ابتکار مسدود کردن دوربینهای واگن قطار مترو با نوار بهداشتی
تمام زنانی که در اون واگن بودن، میدونستن که تصاویرشون قبل از ورود به واگن ثبت شده. میدونستن وقتی نوار رو میبرن بچسبونن، باز هم چهرهشون ثبت میشه. اونها میدونستن که ای کاش «هکرها»یی بودن که لااقل این سه روز اعتصاب سراسری، حافظه دوربینها رو هک و کلیر کنن. اما دنبال لااقل ۵ دقیقه فریاد و پایکوبی بدون دوربین مدار بسته بودن…./
«گزارش ارسالی به بیدارزنی»
«روزهای ۲۴ و ۲۵ آبان، علاوه بر محلاتی که قبلا کمتر شلوغ بودن (مثل شهرکغرب و…)، اعتراضات در مترو هم شکل گرفت. روز سهشنبه مامورهای امنیتی، لباس شخصی و گارد ضد شورش با حمله به داخل مترو و حتی واگنها، شکل دیگری از وحشیگری رو خلق کردند. هیچکس باورش نمیشد که داخل واگن سربسته، اشکآور زدن، همه حیرت کرده بودن که واقعا بین افتادن زیر ریل و تکهتکه شدن و یا دستگیری و ضربوشتم تو باریکهی محوطهی مترو، هیچ راه دیگری نمونده.
دیروز با وجود جو امنیتی تهران، اما از بازارآهن شادآباد تا قلعهحسنخان و شریعتی، اعتراضات شکل گرفت و #اعتصاب_سراسری سر جاش بود. خیلی از مردم هنوز هم برای فرار از نیروی ضدشورش داخل متروها پناه میارن. که این رویه باگ امنیتی داره. از تعدد دوربینها تا شناسایی با کارت شارژ مترو تا فضای بستهای که مایهی بازداشت و رصد افراد هست، گریبان معترضها رو میگیره. بهتره که حداقل مامور امنیتی دنبال ما نباشه و به ایستگاه مترو به چشم نقطهی امن و گریزگاه نگاه نکنیم.
اما در کنار این وضع، علیرغم حملات روز سهشنبه در واگنهای مترو، دیروز با چهرهی دیگری از مترو روبهرو شدم. اکثر واگنها به علت شعارنویسی بسیار زیاد، از دسترس خارج شدن. به گفتهی زنان و مردان دستفروش در مترو، تلاش چند ساعتهی کارکنان مترو برای پاک کردن شعارها بدون ثمر بوده و در نهایت بعد از تاخیرهای زیاد قطارها، به این نتیجه رسیدن که واگنها رو باید جایگزین کنن.
تو متروی میدون صنعت، حوالی ساعت ۷، حملهی اراذل و اوباش امنیتی به داخل مترو شروع شد. مردم همهمه میکردن که ایستگاههای میدون حر و هفتتیر، وضع خیلی بدتره. خیلی از معترضها خودشون رو برای دوری از محل اعتراضات (شهرک غرب و بلوار دادمان) به داخل مترو رسونده بودن. مامورهای مترو، لباسشخصیها و ضدشورش داخل واگنها رو رصد میکردن. قبل از اینکه قطار حرکت کنه، یکی از زنان حاضر در واگن گفت:
«یعنی هیچی نداریم این دوربینهای بیصاحاب رو بپوشونیم لااقل؟»
یکی گفت: «نوار چسب برق، از این سیاهها اگر بود، خوب بود». دختر دیگری گفت: «نداریم ولی نوار بهداشتی دارم، هم میپوشونه هم چسب داره!»
قبل از اتمام جمله، کار تقریبا تمام شده بود! حداقل ۴ تا دوربین در راهروی متصل «واگن زنان و مختلط» با نوار پوشونده شد!
دوام چسبها زیاد نبود و بعد پنجدقیقه باید دوباره محکم میشد. اما این حرکت خودانگیخته برای من خیلی جدید بود. تمام زنانی که در اون واگن بودن، میدونستن که تصاویرشون قبل از ورود به واگن ثبت شده. میدونستن وقتی نوار رو میبرن بچسبونن، باز هم چهرهشون ثبت میشه. اونها میدونستن که ای کاش «هکرها»یی بودن که لااقل این سه روز اعتصاب سراسری، حافظه دوربینها رو هک و کلیر کنن. اما دنبال لااقل ۵ دقیقه فریاد و پایکوبی بدون دوربین مدار بسته بودن.
وقتی دوربینها پوشیده شد، کار تمام نشد! شعارهای خیابان به داخل واگن کشیده شد:
▪️زن، زندگی، آزادی
▪️امسال سال خونه، سیدعلی سرنگونه
▪️هیز تویی، هرزه تویی، زن آزاده منم
▪️مرگ بر خامنهای…
این وسط من هم شعاری دادم که همراهی زنان با اون، اندازهی پخش «سرود زن» از گوشی یک دختر و همخوانی دختران نوجوان باهاش، حالم رو جا آورد:
▪️مرگ بر ستمگر، چه شاه باشه چه رهبر».
از همه بهتر، ورود مردم از ایستگاههای دیگه بود. وقتی وارد واگن میشدن، دوربینهای پوشیده و زنان سرودخوانی رو میدیدن که به اندازهی چند دقیقه، تمام فضا رو متعلق به خودشون کرده بودن. فضایی متعلق به «زن، زندگی، آزادی».
۲۶ آبان