بیانیه اتحاد بازنشستگان بهمناسبت سال نو
باشد که در بهاری نزدیک، بنیان ستم فروریزد
نوروز میآید، اما بوی بهار ندارد. شادی از نگاهها گریخته، سفرهها تهی شدهاند، زندگی به میدان و آوردگاهی صعب و خشن بدل شده، جایی که تقلای جانفرسا برای یک لقمه نان، شرافت و انسانیت را زیر پا له میکند. …/
****
در این هیاهوی بیرحم، صدای انسان، خاموش و حرمتش لگدکوب شده اما در پس این سکوت، بغضی سنگین در گلوست که به فریادی رسا مبدل خواهد شد؛ فریادی علیه ستمی که بر مردم روا داشتهاند، علیه سیستمی که دارو و درمان را به کالایی تجملی بدل کرده و جانهای بیشماری را به کام مرگ فرستاده است.
اندوه زندانیان، شادی را از جامعه ربوده است؛ اما ما زندهایم، و زندگی را طلب میکنیم. ما سکوت را برنمیتابیم و در برابر این بیعدالتیها تسلیم نخواهیم شد.
هر روز، خیابانها شاهد تجمعاتی است که نشان از بیداری مردم دارند، دیگر کسی نمیخواهد در انجماد بیتفاوتی فرو رود.
زندگی، ارجمندی، عدالت!
بیثباتی شغلی، بیکاری، و گسترش مشاغل کاذب، گریبانگیر بسیاری از مردم شده است. مسکن، که باید سرپناهی برای آرامش باشد، به معضلی هولناک بدل گشته است. قیمت سرسامآور خرید و اجارهی خانه، بسیاری را به حاشیهنشینی، اتوبوسخوابی، کارتنخوابی، پشتبام خوابی و در شرایط بهتر به اجارهی آپارتمان مشترک کشانده است. این فجایع، زادهی ساختار فاسدی است که بر مبنای رانت و سرکوب بنا شده است.
این حکومت، با سرکوب جنبشهای کارگران، زنان، دانشجویان، پرستاران و بازنشستگان، با اخراج و انفصال معلمان، و از همه فجیعتر، با کشتار معترضان، چهرهی واقعی خود را نمایان ساخته است. اما مردمی که بیدار شدهاند، دیگر به بند کشیده نخواهند شد.
«اتحاد بازنشستگان»، متشکل از بازنشستگان تأمین اجتماعی و فرهنگیان، نوروز را به مردم آزاده و سربلند ایران تبریک میگوید. ما سالهاست، معترض به شرایط اسفبار حاکم بر کشوریم و خواهان آزادی زندانیان سیاسی، دادخواه جانباختگان راه آزادی، و تحقق عدالت اجتماعی هستیم.
نوروز، جشن شکفتن و نو شدن است. باشد که در بهاری نزدیک، بنیان ستم فروریزد و آزادی، زندگی انسانی، و شادی، که حق همهی مردم است، نه در انحصار اقلیتی خاص، بلکه از آنِ همگان باشد. تنها با همبستگی و با هم، روز و روزگار نو خواهد شد.
۲۸ اسفند ۱۴۰۳