کشف حجاب: تقابل مردسالاران با یکدیگر
در تقابل قدرت میان این دو شکل از مردسالاری، قربانیان اصلی همیشه زنان هستند و در زمان کشف حجاب از آنجا که امکان مبارزه با مردسالاری دولتی /حکومتی وجود نداشت زنان قربانی تقابل قدرت شده و امکان خروج از خانه از آنان سلب شد. زنانی که در تاریخ صدای آنان شنیده نشد….
«دکتر شهلا اعزازی- گروه مطالعات زنان دیماه ۱۴۰۱»
در آغاز قرن چهاردهم شمسی، وزارت معارف با تاسیس مدارس رایگان برای دانشآموزان دختر به یکی از مطالبات مهم زنان ایرانی که تا آن زمان مورد هجوم سنتگرایان بود، پاسخ مثبت داد. زنان مطالبات دیگری نیز داشتند که یکی از آنان اعتراض به پوشش متداول آن زمان یعنی چادر و چاقچور و روبنده بود. مخالفت با حجاب از سوی زنانی مانند شهناز آزاد، مهرتاج رخشان، صدیقه دولتآبادی و همچنین اعتراضهای سازمانهای زنان مانند جمعیت نسوان وطنخواه با هجوم و آزار و اذیت سنتگرایان مذهبی پاسخ گرفت و حتی لباسی که افضل وزیری به عنوان جایگزینی برای چادر طراحی کرده بود تا دستان زنان پوشنده این حجاب آزاد باشد با مخالفت روبه رو شد.
در اوایل قرن چهاردهم جمعیت ایران حدودا ده میلیون نفر بود و کمتر از بیست درصد جمعیت ساکن شهرها بودند و تعداد شهرهای دارای جمعیت بیش از ۲۵۰ هزار نفر انگشت شمار بود. برای هشتاد درصد جمعیت روستایی و ایلیاتی حجاب متداول در شهرها مطرح نبود و آنان با روی باز و لباسهای سنتی هر ناحیه در فعالیتهای تولیدی و یدی مشارکت میکردند. در شهرها نیز اقلیتهای مذهبی لباسهای سنتی خود را داشتند.برخی از زنان درباری و اشراف نیز بدون حجاب در محافل حضور مییافتند. احتمالا برخی از زنان نیز بدون حجاب متداول نیز وجود داشتند؛ عکسی از خانم دکتر کحال بدون حجاب در دفتر کار او وجود دارد.قمرالملوک وزیری نیز نخستین کنسرت آوازخود در گرندهتل در سال ۱۳۰۳ را بدون حجاب برگزارکرد که حواشی بسیاری داشت و معروف است.
واقعه کشف حجاب در ۱۷ دی ۱۳۱۴ با واکنشهای مثبت ومنفی فراوان همراه بود. حداقل برای دختران و جوانان بیحجابی مساله خاصی نبود، تعداد دانشآموزان دختر و تعداد معلمهای زن که در دارالمعلمات آموزش دیده بودندافزایش یافت اما برای بخشی از زنان مذهبی که سنتیتر و مسنتر بودند کشف حجاب مشکلاتی به همراه داشت و زنان بسیاری بودند که تا پایان دوره رضاشاه یعنی پایان شهریور ۱۳۲۰ که سختگیری های مربوط به حجاب برداشته شد از خانه بیرون نیامدند.
به یقین بسیاری از این زنان محبوس در خانه از تغییر ناگهانی پوشش رسمی ناراضی بودند و لباس و پوشش سنتی خود را ترجیح میدادند اما نکته دیگری را هم باید در نظر داشت و آن نظارت مردان خانواده بر روی این زنان بود.این مردان با تمام مطالبات زنان از آموزش تا کاستن از حجاب مخالفت میکردند، با کشف حجاب نیز مخالف بودند اما در مقابل دولت که با توسل به نیروهای امنیتی و خشونت از تردد زنان باحجاب در خیابانها جلوگیری میکردامکان مخالفت علنی نداشتند. بدین ترتیب در زمان کشف حجاب دو شکل از مردسالاری در تقابل قدرت با یکدیگر قرار گرفتند: مرد سالاری تجددخواه که بر بی حجابی زنان و ورود آنان به عرصه عمومی به عنوان یکی از نشانههای تجدد تاکید داشت و مردسالاری سنتی که بر حضور زنان در خانواده و ایفای نقشهای سنتی زنانه تاکید داشت و بیحجابی را معادل برهنگی و به معنای هرزگی در نظر میگرفت.از آنجا که در این تقابل، قدرت مردسالاری تجددخواه دولتی بیشتر بود، مردسالاری سنتی امکان مقابله با آن را نداشت و در نتیجه برای حفظ اقتدار خود در خانواده بر زنان خانواده فشار وارد میکرد و آنان را از حضور بیحجاب در عرصه عمومی منع میکرد.
در تقابل قدرت میان این دو شکل از مردسالاری، قربانیان اصلی همیشه زنان هستند و در زمان کشف حجاب از آنجا که امکان مبارزه با مردسالاری دولتی /حکومتی وجود نداشت زنان قربانی تقابل قدرت شده و امکان خروج از خانه از آنان سلب شد. زنانی که در تاریخ صدای آنان شنیده نشد و تاکنون نمیدانیم حدود شش سال زندانی شدن در خانه تصمیم شخصی چند درصد از زنان بود و چه درصدی از آنان مجبور شدند به تصمیم مردان خانواده برای حفظ ناموس تسلیم شوند.
۲۵ دی