگی و اجتماعی را بنیان نهند. این آکادمی، برنامههایی را برای ادغام مطالعات زنان در سیستمهای آموزشی، از مدارس تا دانشگاهها، طراحی کرده است تا نسلی روشنفکر و آگاه پرورش یابد.
زنان سوریه در بستر تحولات سیاسی اخیر
سوریه در حال گذر از تحولاتی اساسی در چشمانداز سیاسی خود است؛ کشوری که دههها تحت سلطه حکومتِ استبدادی ملیگرا با کنترل امنیتی شدید و همچنین سیاستهای استعماری قدرتهای سرمایهداری قرار داشته است. این شرایط در انقلابهای بهار عربی نیز بهوضوح نمود یافت؛ جاییکه سرنگونی حکومتها به مطالبهای مردمی تبدیل شد.
با این حال، قدرتهای مسلطِ جهانی از این جنبشها برای تحت کنترل درآوردنِ کشورها سوءاستفاده کردند و با ایجادِ انحراف در خشم خیابانی و خواستههای مشروع مردمی، اسلامگرایی و اسلام سیاسی را ترویج دادند. در ادامه، مداخلات نظامی از طریق کودتاهای نظامی یا جنگهای داخلی و فرقهای، انقلابها را به شکست کشاند و بهار را به پاییزی خونین تبدیل کرد.
بهرهبرداری قدرتهای خارجی از قیامهای سوریه
پس از آغاز قیامهای مردمی در سوریه، قدرتهای خارجی از طریق عوامل داخلی خود، بهویژه جنبشهای اسلامگرای سلفی، تلاش کردند تا این خیزشها را در جهت منافع خود هدایت کنند. در نتیجه، سوریه به محل رشد و گسترش گروههای تروریستی اسلامگرا و جناحهای متخاصم آنها تبدیل شد که در نهایت کشور را به سه منطقهی تحت نفوذ قدرتهای مختلف تقسیم کرد.
درگیریهای سوریه، افزایش بیکاری و فقر، و کمبودهایِ آموزشی موجب شد که زنان بهجای ایفای نقش در برقراری صلح مدنی، به ابزار تبلیغاتی در کشمکشهای جاری تبدیل شوند.
فقدانِ بنیانی که به انسجام ملی یاری رساند، ترکیب متنوع قومی، مذهبی و فرهنگی در سوریه را از فرصت به یک بحران و عامل تفرقه تبدیل کرد.
تشدید بحران سوریه و تأثیر آن بر زنان
در شرایطی که حاکمیتِ دیکتاتوری و اپوزیسیون ارتجاعی هیچ راهحلی جز عقبگرد ایدئولوژیک ارائه نکردند، حکومت اسلامی سنی، به یک مطالبه تبدیل شد. با رسیدن گروههای مذهبی افراطی (زیر پرچم اسلام) به دمشق و سرنگونی بشار اسد در ۸ دسامبر ۲۰۲۳، معادلهی سوریه بیش از پیش پیچیده شد و به وضعیتی بحرانیتر تغییر کرد.
اسلام سیاسی و گروههای تروریستی افراطی که با گردن زدن زنان در میادین عمومی و سنگسار آنها تحت عنوان “امر به معروف و نهی از منکر” شناخته میشوند، هیچ تغییری در بهبود وضعیت ایجاد نکردند. شریعتِ آنها، که قوانین مدنی را رد میکند، بحران را عمیقتر کرد. در این شرایط، زنان در مناطق تحت کنترل این گروهها علیه قوانین سرکوبگرانهای که با دموکراسی، آزادی زنان، برابری جنسیتی و جرمانگاری ازدواج کودکان مخالفت میکرد، قیام کردند.
بحران طولانیمدت و پیامدهای آن
پس از ۱۴ سال جنگ و درگیری، که باعث افزایش فرقهگرایی، تنشهای مذهبی و برجای ماندنِ صدها هزار کشته و میلیونها آواره شده است، بازگرداندن امنیت و برقراری صلح مدنی در کوتاهمدت بسیار دشوار شده است. فضای متشنج، میل به انتقام و ناامنیِ فراگیر موجب هراسِ مردم از آینده شده و چرخههای انتقام، فروپاشی امنیتی و گسترش بیرویه نظامیگری را تشدید کرده است.
حاکمیت اسلامی و عقبگردِ حقوق زنان در سوریه
در حال حاضر، کشور تحت حاکمیت یک نهاد اسلامی واحد قرار دارد که در حال اجرای تصمیماتی بحثبرانگیز است، از جمله:
تغییر برنامههای درسی و حذف محتوای علمی به بهانه “مخالفت با دین”، حذف درسهایی مانند فلسفه و هنر مجسمهسازی حذف شخصیتهای تاریخی مانند زنوبیا و نازک العابد از منابع آموزشی.
علاوه بر این، اظهارات نخستوزیر دولت موقت درباره زنان، نشاندهندهی عقبگرد در حقوق آنها است، زیرا وی مشارکت زنان در مشاغل را به بهانه تفاوتهای بیولوژیکی با مردان رد کرده است.
طنز تلخ در اظهارات مقامات حاکم
یکی از مضحکترین و در عین حال تراژیکترین اظهارات متعلق به احمد الشرع (ابو محمد الجولانی)، رئیس دولت موقت سوریه، است که گفت:
“ما مانند افغانستان نخواهیم شد و حق تحصیل زنان را میپذیریم.”
این سخن شوک بزرگی به زنان سوریه وارد ساخت، زیرا آنها را در برابر این پرسش قرار گرفتند که:
“آیا پس از دههها مبارزه برای رسیدن به دستاوردهای مهم، زنان سوری دوباره باید پیرامونِ ابتداییترین حقوق خود، یعنی حق آموزش، مذاکره کنند؟”
دیدگاههای رئیس امور زنان در دولت موقت سوریه
عایشه الدبس، رئیس امور زنان در دولت موقت سوریه، اظهاراتی داشت که زنان سوری عادت به شنیدن آن نداشتند. او فهرستی از اولویتها برای زنان ارائه داد که شامل مراقبت از خانواده و تربیت فرزند بود؛ که خود نشاندهندهی عقبگرد در حوزههای کار و توانمندسازی زنان است.
او با رد کردنِ هرگونه اختلاف عقیده، اظهار داشت که از پذیرشِ دیدگاههای سازمانهای فمینیستی یا دیگر گروهها که با گرایشهای فکری او یا مدل حکومتیاش مغایر باشد، خودداری میکند. او مدعی شد که دلیل این مخالفت، «فرهنگ بیگانهای است که پایههای فرهنگی سوریه را نابود میکند». این موضعگیری، فداکاریهای زنان سوری در دوران انقلاب را نادیده میگیرد و واقعیت تنوع فرهنگی سوریه که شامل مذاهب، قومیتها و فرقههای مختلف است، را به کلی نادیده میگیرد.
تبلیغ تصویر زنِ مسلمانِ “متواضع”
در همین حال، کمپینهای رسانهای – بهویژه در پلتفرمهای اجتماعی – به شدت در حال تبلیغ تصویر “زن مسلمان متواضع” هستند. این تبلیغات شامل توزیع نقابها در خیابانها، تراکتهای مذهبی، سخنرانیهای عمومی برای تشویق پوشش صورت با حجاب و همچنین ترویج پوششهای اسلامی در سطح عمومی میشود.
ادامهی درگیریها در شمال شرق سوریه
درگیریها در حومههای شمال شرقی سوریه، همچنان ادامه دارد؛ جاییکه گروههای مسلح مورد حمایت ترکیه، با پشتیبانی ارتشِ آن کشور، حملات شدیدی را به مناطق شمال شرقی انجام میدهند. این حملات با هدف تضعیفِ اداره خودمختار دموکراتیک در منطقه صورت میگیرد؛ نظامی که در پی ساختن جامعهای دموکراتیک است تا تمام اجزای ملی و مذهبی را دربر گیرد.
از زمان سقوط دولتِ سوریه در ۸ دسامبر ۲۰۲۴، مناطق شمال شرقی سوریه از هولناکترین شرایط جنگی رنج میبرند. حملاتِ گروهها به منطقهی شهباء، که شامل آوارهشدگانِ کُرد است، منجر به جنایات وحشتناکی چون کشتار، گردن زدن و اعدامهای صحرایی شد. تمامی این رفتارهای ضدِ بشری، مردم را به فرار از طریق بیابانها برای یافتن امنیت واداشته است.
خشونتها ادامه دارد بهگونهای که مردم، تحت تعقیب قرار میگیرند و هر روز خبری از هدف قرار دادن غیرنظامیان بیدفاع و زنان منتشر میشود.
ابتکار عمل زنان سوریه برای آیندهای دموکراتیک و غیرمتمرکز
در پی تحولات اخیر، شورای زنان سوریه و دیگر سازمانهای زنان در شمال و شرق سوریه با یک ابتکارِ فمینیستی، نقشهراهی برای حل بحران و شکلدهی آیندهی سوریه بهعنوان یک جمهوری دموکراتیکِ غیرمتمرکز اعلام کردند، که هدف آن حمایت از حقوقِ گروهای ملی و مذهبی و تقویت مشارکت زنان است. این ابتکار شامل ۱۳ گام برای تضمین نمایندگی برابر و عادلانهی زنان در سوریهی جدید است؛ ایفایِ نقش زنان در ایجاد این سیستم جدید، یکی از مهمترین گامهایی است که مشروعیت محلی و بینالمللی برای سیستم آینده سوریه را تضمین میکند.
مراحل و اهداف ابتکار
بر اساس این طرح، سوریها خواهند بود که آیندهی کشور خود را تعیین میکنند. آنها به موافقتنامههای صلح پایبند خواهند بود، حملات به اراضی سوریه متوقف خواهد شد، ارتشهای اشغالگر از کشور خارج خواهند شد، و بازگشت امن و با کرامت آوارگان و پناهندگان تضمین خواهد شد.
مهمترین بخش این ابتکار، تمرکز بر تضمین نمایندگی عادلانه تمام زنان سوریه و سازمانهای زنان در کمیته تنظیم قانون اساسی جدید است. این ابتکار همچنین تعهد دولت کنونی و آینده به اجرای قطعنامه ۱۳۲۵ سازمان ملل را مورد تأکید قرار میدهد، که شامل اقدامات لازم برای تضمین مشارکت زنان در فرآیندهای صلح و تضمین حضور آنان در مراکز تصمیمگیری است.
کمیتههای حقیقتیابی و عدالت انتقالی
این طرحِ ابتکاری همچنین بر لزوم تشکیل کمیته حقیقتیابی و عدالت انتقالی برای جنایات جنگی و جنایات علیه زنان تأکید دارد و حق زنان را برای دفاع از خود طبق اصول تعیینشده در این زمینه به رسمیت میشناسد. علاوه بر این، اجرای کامل حقوق بشر مورد تأکید قرار گرفته است. این نقشهراه همچنین به اهمیت ایجاد کمیتههای ضروری برای مراقبت از کودکان و مقابله با آسیبهای روانی و جسمی که در طول جنگ به کودکان وارد شده است، اشاره دارد.
سوریه برای امنیت و ثبات به تلاشهای جمعی نیاز دارد
تحقق امنیت و ثبات در سوریه مستلزم تلاشهای مشترکِ تمامی گروهای اجتماعی با تأکید بر ساخت جامعهای دموکراتیک است که حقوق بشر و حقوق زنان را پاس داشته و تسامح و تساهل میان تمام گروههای اجتماعی را ترویج دهد. این امر نیازمند تقویت حقوق زنان در طول درگیریها از طریق آگاهسازی، سازماندهی، و حمایت از دفاعِ زنان از خود است./ صدای ماهی سیاه
منبع:
https://capiremov.org/en/analysis/the-impact-of-conflicts-on-womens-rights-in-sy