امروز:   اردیبهشت ۲۲, ۱۴۰۴    
ما زنان در شبکه های اجتماعی
می 2025
د س چ پ ج ش ی
 1234
567891011
12131415161718
19202122232425
262728293031  
آخرین نوشته ها

قیام در بوکان

پدر محمد حسن زاده، از جانباختگان اعتراضات در بوکان در مراسم تدفین فرزندش خطاب به تجمع کنندگان گفت: «اگر زمانی می‌خواستیم بگوییم که کسی بسیار با غیرت است، بسیار با وجدان است می‌گفتیم خیلی مرد است. امروز اگر بخواهیم این‌ها را بگوییم، باید بگوییم که بسیار زن است. چون زنان با غیرت در صحنه حاضر هستند.»…

بهداد بردبار – در بوکان چه گذشته است؟ نقل گفته‌هایی از سه پدر که فرزندانشان به دست نیروهای سرکوبگر نظام ولایی کشته شده‌اند.

هیچ چیز از پیش تعیین شده نیست. حرکت مردم، شعارهای آنها و شیوه مبارزه آنها قابل پیش‌بینی نیست. به رغم ادعای مقامات امنیتی اعتراضات محصول اتاق‌های فکر نیست، محصول گفت‌وگو و همفکری کسانی است که در خیابان‌اند.

تغییر وضعیت افق‌های جدیدی را در پیش روی معترضان نهاده است. خواسته‌هایی جدیدی مطرح می‌شوند. صداهای خاموش فضایی برای مطرح شدن می‌یابند.

پدران و مادران کشته شدگان، مراسم تدفین فرزند را به همایش‌های باشکوه سیاسی تبدیل می‌کنند. انسان‌هایی بی صدا برای اولین بار فرصت می‌یابند تا از آرزو‌ها و امید خود بگویند.

در این گزارش از سه پدر نقل قول می‌کنم:

یک پدر از عشق خود به ملت کُرد و تاریخ کردستان می‌گوید،

دیگری نقش زنان “باغیرت” را برجسته می‌کند و

پدر سوم همکاری با رژیم را نفی می‌کند و میگوید این خواهران و مادران برای او مهمتر از حکومت هستند.

پدر کومار درافتاده در مراسم فرزند خود گفته بود:

«پسرم ۲۵ مرداد -گلاویژ- به دنیا آمد، اسم‌اش را کومار (جمهور) گذاشتم. خوشبختم که برای آزادی و خاکش شهید شده است. افتخار می‌کنم که شهید شد، جگر سوختگی خیلی سخت است، شما تجربه نکرده‌اید، از دیشب جگر من سوخته است اما بگذارید فدای این خاک و این آزادی شود، به خدا همه ما را می‌کشند، به خدا بی‌گناه بود، به هیچ‌کس رحم نمی‌کنند…»

پنجشنبه: تدفینی باشکوه برای کشته‌های راه آزادی و اشغال ساختمان شهرداری

صبح روز پنجشنبه، پدر محمد حسن زاده، از جانباختگان اعتراضات در بوکان در مراسم تدفین فرزندش خطاب به تجمع کنندگان گفت:

«اگر زمانی می‌خواستیم بگوییم که کسی بسیار با غیرت است، بسیار با وجدان است می‌گفتیم خیلی مرد است. امروز اگر بخواهیم این‌ها را بگوییم، باید بگوییم که بسیار زن است. چون زنان با غیرت در صحنه حاضر هستند.»

پدر سالار مجاور در مراسم تدفین فرزندش رو به جمعیت گفت:

«اصلا اشکی از چشم من نمی‌آید.»

جمعیت شعار می‌دهد: «شهید نمی‌میرد.»

پدر سالار در ادامه می‌گوید:

«این فرزند را به خاک کردستان تقدیم کردم. فرزند من تنها فرزند من نبوده، فرزند همه شما است. اما یک خواهش دارم: نگذاریم که انقدر فرزند و برادر کشته شود. با من تماس‌های تلفنی زیادی گرفتند- منظور نهادهای دولتی است- من هرگز با این جور افراد تماس نداشته‌ام. افتخار میکنم که صدها مادر و خواهر آمده‌اند در جلوی در خانه و از من خواستند که امروز فرزندم را به خاک بسپارم».

پدر سالار تاکید می‌کند که طبق خواست حاضر به صحبت با مقامات امنیتی نشده است./ زمانه

نظرات بسته است

جستجو
Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Post Type Selectors
آرشیو مطالب قدیمی