سرنوشت مهسا امینی، نقطه عطفی در تاریخ جنبش زنان ایران
سیمین کاظمی: مرگ مهسا امینی در بازداشتگاه پلیس امنیت اخلاقی، سرآغاز تجلی تغییراتی مهم در جامعه ایران است که اگرچه پیش از این نیز قابل تشخیص بود، اما اکنون بهشکلی واضح بر همگان آشکار شده است. این تغییرات بهویژه برای جنبش زنان ایران که بیش از یک قرن از شکلگیری آن میگذرد اهمیت ویژهای دارد. حمایت از حق زندگی و نفی خشونت نظاممند علیه زنان، اکنون بهیک خواست اجتماعی و تقریبا همگانی تبدیل شده است و فریاد «زن، زندگی، آزادی» در کشور برای زنان نوید فردایی امنتر و سالمتر میدهد…
جنبش زنان ایران، در طی صد سال اخیر به غیر از مقطع کوتاهی در دوره انقلاب مشروطه، نادیده گرفته شده و هرگز نتوانسته مطالباتش را در عرصه عمومی مطرح و پیگیری کند. کنترل دولتی در یکصد سال گذشته در پی خاموش کردن صدای زنان و به دست گرفتن اختیار حیات آنها بوده است. در اعتراضات به مرگ مهسا امینی، برای نخستین بار است که صدای زنان و ستمی که بر آنان می رود در عرصه عمومی به وضوح شنیده می شود.
یکی از صور کنترل دولتی در زندگی زنان، کنترل پوشش زنان بوده که از کشف حجاب تحمیلی تا حجاب اجباری را در بازه زمانی صد ساله شامل می شود. در واقع دولت ها حق اختیار بر پوشش را از زنان سلب کرده و بدون توجه به حق، خواسته و نظر زنان، بر اساس سلایق خود تعیین کرده اند که پوشش زنان چگونه باشد. بعد از انقلاب اسلامی به رغم مخالفت های گروههایی از زنان، حجاب برای زنان اجباری شد. پس از آن مقاومت در برابر حجاب اجباری به شکل نافرمانی و تخطی از پوشش استاندارد ظهور کرد که تاکنون ادامه دارد. در واقع در دهه های گذشته مقاومت در برابر حجاب به شکل فردی جریان داشته که مهم ترین نمود آن را در کنشگری زنانی یافت که به دختران خیابان انقلاب معروف شدند. در اعتراضات پس از مرگ مهسا امینی، کنشگری جمعی زنان در اعتراض به حجاب شکل گرفت و برای نخستین بار در چهار دهه گذشته زنان به صورت جمعی و در عرصه عمومی خواستار بازپس گیری حق اختیار بر پوشش شدند.
جنبش زنان ایران در مقاطع مختلف تلاش هایی برای طرح مطالبات زنان صورت داده که این تلاش ها با برخورد قهرآمیز دولت ها متوقف شده است. یکی از تجمعات مهم زنان در ۲۲ خرداد ۱۳۸۴ بود که در آن مطالباتی نظیر رفع تبعیض های قانونی علیه زنان طرح شد. در آن تجمع فعالان حقوق زنان هنوز امیدی به تغییر و بهبود داشتند و می کوشیدند با طرح تدریجی و گام گام مطالبات راهی به برابری بگشایند. اما پاسخ به آن، عدم تحمل و به سکوت کشاندن فعالان جنبش بود. در واقع هیچ تغییری در رویکرد دولتی به مساله زنان صورت نگرفت و تمام تلاش تبلیغاتی و عملی متمرکز بر توجیه نابرابری جنسیتی و مقابله با طرح موضوع فمینیسم شد.
اکنون بعد از ۱۵ سال، زنانی که پس از مرگ مهسا امینی به خیابان آمده اند، بر خلاف فعالان دهه هفتاد و هشتاد امیدی به بهبود و تغییر ندارند و انباشته از اندوه و خشمی هستند که نتیجه سیاست های تبعیض آلود و تحقیر آمیز دهه های اخیر است. این خشم اکنون در اعتراض به حجاب که نماد اطاعت زنان از سیاست های دولتی است، بروز کرده است.
در تمام دهه های گذشته، فعالیتهای معطوف به دفاع از برابری جنسیتی و حقوق زنان به شدت محدود شده است، از بیم این که مبادا این مطالبه فراگیر و توده ای شود. اما اعتراض زنان بعد از مرگ مهسا امینی نشان می دهد که این بازداری موثر نبوده و آگاهی جنسیتی و برابری خواهی زنان افزایش یافته و زنان به ناعادلانه بودن وضعیت شان و ستمی که تحمل می کنند واقف اند و به آن اعتراض دارند.
اعتراض به تبعیض جنسیتی که پانزده سال پیش از سوی اقلیتی از زنان فمینیست مطرح می شد، اکنون به طور گسترده تر و در پهنه ای وسیع تر در عرصه عمومی اعلام می شود. زنان معترض امروز، دیگر فقط فعالان حرفه ای حقوق زنان نیستند، بلکه زنانی هستند که کنشگری اعتراضی شان بر پایه تجربه زیسته شان از تبعیض جنسیتی شکل گرفته است.
در اعتراضات بعد از مرگ مهسا، حمایت و همراهی مردان با زنان را می توان نشانه ای از تغییری جدید در میان بخشی از مردان جامعه به حساب آورد. رجوع به تاریخ جنبش زنان حاکی از آن است که مردان، غیر از سالهای اولیه این جنبش، عموما تبعیض جنسیتی را نادیده گرفته اند و به مطالبات زنان توجهی نداشته اند. مرگ تکان دهنده مهسا امینی که وجدان جمعی را جریحه دار کرد، واکنش مردان را به شکل اعتراض و حمایت از مظلوم برانگیخت.
اعتراضات بعد از مرگ مهسا امینی، اگر چه با محوریت زنان و اعتراض به ستم علیه یک زن، شکل گرفته، اما با سایر مطالبات جامعه پیوند خورده که خود اتفاقی بی نظیر در تاریخ معاصر است.
بنابرآنچه گفته شد، مرگ مهسا امینی در بازداشت پلیس، نقطه عطفی در تاریخ جنبش زنان ایران و فصلی جدید را در حق طلبی این جنبش رقم زده است.
@drsiminkazemi
۶ مهر ۱۴۰۱