امروز:   اردیبهشت ۲۴, ۱۴۰۴    
ما زنان در شبکه های اجتماعی
می 2025
د س چ پ ج ش ی
 1234
567891011
12131415161718
19202122232425
262728293031  

زنان و حق بر شهر یک اصل پایدار و نیاز اجتماعی

حق زنان بر شهرحق زنان تنها به‌حضور آنان در دستگاه‌­های اجرایی و فعالیت‌های رسمی محدود نمی­‌شود. حضور آزادانه و بدون احساس ترس یا محدودیت در شهر یک حق انسانی است که تاکنون محقق نشده است. بنابراین برنامه‌ریزی بدون حضور زنان و بدون توجه به منافع و حقوق آنان نسبت به شهر با دشواری‌های جدی همراه است که نمونه‌ی بارز آن شرایط کنونی شهرها در مشارکت‌پذیری زنان است! از جمله کمبود سرویس‌های بهداشتی، ناکافی بودن فضا‌های امن، نامناسب بودن پیاده‌راه‌ها و…

 

***

اغتماد؛ زهرا نژادبهرام ـ حق به شهر یا حق بر شهر یکی از مفاهیم اصلی در عرصه شهری و مدیریتی شهر در جهان است، اما سابقه ورود آن به ایران نیز نسبتا جدید است. حق بر شهر یعنی انتظارات و نیازهای هر شهروند از شهر محل زندگی خود است. حق به شهر عنوانی است که نظریه‌پردازان و فیلسوفان در راستای حقوق شهروندی و عدالت آن را مورد توجه قرار داده‌اند. در واقع آنچه توانسته انسان شهرنشین را شهروند معرفی کند و مسئله‌ای به نام تکلیف برای او تعریف کرده حقوقی را نیز برای او متصور شده است.

به اعتقاد برخی حق بر شهر ذاتی است چون تکلیف هم ذاتی است لذا پذیرفتن این حق و باور آن به معنای آن است که سازمان اداره‌کننده شهر و سازمان‌های بالادستی باور کنند که حقوقی برای شهروند متصور است! اصلی‌ترین این حقوق برابری و رفع تبعیض و ایجاد شرایط دسترسی برابر با امکانات شهری است. مدیریت شهری و برنامه‌ریزان شهری نسبت به این مهم با رویکرد ناباورانه‌ای روبه‌رو شده‌اند حداقل در گذشته هر جا نام برنامه‌ریزی شهری مطرح بوده و هر جا نمادی از ظرفیت‌های شهری ایجاد شده این مهم که آیا زنان به عنوان نیمی از بهره‌برداران از شهر و ساکنان شهر این سه اصل برای‌شان جاری شده است! با ابهام پاسخ داده‌اند و این مساله به عنوان یک پرسش نهادی برجای مانده است!

در دهه‌های اخیر باور‌پذیری به مشارکت بر اصل عدالت جنسیتی این مهم را جدی‌تر ساخته و ضرورت توجه به حق به شهر به عنوان رویکردی از جاری‌سازی عدالت بر مبنای مکان نگاه‌ها را به سوی خود فرا خوانده است. لذا برنامه‌ریزی بدون حضور زنان و بدون توجه به منافع و حقوق آنان نسبت به شهر با دشواری‌های جدی همراه است که نمونه بارز آن شرایط کنونی شهرها در مشارکت‌پذیری زنان است! کمبود سرویس‌های بهداشتی، ناکافی بودن فضا‌های امن، نامناسب بودن پیاده‌راه‌ها، نامناسب بودن نور‌پردازی شهر نامناسب بودن فضای سبز حاشیه‌ای و میانی معابر شهری، جنسیتی شدن برخی خیابان‌ها و معابر و ساعتی شدن تردد بر مبنای جنسیت، رنگ‌آمیزی سرد و خشک و حتی نام‌گذاری خیابان‌ها و تصاویر متعدد در قالب نقاشی‌های شهری یا بزرگذاشت روزهای ملی و مذهبی یا کم توجهی به ایجاد امکانات مورد نیاز زنان در عرصه شهری نظیر فضاهای مکث و شیردهی و… تصویری است که ناشی از نادیده گرفتن حق بر شهر زنان از طرف برنامه‌ریزان و مدیران است. این مهم در قالب نابرابری‌های موجود در عرصه عمومی شهر به روشنی قابل مشاهده است. فضای شهری جای کمتری برای زندگی روزمره زنان نسبت به مردان در نظر گرفته و بازخوانی برنامه‌ها و فضاهای شهری از الزامات جدی شهرهاست.

در واقع از آنجا که امروزه جنسیت در فضاهای شهری مورد غفلت و کم توجهی واقع شده و برقراری رابطه با دیگران از نیازهای انسانی است، ایجاد فضاهای شهری در جهت پاسخگویی به این نیازها باید گسترده‌تر و عادلانه‌تر و دسترس‌پذیر‌تر برای زنان که بخش بزرگی از فضاهای شهری را از دست داده‌اند، باشد!
حضور در عرصه عمومی شهرها و برقراری روابط اجتماعی حق تمام شهروندان است و زنان نیز به عنوان شهروند همانند مردان نیاز به این الزامات دارند و باید نسبت به این نیاز پاسخگویی لازم را داشته باشند. هانری لوفور نظریه‌پرداز فرانسوی آن را حق به زندگی شهری می‌نامد. از این‌رو توجه به موضوع فضاهای شهری و ضرورت عملیاتی کردن حق به شهر برای زنان امری جدی است.

بخشی از مطلب زهرا نژادبهرام ـ در اعتماد

۱۹ آبان ۱۴۰۰

نظرات بسته است

جستجو
Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Post Type Selectors
آرشیو مطالب قدیمی