زنان و فقر
اکثریت طبقه فرودست و در بسیاری از موارد حتی پائین دست ترین افراد طبقه فرودست هر جامعه ای را غالبا زنان تشکیل می دهند. تبعیضها و نابرابری های اجتماعی در جامعه موجب می شود که زنان طبقه فرودست از مردان هم طبقه خود شرایط بدتری داشته باشند و آسیب های اجتماعی و اقتصادی بیشتری را تجربه کنند و به دلیل موانع پیشرو برای رهایی از فقر با چالش های بیشتری روبرو باشند. به عبارت دیگر می توان گفت فقر یک تجربه جنسیتی است. گواه این ادعا نابرابری های جنسیتی از جمله اشتغال، تقسیم کار و تقسیم دارایی هایی است که با توجه به هنجارها و باورهای نهادینه شده در بسیاری از جوامع موجب اعمال قدرت بیشتر مردان بخصوص در خانواده های فقیر بر زنان می شود.
************
زنان و فقر*
گیتا رآو گوپتا/ برگردان: بنفشه جمالی
اکثریت طبقه فرودست و در بسیاری از موارد حتی پائین دست ترین افراد طبقه فرودست هر جامعه ای را غالبا زنان تشکیل می دهند. تبعیض ها و نابرابری های اجتماعی در جامعه موجب می شود که زنان طبقه فرودست از مردان هم طبقه خود شرایط بدتری داشته باشند و آسیب های اجتماعی و اقتصادی بیشتری را تجربه کنند و به دلیل موانع پیشرو برای رهایی از فقر با چالش های بیشتری روبرو باشند. به عبارت دیگر می توان گفت فقر یک تجربه جنسیتی است. گواه این ادعا نابرابری های جنسیتی از جمله اشتغال، تقسیم کار و تقسیم دارایی هایی است که با توجه به هنجارها و باورهای نهادینه شده در بسیاری از جوامع موجب اعمال قدرت بیشتر مردان بخصوص در خانواده های فقیر بر زنان می شود.
در بسیاری از جوامع هنجارهای جنسیتی نقش های از پیش فرض شده ای را به افراد جامعه تحمیل می کنند. زنان در این جوامع غالباً زنانی هستند که به کارهای خانه و بچه داری مشغول هستند و مردان به عنوان سرپرست و رئیس خانواده در بیرون از خانه مشغول به کار. متأسفانه بسیاری از این باورها در سیاست گذاری ها و قانون گذاری ها در این جوامع هم دیده می شود و به نابرابری دسترسی زنان به آموزش، اشتغال و مالکیت بر دارایی ها در خانواده ها دامن می زنند. بررسی های انجام شده نشان می دهد در سراسر جهان زنان و دختران از امکان دسترسی به منابع تولیدی ِ کمتری به نسبت پسران و مردان آن جامعه برخوردارند.
زنان فقر را بیشتر تجربه می کنند
دختران و زنان در خانواده های فقیر به دلیل تقسیم کار نابرابر که ریشه در تبعیض های جنسیتی دارد علی رغم آن که انجام کارهای خانه و پخت و پز برای اعضای خانواده را به عهده دارند، اما در قبال کارهایی که انجام می دهند پولی دریافت نمی کنند و برای رفع مایحتاج روزانه خود همواره وابسته و تحت سیطره مردان خانواده هستند. زنان در خانواده های فقیر روستایی اغلب به جمع آوری هیزم، علوفه و نگهداری از دام و طیور و انجام کارهای کشاورزی گمارده می شوند. بیگاری از زنان در خانواده های فقیر موجب می شود زنان از فرصت های آموزش محروم شده و به دنبال آن فرصت های دیگر را از دست بدهند. این تنها قسمتی از الگوی تبعیض جنسیتی در چگونگی تخصیص منابع در خانواده های فقیر است. شواهد نشان می دهد که شکاف جنسیتی در ارتباط با بهره مندی از تغذیه، آموزش و سلامت در طبقه فقیر گسترده تر است. عدم سرمایه گذاری بر روی سرمایه انسانی دختران موجب انتقال فقر از نسلی به نسل دیگر در میان زنان و دختران طبقه فقیر جامعه می گردد.
چرا باید به فقر در میان زنان توجه ویژه ای داشت؟
توجه ویژه به فقر زنان جدای نگاهی که به فقر مردان وجود دارد به علت دریافت حداقل مزد و یا عدم دریافت دستمزد در مقابل کاری که زنان انجام می دهند و تلاش بیشتر زنان برای بقاء و زنده ماندن در طبقات فرودست جامعه قابل توجیه است.
زنان بازیگران اصلی صحنه اقتصادی خانواده های خود هستند زیرا وظیفه تهیه غذا برای افراد خانواده را به عهده دارند. از کودکان، افراد مسن و بیمار خانواده نگهداری می کنند. آنها کسانی هستند که درآمد و هزینه های زندگی را به سمت آموزش، پرورش و سلامت فرزندان خود هدایت می کنند. بررسی های انجام شده در سال ۱۹۸۰ برروی گروه هایی از مادران نشانگر آن بود که تعداد زنانی که درآمد خود و خانواده را برای تهیه غذا و آموزش فرزندان هزینه می کنند در مقایسه با مردان خانواده که بیشتر در فکر رفع مایحتاج خود هستند، بسیار بیشتر است.
همچنین تحقیقات مشابه انجام شده در برزیل، نشان داد که احتمال زنده ماندن کودکان در حومه برزیل هنگامی که درآمد خانواده توسط زنان کنترل می شود ۲۰ برابر بیشتر از زمانی است که مردان این وظیفه را برعهده دارند.( تحقیقات صورت گرفته در سال ۱۹۹۵)
علی رغم آنکه زنان با محدودیت های زیادی مواجه اند اما همچنان تمامی تلاش خود را برای حداکثر رساندن بهره وری انجام می دهند. زنان اغلب دسترسی برابر به منابع تولیدی و یا منابع مورد نیاز برای تهیه مایحتاج خود ندارند. زنان تنها ۱۵ درصد از مالکین زمین در سراسر جهان را تشکیل می دهند و علی رغم آنکه آنها در بیشتر مواقع ساعات کاری بیشتری از مردان دارند اما درآمد دریافتی شان نسبت به مردان کمتر است. زنان اکثریت کارگران غیررسمی، کارگران کارهای پرمخاطره و غیر استاندارد و کارگران کارهای فصلی را تشکیل می دهند.
به دلیل سیاست ها، برنامه ها و هنجارهای معمول که تعریف کننده نقش ها در خانواده است، مردان اغلب به عنوان نان آور و زنان و کودکان اغلب به عنوان افراد نان خور و وابسته به منابع تولیدی شناخته می شوند. چنین رویکردی موجب گسترش شکاف جنسیتی و تأثیر منفی بیشتر بر وضعیت اقتصادی زنان و گسترش فقر میان آنها می شود.
چگونه می توان فقر میان زنان را کاهش داد:
در سال های اخیر تلاش های زیادی برای کاهش فقر میان زنان انجام گرفته است. سرمایه گذاری برای افزایش بهره وری کشاورزی، افزایش مدیریت دامی و ارائه فرصت های معیشتی از جمله راه های کلیدی برای کاهش فقر میان زنان فقیر و روستایی جامعه است.
ارائه وام های کوچک به زنان فقیر که دسترسی به سیستم های معمول بانکی ندارند، از دیگر راه های موثری است که میلیون های زن در سراسر جهان می توانند از آن بهره مند شوند.
این گونه سرمایه گذاری ها و ارائه وام های کوچک موجب افزایش درآمد خانواده های فقیر و حفاظت آنها از رسیدن به فقر کامل می گردد.
یکی دیگر از راه های کاهش فقر میان زنان دسترسی آنها به زمین است. زنانی که دسترسی به زمین دارند یا مالک زمین هستند می توانند از آن برای تولید غذا یا جهت درآمد زایی یا به عنوان وثیقه برای دریافت منابع تولیدی استفاده نمایند.
این استراتژی در سال های اخیر به عنوان یکی از اهداف توسعه توسط کمیته بین المللی ایجاد برابری جنسیتی پیشنهاد و ارائه شده است. پیشنهادی که در حال حاضر راه درازی برای عملی شدن در پیش روی خود دارد.
*برگرفته از کتاب «زنان در دنیای امروز»
تا قانون خانواده برابر ـ ۴ اردیبهشت ۱۳۹۲