مخوان براه رشاد ای فقیه و وعظ مگوی، مرا که پیر خرابات میکند ارشاد
محسن قرائتی یکی از واعظان و زاهدان خشک دماغ و ظاهر پرست است که به تعبیر حافظانه«هرچه گوید در حق ما جای هیچ اکراه نیست»چرا که«اگر فقیه نصیحت کند که عشق مباز پیاله ای بدهش گو دماغ را تر کن»…..
عزیز قاسمزاده
او پس از چهار دهه استیلای کامل حکومت دینی و در دست داشتن همه امکانات تبلیغی و انحصار کامل صدا و سیما و تصرف و سیطره دین حکومتی از مدرسه تا دانشگاه و در مقام رئیس ستاد اقامه نماز کشور و حضور پیوسته در صفحه تلویزیون و شهرها و استان های مختلف در ترویج هنجارهای مورد اعتقادش،اینک عدم تمکین و تسلیم نشدن نسل بعد از انقلاب را نه شکست گفتمان معرفت شناسانه خود و کثیری از هم لباسانش، که در آموزش معلمان یافته است.بسیاری از معلمان متولدان بعد انقلابند و نیلوفران آموزه های مرداب آموزش و پرورش موجود.رسانه های انحصاری و تک منبعی حکومت در وحدانیت رسانه و مدرسه و حوزه و همه ارکان حکومت،به دنبال ولادت انسان مطیع و منقاد می گشتند و اکنون متحیرند این حجم از اعتراض و نارضایتی چگونه با چفت و بست بودن ورودی همه ی افکار اغیار، سر از روزن وا کرده و در چنبره ارکان حکومت چرخیده تا این نظم دیرین را به گونه ای دیگر در آورد. قرائتی در جمع دانشجو معلمان کرمان گفته است: «اینکه در اغتشاشات اخیر شاهد حضور برخی از نوجوانان بودیم؛ یعنی نسلی که توسط معلمان جمهوری اسلامی تربیت شدند و این نشان میدهد که برخی از معلمان ما در تربیت صحیح دانش آموزان، موفق نبودند»او در ادامه گفته: «معلمان باید بچهها را نمازخوان تربیت کنند و بدانند که دیپلم و لیسانس تارکالصلوه به هیچ دردی نمیخورد» قرائتی از خود نمی پرسد چگونه از پس گزینش هایی چنان سخت و به رغم این همه حصار و تنگ کردن قیف ها و نظارت های حداکثری و تهدیدهای مدام و نشان کردن داغ ها و علم کردن درفش ها،چرا نهایتا سودای او و هم قطارانش، تحقق نیافته و ریل خطابه ها، گویی بر بستر دُرابه ها بوده تا به هفت آب شسته گردد و محو شود تا هرگز به واگن مخاطبان اتصال نیابد و امروز ما با کثیری از «خطیبان بی مخاطب» در حوزه دین مواجه شویم.بنا بر گزارش مشرق نیوز در ۲۰ آبان ۹۷ قرائتی در مراسم رو نمایی از نرم افزار «به قلم دجال» در دفتر امام جمعه یزد می گوید:
«بر اساس تحقیقهای انجام شده از هتلها و مراکز اقامتی،هر شب بطور میانگین بیش از ۳ هزار نفر مهمان خارجی در کشور اقامت دارند که اگر جزوهای در زمینه معرفی اسلام و شبههزدایی در اختیار این افراد قرار بگیرد، اقدام بزرگی در معرفی اسلام به جهانیان انجام میشود.»قرائتی در اواسط دهه هفتاد هم یک بار پیشنهاد داده بود در خیابان های تهران نماز برپا شود تا خارجی هایی که به ایران می آیند با فرهنگ نماز آشنا شوند.پرسش مهم اینجاست چگونه کسی که ادعای هدایت و ارشاد غیر مسلمانان را با ارائه چند جزوه ممکن پذیر می داند،از خود نمی پرسد ۴۳ سال ارائه هزاران هزار کتاب و سخنرانی و فیلم و مستند و آموزش ایدئولوژیک در مدارس و دانشگاه نتوانسته ذره ای از کارکرد آن جزوه کوچک مورد نظر ایشان را که در حق کافران برای پذیرش اسلام مفید می افتد،برای دانش آموزان اغلب مسلمان ایران، ذره ای کارگر نیست؟ قرائتی عمری به دنبال نماز فقیهانه بوده همان نمازی که اگر کثیر الشک باشی مذموم نیست و اگر کسی شک بین رکعت دوم و چهارم باشد،به نوشته مکارم شیرازی«بنا را بر چهار بگذارد و نماز را تمام کند و بعد دو رکعت نماز احتیاط ایستاده بخواند.»
اگر نماز را تجربه معنوی حضور با معشوق بدانیم کدام عارف را در طول تاریخ می توان یافت که بر چنین نمازی نام نماز گذاشته باشد؟
وگرنه این چه نمازی بود که من باتو
نشسته روی به محراب و دل به بازارم
مسامحه در نماز و تنها به ظاهر بسنده کردن و از امور خیر باز ماندن در قرآن نکوهش شده و آن را ریا می نامد.در سوره ماعون چنین آمده: «َفویل ٌ للمصَلّین الذین هم عن صَلاتِهم ساهون. اَلذین هم یراؤون و یمَنعون الماعون»(سوره ماعون، آیات ۶-۴) «وای بر نمازگزارانی که در نماز خود مسامحه و سهل انگاری می کنند، کسانی که ریا می کنند و از کار خیر بازمی دارند.
امروز در بسیاری از مدارس کشور در زنگ نماز دانش آموزان بی وضو در صف نماز می ایستند و مدیران به مستند سازی برای اداره مشغولند چرا که فقیهانی چون قرائتی تنها بر حفظ این ظاهر تاکید داشته اند و از زهد ریایی در تاب نبوده اند.
امام محمد غزالی در کیمیای سعادت اما به بهترین بیان ریا را به تصویر می کشد:
«چنان که روی زرد کند تا پندارند که به شب نخسبد و خویشتن نزار همی کند تا پندارند که مجاهدتی عظیم کند و روی گرفته دارد تا پندارد که از اندوه دین چنان است و موی به شانه نکند تا پندارند که خود فراغت آن ندارد و از خود یاد نیاورد و سخن آهسته گوید تا پندارند که اندر دل وی وقار دین است.»
اگر ریا را مهم ترین نتیجه ناخواسته و طبیعی ظاهر گرایی دینی بدانیم باید در کنار آن بی عملی عاملان و عالمان دینی را به آموزه هایی که خود ترویج می کنند، مهم ترین عامل شکست مبلغان دینی ارزیابی کرد در واقع آنگونه که حافظ گفته «که وعظ بی عملان واجب است نشنیدن» علت العل کسادی بازار جمله واعظان و زاهدان و شاهدان دینی است. آموزگاران و معلمان کمترین دخالتی در به وجود آوردن چنین نتایجی نقش نداشته اند که گریبان آنها چاک شود.هرچه از انقلاب سپری شد تعارض میان ذهن و عین مردم متناسب با تعارض عین و ذهن دست اندرکاران امر تغییر می یافت.اگر دعا و توسل و حضور در مراکز و معابد مذهبی به مردم توصیه عمیق بود و پر سود و تنها راه درمان،دعا کننده خود هیچ ایمانی به آن نداشت و سودی در این طریق نمی جست. کثیری از علما و دست اندرکاران و بلند پایگان حکومتی در عین غرب ستیزی و شعار آمریکا ستیزی، در تمام این سالها برای کمترین بیماری راهی اروپا و آمریکا برای درمان شده اند.سایت رویداد ۲۴ در ۲۵ خرداد سال ۱۳۹۹ با اشاره به خاطرات هاشمی رفسنجانی گزارشی از سفر مقامات و فرزندان آنها و برخی مراجع تقلید و وعاظ حکومتی برای درمان منتشر کرده که به بهترین شکل ممکن نشان می دهد چرا امروز کثیری از مردم و از جمله دانش آموزان گوشی برای شنیدن توصیه ها و نصایح وعاظ مذهبی ندارند در بخشی از گزارش رویداد ۲۴ چنین آمده است:
۲۷ مهر ۷۱ هاشمی از بازگشت عباس واعظ طبسی و فرزندش از لندن خبر داده و در خاطراتش نوشته: «آقای [عباس واعظ] طبسی، [تولیت آستان قدس رضوی] و فرزندش آمدند. از سفر به لندن و عمل جراحی پایاش راضی است. تحت تأثیر نظم و پیشرفت آنها قرار گرفته است.»
آذرماه سال ۷۳ هاشمی رفسنجانی در خاطراتش از یک مهمانی خبر داده و گفته در این مهمانی «درباره وضع آقای اراکی و اصرار خانوادهاش برای بردن به خارج از کشور، در عین مخالفت اطبا که بیاثر میدانند» صحبت کردیم و «آقای خامنهای هم با این موضوع مخالفاند.»
خرداد ۷۴ هاشمی از اصرار عفت [مرعشی] (همسر آیت الله هاشمی) برای معالجه اعظم، [همسر محسن] در خارج از کشور خبر داده و در خاطراتش نوشت: «به خانه آمدم. عفت از کسالت اعظم، [همسر محسن]، خیلی نگران است و اصرار دارد، برای معالجه به خارج بروند.»
فروردین ۱۳۷۲ هاشمی در خاطراتش نوشته «پیش از ظهر با عفت به دیدن همسر امام [خدیجه ثقفی] رفتیم. بیمار هستند؛ برای معالجه به انگلستان رفته، اما نتیجهای نگرفتهاند، ولی روحیه خوبی دارند.»
هاشمی رفسنجانی در مصاحبهای که سال ۸۳ با زیباکلام استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران درباره مک فارلین داشت به نقش پررنگ برادرزاده خود علی هاشمی در ارتباط گیری سفارت ایران با ناتو در لندن اشاره کرده و گفته بود در آن زمان «برادرزاده من علی هاشمی که نماینده رفسنجان بود، با خانم خود برای معالجه به لندن رفته بود.»
تیرماه ۱۳۷۳ عفت مرعشی همسر آیت الله هاشمی از اتریش با او تماس گرفته و گفته «ویزای آقای ندایی، [محافظ]، درست نشده، ولی ناچار بدون او برای معالجه به لندن میروند؛ وقت دکتر گرفتهاند.»
به گزارش رویداد۲۴ مرداد ماه همان سال نیز به تماس تلفنی عفت مرعشی و فاطمه هاشمی دخترش از لندن اشاره کرده و نوشت: «عفت و فاطی از لندن تلفنی صحبت کردند و گفتند که برای دوشنبه و چهارشنبه وقت دکتر گرفتهاند.»
سفرهای همسر هاشمی رفسنجانی به انگلیس برای درمان تنها به سال ۷۳ محدود نشده و بارها در سالهای دیگر نیز در خاطرات او به سفرهای همسر و دخترش به لندن با هدف معالجه و درمان اشاره شده است.
تیرماه سال ۷۲ هاشمی در خاطراتش نوشته «اول وقت عفت به فرودگاه رفت تا همراه فائزه و بچههایش برای ادامه معالجه به لندن برود. فاطی و سعید و بچههایش و کاظم هم در همان هواپیما هستند، اما در ایتالیا پیاده میشوند و از آنجا به مالت و سپس با کشتی به لیبی میروند.» مرداد ماه همان سال در خاطرات هاشمی آمده: «عصر هم با عفت در لندن تلفنی صحبت کردم؛ حالش خوب است.»
هاشمی در خاطراتش نوشته عفت مرعشی از لندن با او تماس گرفته و اجازه گرفته که از آنجا به مکه برود. خرداد ماه سال ۶۶ هاشمی رفسنجانی به سفر آیت الله سید محمدرضا گلپایگانی به انگلیس اشاره کرده و در خاطراتش نوشته: آیتالله سیدمحمدرضا گلپایگانی رفتم. دیروز از لندن برگشتهاند؛ به احتمال سرطان کیسه صفرا، برای معالجه رفته بودند. ۲۵ روز آنجا بودهاند. ایشان و اطرافیانش با خوشحالی و نشاط از سفر انگلستان و استقبال مسلمانان آنجا تعریف میکردند.»
آذرماه ۱۳۶۴ آذری قمی به دفتر هاشمی رفته و درخواست ارز برای معالجه پروستات در لندن داشته و مهدوی کنی نیز قرار بوده برای معالجه به لندن سفر کند. هاشمی در خاطراتش با اشاره به این موضوع نوشته: «آقای آذری [قمی] آمد و درخواست ارز برای معالجه پروستات در لندن داشت. برای آقای مهدوی [کنی] هم به خاطر کسالت قلبی، گفته شد در لندن جا رزرو کنند.»
در ماه ۶۴ هاشمی بار دیگر در خاطراتش به سفر مهدوی کنی به انگلیس برای درمان بیماری قلبی اشاره کرده و نوشته: «خبر دادند آقای مهدوی [کنی] بنا است در لندن قلبشان را عمل کنند.»
بهمن ماه همان سال مهدوی کنی پس ازی جراحی قلب در لندن به ایران برگشته و هاشمی در خاطرات خود به عدم حضور او در یکی از جلسات شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز به دلیل خستگی بعد از سفر اشاره کرده است.
خرداد ۶۵ هاشمی رفسنجانی از سفر درمانی محسن دعاگو، اما جمعه پیشین شمیرانات به انگلیس برای درمان خبر داده و نوشت: «آقای دعاگو آمد. از کیفیت معالجهاش در لندن گفت. سرطان داشته و با شیمی درمانی معالجه شده. راضی است.»
جالب اینجاست که در این بخش از خاطرات هاشمی مذاکرات او با محسن دعاگو در روز ۳۱ خرداد ۶۵ منتشر شده و به گفته هاشمی از نتایج معالجه در مدت اقامت، پیشنهاد جلوگیری از اعزام دانشجو به خارج بوده و دعاگو از هاشمی خواسته که ارز اعزام دانشجو صرف تأمین استاد در داخل شود.
آبان ۶۳ علی اکبر محتشمی به دیدار هاشمی رفته است. هاشمی در خاطرات خود نوشته: «شب، آقای [علی اکبر] محتشمی [سفیر ایران در سوریه] آمد. مدتی در آلمان معالجه کرده است؛ دست مصنوعی گذاشته و دوبار، گوشها را عمل کرده و اکنون نسبتاً سالم است.»
شهریور ماه سال ۶۳ نیز هاشمی در خاطرات خود به دستوری به مهدی کروبی برای پرداخت هزینه معالجه آیت الله هشترودی و و محمد تقی فلسفی در آلمان اشاره کرده و گفته: «آقای [محمدتقی] فلسفی گفت آقای هشترودی که در آلمان بستری است، برای مخارج معالجه از من کمک خواسته است. به آقای [مهدی] کروبی گفتم که بپردازد.»
خرداد سال ۱۳۶۰ هاشمی از عیادت خود از آیت الله نجفی مرعشی خبر داده که به تازگی از سفر به اسپانیا برای معالجه چشمش بازگشته بود.
به گزارش رویداد۲۴ اردیبهشت ۱۳۶۱ حاج احمد خمینی دیداری با آیت الله هاشمی داشته و در این دیدار درباره درخواست آیت الله شریعتمداری برای معالجه در خارج از کشور گفتگو کرده است.
مرداد ۱۳۶۱ آیت الله هاشمی در خاطرات خود به سفر شیخ محمد هاشمیان نماینده پیشین کرمان در مجلس خبرگان به اسپانیا برای معالجه چشمش اشاره کرده و نوشت: «شیخ محمد هاشمیان که برای معالجه چشم به اسپانیا رفته بود راضی برگشته، در منزل ما بودند. گفتند که درک مردم اسپانیا نسبت به مسائل انقلاب ایران بهتر شده است.»
علی هاشمی برادرزاده آیت الله هاشمی نیز به اذعان او در خاطراتش چشمانش را در اسپانیا عمل کرده و از تجربیات سفر او به اسپانیا این بوده که از وضع نامطلوب سفارت و حضور کارکنان سابق سفارت (زمان شاه) شکایت کرده است.
آبان سال ۶۰ عبدالله امامی نماینده وقت تربت حیدریه در مجلس از هاشمی برای معالجه در خارج از کشور کمک خواسته که هاشمی در خاطراتش نوشته درخواست کمک او با موافقت همراه شده است.
هاشمی ۸ دی ۶۹ از سفر محمدمهدی ربانی املشی عضو سابق شورای نگهبان به سوئیس خبر داده است.
به اذعان هاشمی، ۲۵ مهر ۶۶ علی اکبر آشتیانی نماینده رهبر در ژاندارمری برای معالجه در خارج از آیت الله هاشمی استمداد طلبیده که با درخواست او موافقت شده است. ۸ اسفند ۶۳ عبدالله نوری وزیر وقت کشور برای معالجه به آلمان سفر کرده و ۵ آبان ۶۳ محمدعلی رحمانی مسئول وقت بسیج از «خارج» برگشته است. هاشمی ۱۸ مرداد ۶۱ از عازم شدن عبدالکریم موسوی اردبیلی رئیس وقت دیوان عالی کشور به «اروپا» برای معالجه خبر داده است.
سعدی در گلستان باب دوم در اخلاق درویشان و در حکایت ۳۸ ابیاتی دارد در نقد متکلمان و وعاظ که گویی اکنون برای زمانه ما و میان ماست و توصیف وضع موجود ما.
ترک دنیا به مردم آموزند
خویشتن سیم و غلّه اندوزند
عالمی را که گفت باشد و بس
هر چه گوید نگیرد اندر کس
عالم آن کس بود که بد نکند
نه بگوید به خلق و خود نکند
عالم که کامرانی و تن پروری کند
او خویشتن گم است که را رهبری کند؟!
۳ دی